مقایسه عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال بحران کویت (۱۹۹۰) و … |
عملکرد شورای امنیت در حمله آمریکا و اشغال عراق
در سال ۲۰۰۳
منطقه خلیجفارس از سال ۱۹۷۰ درگیریهای ویرانکننده و کشمکشهای خونینی را به خود دیده است. جاهطلبی و متجاوز بودن و سیاست رژیم بعثی عراق از سال ۱۹۶۹ تا ۲۰۰۳ علت اصلی این امر در منطقه بوده است. که این امر نهتنها در منطقه خلیجفارس بلکه در سایر مناطق هم بیتأثیر نبوده است. عراق آغازکننده دو جنگ بود: ۱-جنگ تحمیلی علیه ایران که از سال ۱۹۸۰ به مدت ۸ سال به طول انجامید ۲- جنگ علیه کویت که از ۱۹۹۰ آغاز شد و دومین جنگ خلیجفارس بود. در آخر در سال ۲۰۰۳ عملیات ارتش آمریکا علیه عراق، که یک موقعیت بیثبات و ناامن را بر منطقه تحمیل کرد و موجب سرنگونی دیکتاتوری صدام شد. دلایل حمله آمریکا به عراق، طیف وسیعی از دلایل سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک را شامل میشود که به آن خواهیم پرداخت. تهاجم آمریکا در سال ۲۰۰۳ و اشغال عراق، ویرانی عراق و بیثباتی و ناامنی خلیجفارس که یکی از مناطق استراتژیک در جهان امروز است را موجب شد. حضور فعال نیروهای نظامی خارجی در منطقه، بهویژه نیروهای ایالاتمتحده، بهعنوان یک عارضه جهانی ناشی از حماقتهای عراق است که بهخوبی به آنها خدمت کرده است (Vaezi,2010:15).
۱٫ ۵ برنامهریزی، چگونگی و روند حمله آمریکا به عراق
حمله به عراق اجتنابناپذیر بود چراکه از یک سو شرایط بینالمللی و از سوی دیگر فضای ذهنی حاکم بر آمریکا، بستر مطلوب را به وجود آورده بودند؛ و این دو واقعیت است که ایده حمله به عراق را در سال ۲۰۰۳ از همان ابتدای به قدرت رسیدن تیم بوش از اولویت برخوردار کرد (دهشیار،۱۳۹۱: ۱۸۴).
دولت بوش مجموعهای از انتظارات در خصوص هزینهها و پیامدهای جنگ بازدارنده علیه عراق را پذیرفت و دولتش را بهسوی گزینه جنگ، بهعنوان بهترین گزینه موجود سوق داد (کیسن و هاوس و برونر،۱۳۸۱: ۱۲۹).
نشانههای شروع این بحران را میتوان در سخنان بوش و دولتمردانش یافت. در ۳۰ ژانویه ۲۰۰۲ دولت بوش اعلام کرد که وضعیت عراق بهگونهای است که به یکی از اعضای “محور شرارت” تبدیلشده است (رینولد،۱۳۷۹: ۱۲۸).
در آگوست ۲۰۰۲ دیک چنی، معاون رئیسجمهور بوش، تهدید ناشی از سلاحهای هستهای عراق را مطرح کرد و هشدار داد که دیگر سیاست محدود ساختن عراق راهحل مناسبی نخواهد بود، زیرا اگر هیچ کاری صورت نمیگرفت خطرناکتر از مقابله با صدام بود ((Purdum,2003: 42.
و به عبارتی بهترین راه مقابله با صدام است.
بعد از سخنرانی تند دیک چنی که با اعتراض جهانی مواجه شد، بلر و بوش در کمپ دیوید باهم ملاقات نموده و در آنجا بلر، بوش را ملزم ساخت که از روش رجوع به سازمان ملل متحد استفاده کند (رینولد،۱۳۸۹: ۱۲۸).
در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲، بوش خطاب به مجمع عمومی دوباره تأکید کرد که لازم است با خطر بزرگ عراق مقابله شود. بوش اگرچه در سخنان خود، خواسته خود را بر همکاری با شورای امنیت برای صدور قطعنامههای لازم، اعلام کرد ولی تأکید نمود آمریکا درصورتیکه سازمان ملل متحد پاسخی ندهد، بهتنهایی عمل خواهد کرد و حق این کار را دارد.
پس از سخنرانی بوش، عراق اعلام نمود بازرسی بدون قید و شرط برای جستجو از وجود سلاحهای هستهای را خواهد پذیرفت. در ۱۰ اکتبر، بوش از کنگره اختیار گرفت تا از شیوههای نظامی علیه عراق استفاده کند.
در ۸ نوامبر، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۴۴۱ را با اتفاق آرا تصویب کرد. بر اساس این قطعنامه درصورتیکه عراق تسلیم نمیشد و از همه سلاحهای کشتارجمعی دست برنمیداشت، باید با عواقب وخیمی روبرو میشد. در این قطعنامه بهجای آنکه گفته شود اگر عراق موافقت نکند از شیوه نظامی استفاده شود، تصریح شد که شورای امنیت دوباره به این وضع رسیدگی خواهد کرد (رینولد،۱۳۸۹: ۱۲۹-۱۲۸).
اما رأی موافق، اعضای شورای امنیت اختلافات اساسی آنان را پنهان ساخت چراکه در قطعنامه بدان اشاره نشده بود، یعنی اینکه در موردتوافق عراق چگونه قضاوت شود و عراق چقدر وقت دارد تا اختلافات موجود در خصوص سلاحهای کشتارجمعیاش را که در گزارش آمده بود، حل نماید.
