ترجمه: چشمانم را رها کنید تا به دلیل از دست دادن محبوبش گریه کند، شاید اشک سرد اندوه سوز و گداز عشق را خاموش کند. آن محبوبی که اگر زنانی که یوسف(ع) را دیدن و دستانشان را بریدند به بریدن دستهایشان راضی نمیشدند، بلکه قلبهایشان را میبریدند.
متن غایب:
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً وَآتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِّنْهُنَّ سِکِّینًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلا مَلَکٌ کَرِیمٌ ﴿یوسف/۳۱).
ترجمه: پس چون همسر عزیز از مکرشان اطلاع یافت، نزد آنان کسی را فرستاد و محفلى برایشان آماده ساخت و به هر یک از آنان میوه و کاردى داد و به یوسف(ع) گفت: بر آنان درآى پس چون زنان او را دیدند وى را بس شگرف یافتند، و از شدّت هیجان دستهاى خود را بریدند، و گفتند: منزّه است خدا این بشر نیست، این جز فرشتهاى بزرگوار نیست.
عملیات بینامتنی: این فراز از شعر شاعر به آیهی ۳۱ از سورهی یوسف اشاره دارد که این آیه به داستان همسر عزیز مصر و دلبستگیاش به یوسف(ع) اشاره دارد، که مورد سرزنش زنان مصری قرار گرفت. وی برای اینکه جوابیهای برای زنان سرزنشگر مصر داشته باشد محفلی را تدارک دید و از ایشان دعوت به عمل آورد تا در آن محفل گرد هم آیند، و به دست هر کدام از حاضرین در مجلس چاقویی داد تا با آن میوه ببرند. سپس به یوسف(ع) دستور داد که در آن مجلس گام بگذارد تا زنان سرزنشگر، با دیدن جمال یوسف(ع) وی را در این عشقش ملامت نکنند، اما زنان مصر هنگامی که آن قامت زیبا و چهرهی نورانی را دیدند، و چشمشان به صورت دلربای یوسف(ع) افتاد، صورتی همچون خورشید که از پشت ابر ناگهان ظاهر شود و چشمها را خیره کند، در آن مجلس طلوع کرد چنان واله و حیران شدند که دست از پا و ترنج از دست، نمیشناختند و زمانی به خود آمدند که همگی دستانشان را بریده بودند. آنها به هنگام دیدن یوسف(ع) او را بزرگ و فوقالعاده شمردند و همگی فریاد برآوردند که نه، این جوان هرگز آلوده نیست، او اصلاً بشر نیست، او یک فرشتهی بزرگوار آسمانی است(ر.ک: الطباطبایی، ۱۳۷۲ش، ج۱۱: ۱۶۵-۱۶۲؛ مکارم شیرازی، ۱۳۶۱ش، ج۹: ۳۹۶-۳۹۳؛ زمخشری، ۱۴۰۷هـ، ج۲: ۴۶۶-۴۶۳). با دقّت در معنای این بیت از شعر دیکالجن میتوان چنین بیان داشت که وی در این فراز از شعر خویش که از فراق و از دست دادن محبوبش سخن به میان میآورد و حالات خویش و دیدهاش را بیان میکند و با ظرافت خاصّی از آیهی قرآن کریم، برای بیان مقصود خویش بهره برده است. رابطهی بینامتنی از نوع نفی جزئی و متوازی میباشد؛ مبنی بر این که شاعر با تأثیر پذیری کاملاً آگاهانه از آیات الهی، هم از واژگان موجود در متن غایب به بیان مقصود پرداخته، و نیز از درونمایهی آیه بهره برده است.
متن حاضر:
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
شَرَفـِــی مَــحَبَّـــهُ مَـــعشَرٍ | شَرُفوا بِسُورَهِ «هَل أَتَی؟» (دیکالجن،۱۴۱۲هـ :۴۷) |
ترجمه: شرف و آبروی من از محبّت و دوستی قومی طلب یاری میکند که خداوند تبارک و تعالی در سورهی دهر ایشان را به شرفشان برتری داد.
متن غایب:
هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا (انسان /۱).
ترجمه: آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود.
عملیات بینامتنی: با دقّت و امعان نظر در این فراز از شعر شاعر، میتوان چنین بیان کرد که شاعر به سوره دهر اشاره دارد که با واژهی «هَلْ أَتَى» آغاز میشود. سخن آغازین در این سوره، آفرینش انسان و خلقت او از نطفهی مختلط و سپس هدایت و آزادى اراده او میباشد. در ادامهی آیات این سوره سخن از ابرار به میان میآید که بر اساس نظر بسیاری از مفسّرین، ابرار همان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) میباشند. این آیات سندی بزرگ بر فضیلت ایشان بر سایرین است. مکارم شیرازی در شأن نزول این آیات از قول ابن عباس بیان میکند که وقتی حسنین(ع) بیمار شدند، علی(ع)، فاطمه زهرا(س) و فضه، کنیز ایشان نذری کردند که سه روز، روزه بگیرند. در پایان هر سه روز اتّفاقی مشابه میافتاد که تمام غذایشان را به سائلی میبخشیدند، با چیزی جز آب افطار نمیکردند و تمام شب را گرسنه میماندند و فردایش را روزه میگرفتند. در پایان سه روز این سوره بر پیامبر(ص) نازل گردید، که مفسّرین بر این عقیدهاند که هیجده آیه از این سوره در شأن اهل بیت(ع)، میباشد(ر.ک: الطباطبایی، ۱۳۷۲ش، ج۲۰: ۲۰۹-۲۰۸؛ مکارم شیرازی،۱۳۶۱ش، ج۲۵: ۳۵۰-۳۴۳). شاعر ما دیک الجن در این بیت از شعر خویش که در فضایل اهل بیت(ع) سروده است، برای بیان مقصود خویش با اشاره به سورهی «هل أتی»(دهر)، قصد دارد نظر مخاطب را به این فضائل که در قرآن کریم بیان شده است، معطوف دارد. رابطهی بینامتنی لفظی و از نوع نفی جزئی است؛ چرا که واژهی موجود در متن حاضر «هَل أَتی»، ذهن مخاطب را به سوی متن غایب سوق میدهد.
متن حاضر:
سُبحَانَ مَن یُمسِکُ السَّماءَ عَلَی | الأَرضِ وَ فِیهَا أَخلاقُکَ القَذِرَه (دیکالجن،۱۴۱۲هـ :۷۰) |
ترجمه: پاک و منزّه است خدایی که آسمان را نگه میدارد تا بر زمین فرو نیوفتد، در حالیکه خوی تو در زمین پلید است.
متن غایب:
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَیُمْسِکُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِیمٌ (حج/ ۶۵).
ترجمه: آیا ندیدهاى که خدا آنچه را در زمین است، به نفع شما رام گردانید، و کشتیها در دریا به فرمان او روانند و آسمان را نگاه مىدارد تا (مبادا) بر زمین فرو افتد مگر به اذن خودش (باشد)، در حقیقت خداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است.
[جمعه 1399-09-21] [ 02:30:00 ب.ظ ]
|