بینامتنی قرآنی و روایی در اشعار سه تن از شاعران شیعی (کمیت … |
إِن یُثنِ مَن صَلَّی عَلَیهِ کَرَامَهً | فَاللهُ قَد صَلَّی عَلَیهِ تَعَالَی (دیکالجن،۱۴۱۲هـ :۱۰۶) |
ترجمه: اگر آن خطیب به دلیل تکریم پیامبر(ص) بارها بر ایشان سلام و درود فرستاد، به دلیل آن است که خداوند تبارک و تعالی در قرآن او را بر گزیده و درود فرستاده است.
متن غایب:
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (أحزاب /۵۶).
ترجمه: خدا و فرشتگانش بر پیامبر(ص) درود مىفرستند اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود فرستید و به فرمانش بخوبى گردن نهید.
عملیات بینامتنی: آیهی فوق در پی بحثهایی که در آیات گذشته پیرامون حفظ حرمت پیامبر اکرم(ص) و عدم ایذاء او آمده در آیات مورد بحث، نخست سخن از علاقهی خاصّ خداوند و فرشتگان نسبت به پیامبر(ص) میگوید، و بعد در این زمینه به مؤمنان دستور میدهد. ابو حمزه ثمالى از یکى از یاران پیامبر(ص) به نام «کعب بن عجره» چنین نقل میکند: هنگامى که آیه فوق نازل شد عرض کردیم یا رسول الله! سلام بر تو را میدانیم ، ولى صلاه بر تو چگونه است؟ فرمود: بگوئید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیدٌ، اللَّهُمَّ بارِکَ عَلى مُحَمَّد وَ عَلى آلِ مُحَمَّد کَمَا بارَکْتَ عَلى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیْدٌ مَجِیدٌ» (البخاری، بیتا، ج۶: ۱۵۱). از این حدیث هم چگونگى صلاه و درود بر پیامبر(ص) روشن میشود و هم معنى سلام .با دقّت و امعان نظر در این فراز از شعر دیک الجن که در حمایت از خطیب شهرشان سروده شده است، میتوان چنین بیان داشت که وی برای بیان مقصود خویش از مضمون کلام وحی در جواب کسانی که آن خطیب را در بسیاری صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت ایشان، سرزنش میکردند، بهره برده است. بنابراین رابطهی بینامتنی این بیت از شعر دیک الجن با کلام وحی معنوی و از نوع نفی توازی است؛ چرا که شاعر از مضمون متن غایب در متن حاضر سود برده است.
متن حاضر:
أَنـتَ عَـلـَّـامُ غُـیُـوبِ النَّثَا | یَوماً إِذَا نَسأَلُ أَو نُسأَلُ (دیکالجن،۱۴۱۲هـ :۱۱۰) |
ترجمه: تو کسی هستی که آنچه را دیگران نمیدانند، میدانی، از تو میخواهیم و تو اجابت میکنی یا تو از ما میخواهی و از ما اجابت میخواهی.
متن غایب:
یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّکَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ (مائده/۱۰۹).
ترجمه: یاد کن روزى را که خدا پیامبران را گرد مىآورد پس مىفرماید چه پاسخى به شما داده شد؟ مىگویند ما را هیچ دانشى نیست تویى که داناى رازهاى نهانى.
عملیات بینامتنی: با دقّت و امعان نظر در این بیت از شعر شاعر که در مدح «جعفر بن علی»، سروده است، میتوان چنین بیان داشت که دیکالجن با الهام گرفتن از سبک جملات قرآن کریم، ممدوح خویش را مدح نموده و اشارهای است به آیهی ۱۰۹ سورهی مائده، که این آیه در ادامهی آیاتی آمده که مربوط به مسألهی شهادت حق و باطل است، دستور به تقوا و ترس از مخالفت فرمان خدا داده شده و میگوید: از آن روز بترسید که خداوند پیامبران را جمع میکند و از آنها دربارهی رسالت و مأموریتشان سؤال میکند و میگوید مردم در برابر دعوت شما چه پاسخى گفتند؟ آنها از خود نفى علم کرده و همه حقایق را موکول به علم پروردگار کرده و میگویند: خداوندا ما علم و دانشى نداریم، تو آگاه بر تمام غیوب و پنهانیها هستى(ر.ک: الطباطبایی، ۱۳۷۲ش، ج۶: ۲۱۷-۲۱۴؛ مکارم شیرازی، ۱۳۶۱ش، ج۵: ۱۲۰-۱۱۹). به این ترتیب میتوان گفت، سر و کار ما انسانها با چنین خداوندِ علام الغیوب و با چنین دادگاهى است، بنابراین باید در گواهیهاى خود مراقب حق و عدالت باشیم. رابطهی بینامتنی این فراز از شعر شاعر با کلام وحی از نوع نفی جزئی است؛ چرا که جملهی «أَنتَ عَـلَّامُ غُیُوبِ»، در متن حاضر ذهن مخاطب را به سوی متن غایب سوق میدهد.
متن حاضر:
[جمعه 1399-09-21] [ 02:29:00 ب.ظ ]
|