۳-۸-۲٫ برداشت‌های ذهنی رهبران

 

 

تاثیر ساختار ظریف قدرت و توانمندی‌های مادی بر رفتار دولت از طریق تصورات و یا برداشت‌های ذهنی رهبران ملی است. آن‌ها معمولاً بر معنای قیاس‌های تاریخی و یا میانبر‌های دیگر ادراکی اطلاعات واصله را پردازش می‌کنند و تصمیم می‌گیرند، بنابراین این عامل یک عامل میانی مهم به شمار می‌رود. (مشیر زاده، ۱۳۸۴: ۹۰-۷۴)

 

دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

 

۴-۸-۲٫ عرصه سیاست داخلی

 

 

به نظر واقع‌گرایان تدافعی استقلال دولت در برابر جامعه مدنی، ائتلاف سیاسی، عرصه سیاست سازمانی، روابط میان بخش‌های لشکری و کشوری همگی توانایی رهبران را در بسیج منابع تحت تاثیر قرار می‌دهند. قدرت سیاسی ملی به معنای توانایی بسیج منابع مادی و انسانی دولت ها بسیار اهمیت پیدا می‌کند. (جیمز دوئرتی، رابرت فالتزگراف ۱۳۸۸: ۴۴)

 

 

۹-۲٫ امنیت در سطح منطقه‌ای

 

 

با تاسی از مجموعه نظریات “بری بوزان” می‌توان گفت که یکی از اهداف ابداع مفهوم مجموعه‌های امنیتی منطقه‌ای حمایت از سطح منطقه‌ای به عنوان سطحی مناسب برای گستره وسیعی از تحلیل‌های امنیتی-کاربردی بود. بطو طبیعی تحلیل امنیتی تحت سیطره دو سطح ملی و جهانی است.
در سطح منطقه‌ای امنیت جهانی و ملی بر یک‌دیگر تاثیر می‌گذارند وبسیاری از حوادث هم در آن رخ می‌دهد. تصویر کلی در محل تقاطع این دو سطح شکل می‌گیرد، یعنی قدرت‌های جهان در سطح سیستمی یک‌دیگر را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند و مجموعه وابستگی‌های متقابل امنیتی نزدیک به‌هم در سطح منطقه‌ای شکل می‌گیرد. هر مجموعه امنیتی منطقه‌ای دربردارنده ترس‌ها و امیدهای مجزاست. امنیت واحدهای مجزا و فرآیند مداخله قدرت‌های جهانی را تنها از طریق درک پویش‌های امنیتی منطقه‌ای می‌توان فهمید.
تعریف اولیه از یک مجموعه امنیتی(بوزان.۱۹۸۰: ۱۰۶) عبارت بود از :” گروهی دولت‌ها که نگرانی‌های اصلی آن‌ها تا اندازه‌ای به یک‌دیگر گره خورده است که امنیت ملی آن‌ها را به صورت منطقی نمی‌توان جدای از یک‌دیگر مورد توجه قرار داد”.
مجموعه‌ای از واحدها که در آن‌ها فرآیند‌های عمده امنیتی کردن و غیر امنیتی کردن یا هردوی آن‌ها، آن اندازه در هم تنیده شده‌اند که مشکلات امنیتی نمی‌تواند جدای از یک‌دیگر تحلیل شود.
شکل‌گیری مجموعه‌های امنیتی منطقه‌ای از یک طرف ناشی از تعامل میان ساختار آنارشیک و پیامدهای آن برای توازن قوا و از طرف دیگر ناشی از فشارهای نزدیک جغرافیایی است.
مجاورت فیزیکی باعث می‌شود تعاملات امنیتی میان همسایگان به مراتب بیش‌تر از تعاملات امنیتی دولت‌هایی باشد که در مناطق مختلف واقع شده‌اند.
در امنیت، مجاورت مهم است زیرا بسیار ی از تهدیدات، را در فواصل کوتاه به مراتب راحت تر از فواصل طولانی می‌توان انجام داد. در بخش‌های نظامی، سیاسی، اجتماعی، محیطی تاثیر نزدیکی جغرافیایی بر تعامل امنیتی قوی‌تر و آشکارتر از سایر بخش‌هاست. این قاعده کلی که مجاورت تعامل امنیتی را افزایش ‌می‌دهد در مورد بخش اقتصادی کمتر از سایر بخش‌ها صادق است. (باری بوزان، ،۱۳۸۸: ۵۶)
در این متن با تاسی از معیارهای بری بوزان برای سنجش مقیاس امنیت تاثیر روابط اسراییل و آذربایجان بر امنیت ایران در ابعاد نظامی، سیاسی، اجتماعی، محیطی و اقتصادی بررسی خواهد گردید.