ده روز بعد، بازرسان به بغداد رفته و عراق به آنها اجازه دیدن از سایتهای مشکوک را صادر کرد و بهطورکلی با آنان همکاری کرد (Rubin,2003: 51).
در هفتم دسامبر، عراق یک پرونده ۱۲ هزارصفحهای را تحویل داد که فهرست کامل برنامههای تسلیحاتی ممنوعش را نشان میداد، اما آمریکا بر این باور بود که این گزارش کامل نیست و عراق قطعنامه ۱۴۴۱ را نقض کرده است.
در نهم ژانویه سال ۲۰۰۳، بازرس اصلی سازمان ملل متحد، هانس بلیکس اعلام کرد که تاکنون هیچ سلاح خطرناک و کشتارجمعی در عراق یافت نشده است. بلیکس مجدداً در ۲۷ ژانویه، در شورای امنیت حاضر و خواستار تمدید چندماهه بازرسی شد.
در این مدت هیچگونه تلاشی برای یافتن یکراه حل دیپلماتیک، توسط نیروهای آمریکایی-انگلیسی در منطقه خلیجفارس صورت نگرفت. «پاول» وزیر خارجه در پنجم فوریه در سازمان ملل متحد سخنرانی کرد و تلاش نمود دنیا را متقاعد سازد که صدام دارای سلاحهای کشتارجمعی است.
اگرچه آمریکا و انگلستان، اقدامات بسیاری در جهت جنگ انجام دادند، ولی فرانسه، آلمان و روسیه، جانب احتیاط را در پیشگرفته و ادعا نمودند که بازرسان به زمان بیشتری برای انجام وظایف خود نیاز دارند تا مشخص شود که آیا صدام دارای سلاحهای کشتارجمعی است یا خیر و حمله نظام
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |
ی باید به تعویق بیفتد Purdum,2003: 65 -73)).
در ۲۴ فوریه، انگلستان، آمریکا و اسپانیا یک قطعنامه جدیدی را علیه عراق تقدیم شورای امنیت کردند. بر اساس مذاکرات مربوط به قطعنامه ۱۴۴۱، آمریکا بهکرات گفته بود که به قطعنامه دومی که شیوههای نظامی را مجاز سازد، نیاز نیست. اما پس از فشارهای تونی بلر که نگران از دست دادن رهبری حزب کارگر در صورت عدم طرح قطعنامه دوم بود، بوش با این قطعنامه موافقت کرد Rubin,2003:53)).
در پیشنویس این قطعنامه اشارهشده بود که عراق در آخرینمهلت دادهشده از طریق قطعنامه ۱۴۴۱ شکستخورده است. پارلمان ترکیه به استقرار نیروهای نظامی آمریکا و حق پرواز در آسمان ترکیه رأی مخالف داد. آلمان، روسیه و فرانسه دوباره خواستار اعطای وقت بیشتری شدند تا بازرسان بتوانند به کار خود ادامه دهند و معلوم شود که متن پیشنویس قطعنامه مذکور چگونه باید باشد. بعد از تشکیل جلسهای با حضور سران آمریکا، انگلستان و اسپانیا، سران این سه کشور صرفنظر از محتوای قطعنامه، موافقت نمودند که بدون گرفتن مجوز از شورای امنیت، مسئله جنگ قابلبررسی است. در ۱۷ مارس، رییسجمهور بوش به صدام و پسرانش ۴۸ ساعت فرصت داد تا عراق را ترک کنند، در غیر این صورت ائتلاف به عراق حمله خواهد کرد (Downing,2003:13).
صدام از تأمین خواستههای آمریکا خودداری نمود و در ۲۰ مارس رسماً جنگ آغاز شد (امینی، ۱۳۹۰: ۲۸۱).
بیاعتنایی آمریکا به بنیادیترین هنجار جامعه بینالمللی یعنی احترام بهحق حاکمیت دولتها از یکسو و اتخاذ روشهای یکجانبه گرایانه از سوی دیگر، تصمیم به حمله بدون مشورت با سایر کشورهای عضو سازمان ملل متحد صورت گرفت. علیرغم فقدان قطعنامهای برای صدور مجوز حمله و در شرایطی که احتمال میرفت فرانسه با وتوی خود صدور چنین قطعنامهای را غیرممکن سازد، آمریکا با همراهی بریتانیا و تعدادی از کشورهای دیگر که اکثراً حضوری نمادین داشتند، به عراق حمله کرد (مشیرزاده،۱۳۸۶: ۱۵۵-۱۵۴).
ابتدا حملات هوایی محدودی به بغداد صورت گرفت. بعدازآن نیروهای نظامی آمریکایی و انگلیسی جنگ زمینی را از جنوب آغاز کردند. در ۷ آوریل، آمریکا نیروهای خود را به بغداد روانه کرد و در ۱۴ آوریل، نیروهای آمریکایی کنترل شهر تکریت را که زادگاه صدام بود در اختیار گرفتند و به جنگ نظامی پایان دادند. در یکم می، بوش پیروزی بر عراق را اعلام کرد.(رینولد،۱۳۸۹: ۱۳۱) و عراق تبدیل به دومین کشوری شد که در راستای راهبرد مبارزه با تروریسم موردحمله آمریکا قرار گرفت و سرنگونی صدام موجب شد تا موازنه سنتی قدرت در منطقه از بین برود (بصیری و شایان،۱۳۸۵: ۲۱).
[جمعه 1399-09-21] [ 10:18:00 ق.ظ ]
|