 

 

۱۰-۲٫ جمع بندی

 

 

چارچوب نظری عینکی است که امکان دید واضح‌تر هر پدیده یا موضوع را در علوم انسانی مهیا می‌کند. امکان بررسی یک موضوع به صورت بین پارادایمی وجود دارد اما برای سهولت کار معمولاً از یک نظریه خاص مرتبط با موضوع بهره گرفته می‌شود.
مفهوم امنیت نخستین دغدغه انسان در طول تاریخ بوده است. دستیابی به آن از اهداف اساسی و همیشگی انسان‌ها بوده است. برخی از اندیشمندان ریشه این نا‌امنی را در طبیعت بشری جست‌وجو می‌کنند و معتقدند که خوی حیوانی انسان باعث نا‌امنی جوامع می‌شود، و گروهی دیگر منبع این نا‌امنی را رابطه نادرست میان ملت‌ها می‌دانند.
از ویژگی‌های مفهوم امنیت سیال بودن آن است همچنین امنیت ملی هر کشوری دارای سه مشخصه نسبی بودن، ذهنی بودن، و تجزیه ناپذیر بودن می‌باشد.
نظریه رئالیسم و در مراحل تکامل یافته تر آن نئورئالیسم تاکید بسیاری بر قدرت و افزایش قدرت دارد؛ نظریه پرداز مکتب نئورئالیسم والتز می‌باشد. در نئورئالیسم بسیاری از مولفه‌های رئالیسم همچون تاکید بر ساختارآنارشیک نظام بین‌الملل، تاکید بر دولت به عنوان بازیگر اصلی و نه تنها بازیگر، در رئالیسم قدرت و منافع هم چنان به عنوان متغیرهای کلیدی حفظ شده‌اند.
اما والتز رئالیسم را به تقلیل گرایی متهم می‌کند. والتز ضمن تاکید بر دولت‌ها به ساختار نظام بین‌الملل نیز توجه دارد. ساختار‌بین‌الملل بر این اساس شکل گرفته است. الف) اصل سازمان دهنده نظام‌بین‌الملل اقتدار گریزی است؛ ب) قدرت براساس توزیع توانایی‌های میان واحدها تعریف می‌شود.
وی ساختار را ترتیب توزیع قدرت میان واحدها تعریف می‌کند. اعتقاد به بازیگری دولت، منافع نسبی به جای منافع مطلق، نقش موسسات و نهادهای سیاسی ـ اقتصادی‌بین‌المللی، عقلانی بودن دولت‌ها، رقابت در شرایط آنارشیک از مفروضات مهم نئورئالیسم می‌باشد.
اصل نظم دهنده در نظام بین‌الملل موازنه قوا می‌باشد. بدین ترتیب قدرت‌های مختلف از قوی شدن کشور دیگر جلوگیری می‌کنند. به دلیل این‌که ثبات در نظام بین‌الملل زمانی میسر است که قدرت هژمون وجود داشته باشد تا عناصر و بلوک‌های خاطی وسرکش را کنترل نماید. زیرا دولت‌ها ذاتاً در پی قدرت هستند ضرورت وجود هژمون به وجود می‌آید. ضرورت دیگر برای موجودیت و فعالیت دولت پرقدرت و هژمون این است که در پناه چنین ثباتی سازمان‌ها و موسسات بین‌المللی تولد و توسعه می‌یابند.
در یک تقسیم بندی نئورئالیسم به دو قسمت تدافعی و تهاجمی تقسیم می‌شود؛ این تقسیم‌بندی ناشی از تمایزی است که آن‌ها راجع به امنیت و آنارشی می‌گذارند. رئالیست‌های تدافعی معتقدند امنیت کمیاب نیست؛ در نتیجه دولت‌هایی که این را درمی‌یابند رفتاری تهاجمی نخواهند داشت، وتنها در شرایطی که احساس کنند تهدیدی علیه آن‌ها وجود دارد نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند و این واکنش اغلب در سطح ایجاد موازنه و بازداشتن تهدیدگر است، وتنها در شرایطی که معظله امنیت جدی شود، واکنش‌های سخت‌تر به شکل بروز تعارضات رخ خواهد نمود.
مجاورت، نیات تهاجمی، قدرت تهاجمی از عواملی هستند که امکان تشدید تهدید را فراهم می‌کند. مهم‌ترین مفروضات نئورئالیسم تدافعی معظله امنیت، ساختار ظریف قدرت، برداشت‌های ذهنی رهبران، عرصه سیاست داخلی می‌باشد.
نوع دیگر نئورئالیسم تهاجمی می‌باشد. از نظریه پردازان آن میر شایمر می‌باشد، تئوری میرشایمر رفتار«کشورهای تجدید نظر طلب» را توضیح می‌دهد، میرشایمر اگرچه مانند والتز غایت دولت‌ها را بقا می‌داند، براین باور است که ساختار نظام، دولت‌ها را به تفکرات و سوگیری‌های تهاجمی سوق می‌دهد. علتی که برای این امر ذکر می‌کند حول عدم قطعیت در برآورد میزان قدرت رقبا و نیز میزان قدرت لازم جهت تامین غایت بقا می‌گردد. وی ویژگی ساختار آنارشیک را نا امنی مزمن و ترس می‌داند. در چنین نظامی عقلانیت موجد ضرورت تمنای سیری ناپذیر قدرت است. مولفه های نئورئالیسم تهاجمی بدین شرح است. سیستم بین‌الملل آنارشیک است؛ همه قدرت‌های بزرگ داری برخی قابلیت‌های نظامی تهاجمی هستند؛ دولت‌ها هرگز نمی توانند در مورد تمایلات سایر دولت ها اطمینان داشته باشند؛ و دولت‌ها به دنبال بقا هستند؛ قدرت‌های بزرگ بازیگران عقلایی یا محاسبه گران استراتژیک هستند. در قالب این چارچوب بخشی از روابط اسرائیل و آذربایجان در قالب نئورئالیسم تهاجمی و بخشی دیگر در قالب تدافعی قابل تحلیل است اما ما بحث اصلی را بر مدار نئو رئالیسم تدافعی پیگیری می‌کنیم؛ بدین ترتیب که دو دولت به منظور جلوگیری از تهدید ایران و تامین نیازهای اقتصادی و سیاسی خود اقدام به ایجاد موازنه و بازداشتن تهدیدگر( ایران) می‌کنند.
به دلیل قرار گرفت سه کشور مورد مطالعه در منطقه خاورمیانه و علی‌الخصوص آذربایجان و ایران در جوار هم از مجموعه نظریات منطقه‌ای بوزان نیز استفاده می شود، مجموعه امنیت منطقه‌ای بدین معناست که مجموعه ای از واحدها که در آن‌ها فرآیند‌های عمده امنیتی کردن و غیر امنیتی کردن یا هردوی آن‌ها آن اندازه در هم تنیده شده‌اند که مشکلات امنیتی نمی‌تواند جدای از یک‌دیگر تحلیل یا حل شود. در این متن با تاسی از معیارهای بری بوزان برای سنجش مقیاس امنیت تاثیر روابط اسراییل و آذربایجان بر امنیت ایران در ابعاد نظامی، سیاسی، اجتماعی، محیطی و اقتصادی بررسی خواهد گردید.

 

 

فصل سوم

 

 

مناسبات سیاسی و اقتصادی اسرائیل و آذربایجان

 

 

۱-۳٫ مقدمه

 

 

در صحنه روابط بین الملل تمامی کشورها با توجه به تعریف خود از منافع ملی اقدام به ایجاد روابط با سایر کشورها می‌کنند. در بحث از منافع ملی عوامل بسیاری در تعربف آن دخیل می‌باشد. اما براساس نظریات نئو‌رئالیستی‌عامل بقا وحیات مهم‌ترین خواسته و نیاز کشور‌ها می‌باشد؛ زیرا در محیط بین‌الملل که خودیاری بر آن حاکم است، همه کشورها موظفند توانایی‌های خودرا در سطحی بالا نگه دارند تا اگر از جانب سایر کشورها تهدیدی متوجه آن‌ها شد، بتوانند پاسخگوی آن تهدید باشند.
نئورئالیست‌ها در بحث از همکاری معتقدند همکاری در صحنه بین‌الملل امکان‌پذیر است، اما ادامه آن مشکل می‌باشد؛ در دو وضعیت امکان همکاری وجود دارد؛ یکی وضعیت ثبات هژمونیک که هژمون با تهدید یا ترغیب کشورها را محبور به همکاری می‌کند؛ دیگری در صورت وجود تهدید خارجی، در ئالیسم و نئورئالیسم موازنه قوا صرفا واکنشی به قدرت برتر نیست بلکه آن باید تهدیدگر باشد؛ کشورها در مقابل قدرت تهدیدگر به دو طریق موازنه برقرار می‌کنند؛ یکی از طریق تقویت توانایی‌های خود و دیگری از طریق اتحادها و پیمان‌های نظامی.
بر این اساس دو کشور جمهوری آذربایجان و اسرائیل (خصوصاً جمهوری آذربایجان) برای تأمین کمبودهای اقتصادی و سیاسی خود به همکاری با یک‌دیگر اقدام نموده‌اند؛ در این راستا تهدید ایران به عنوان کشوری که از لحاظ ژئوپولیتیک در هم‌جواری آذربایجان قرار دارد و دارای مشکلات تاریخی و سیاسی با این کشور می‌باشد؛ و از سوی دیگر ایران دشمن استراتژیک اسرائیل می‌باشد و ازلحاظ ایدئولوژیک با آن کشور متفاوت می‌باشد؛ دو کشور برای دفع این تهدید مشترک و برای رفع نیازهای داخلی اقدام به همکاری در زمینه های سیاسی و اقتصادی و نظامی می‌کنند که در این فصل به همکاری های سیاسی و اقتصادی ودر فصل چهارم به همکاری های نظامی اشاره می‌گردد.

 

 

۲-۳٫ موقعیت ژئوپولیتیک جمهوری آذربایجان

 

 

این جمهوری با وسعت ۸۷ هزار کیلومتر مربع، جمعیت حدود ۵/۷ میلیون نفر متشکل از ۸۷% آذربایجانی، ۲۵% لزگی، کمتر از ۱٪ طالش وکرد، ۷٪ روس، ۲٪ ارمنی وبقیه از سایر اقوام، سراسر مرز شمال غربی ایران به طول بیش از هفتصد کیلومتر را پوشانده است. این جمهوری از جنوب به بخش هایی از کشور ایران شامل رود ارس و استان‌های آذربایجان شرقی و غربی و گیلان و هم‌چنین از طریق نخجوان با مرزی به طول دوازده کیلومتر به ترکیه، و از غرب به ارمنستان و گرجستان و از شمال به جمهوری داغستان روسیه، از شرق به دریای خزر محدود است. مساحت ۲۳۴ مایل آذربایجان معادل ۴۶ درصد از مساحت قفقاز جنوبی می‌باشد، که این بزرگ‌ترین کشور این منطقه است.
از طرفی جمهوری خود مختار نخجوان با مساحت ۵۵۰۰ کیلومتر مربع که توسط کشور ارمنستان از سایر نقاط آن کشور جدا شده و منطقه خودمختار قره باغ با ۴۴۰۰ کیلومتر مربع مساحت، در ترکیب جمهوری آذربایجان قرار دارد.
پایتخت جمهوری آذربایجان شهر باکو است که در ساحل دریای خزر و در شبه جزیره آبشرون قرار دارد، این شهر یکی از مهم‌ترین بنادر بین‌المللی واقع در دریای خزر است که این بندر از طریق کانال ولگا-دن امکان حمل ونقل آبی به آب‌های آزاد و بین‌المللی وجود دارد. از شهرهای مهم این کشور می‌توان به گنجه و سومقایت اشاره کرد.( متقی دستنائی، ۱۳۸۶: ۵۸)
جمهوری آذربایجان با پنج کشور هم مرز است و طول مرزهای خشکی و آبی آن به تفکیک به شرح زیر است.
۱) ارمنستان با آذربایجان ۵۶۶ کیلومتر؛۲) ارمنستان با آذربایجان-نخجوان ۲۱ کیلومتر؛ ۳)ایران و آذربایجان ۴۳۱ کیلومتر؛ ۴) ایران با آذربایجان-نخجوان ۱۷۹ کیلومتر؛۵) ترکیه با آذربایجان-نخجوان ۱۲ کیلومتر؛۶) روسیه با آذربایجان ۲۸۴ کیلومتر؛۷) گرجستان با آذربایجان ۳۲۲ کیلومتر؛۸) دریای خزر ۸۲۵ کیلومتر.
حدود ۶۰ درصد از کل مساحت جمهوری آذربایجان را اراضی کوهستانی تشکیل می‌دهد که ارتفاع کوه‌ها از شمال غرب به سوی جنوب شرقی کاسته می‌شود. از نظر اقلیمی نیز این کشور دارای وضعیت متنوعی است. حدود ۵ درصد قلمرو آن دارای آب‌و‌هوای بیایانی و بیایانی خشک، (مناطق پست) حدود ۳۰ درصد آن دارای اقلیم معتدل و گرم (مناطق نیمه کوهستانی) و ۲۰ درصد آن دارای اقلیم سرد (مناطق کوهستانی) است. (اسدی کیا، ۱۳۷۴: ۳۶)
از ویژگی‌های مهم این جمهوری موقعیت آن نسبت به ایران و ارمنستان می‌باشد..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت