مقاله – بررسی فتنه های صدر اسلام از منظر آیات و روایات- قسمت ۱۵ |
- اسامهبنزید:
اسامه بن زید از شرکت در جنگ جمل کنارهگیری کرده به حضرت عرض کرد: «أنت أعزّ الخلق علیَّ ولکنّی عاهدت الله أن لاأقاتل أهل لاإلهإلاالله؛[۱۰۹] شما عزیزترین مخلوقات نزد من هستی، ولی من باخدا عهد بستهام باکسانی که خدای یکتا را میپرستند جنگ نکنم.»
- یاران و شاگردان عبدالله بن مسعود، یکی از فقها و اصحاب نامدار پیامبر، هنگام حرکت بهسوی صفین نزد حضرت آمده و گفتند:
إنا نخرج معکم، لاننزل عکسرکم و نعسکر علی حده حتی ننظر فی أمرکم و أمر أهل الشام…[۱۱۰]؛ ما با شما میآییم ولی در لشکرگاه شما توقف نمیکنیم؛ بلکه بهطور جداگانه منزل میکنیم تا ببینیم کار شما با شامیان به کجا میانجامد؛ آنگاه منتظر میمانیم هرکدام از شما مرتکب عملی شد که بر او حرام بوده یا فسادی از او ظاهر شد، برعلیه او وارد عمل میشویم.
ـ چهارصد تن دیگر از یاران ابن مسعود حتی این مقدار هم حاضر به همراهی با حضرت نشدند؛ آنان گفتند:
یا أمیرمؤمنان إنا شککنا فی هذا القتال علی معرفتنا بفضلک و لا غناء بنا و لا بک و لا المسلین عمّن یقاتل العدو، فَوَلِّنا بعض الثغور نکون به؛[۱۱۱] ای امیر مؤمنان ما در عین شناختی که از فضلیت شما داریم در این جنگ شک داریم؛ ولی ازآنجاکه نه شما و نه ما و نه مسلمانان از جنگجویانی که با دشمنان میرزمند بینیاز نیستیم، ما را به مرزهای (جهان اسلام) بفرست تا در آنجا بجنگیم.
این در حالی بود که مدتها قبل از جنگ صفین مذمتهای پیامبر در مورد معاویه نقلشده بود؛ حتی عبدالله بن مسعود از رسولالله نقل کرده بود که آن حضرت فرمودهاند: «إذا رأیتم معاویهبنأبیسفیان یخطب علی منبری فاضربوا عنقه؛[۱۱۲] اگر دیدید معاویهبنأبیسفیان بر منبر من خطبه میخواند گردنش را قطع کنید».
- عبدالله بن عمر:
عبدالله بن عمرمیگفت از پیامبر شنیده معاویه در پایینترین مرتبه (درک اسفل) جهنم، در تابوتی جای دارد و غیرمسلمان خواهد مرد،[۱۱۳] بااینحال از همراهی با علی (علیه الاسلام) در جنگ صفین خودداری کرد.[۱۱۴]
اینها نشان میدهد در زمان حضرت بسیاری از افراد جاهل، در عین علم به حقانیت امیر مؤمنان، فریب شیطان را خورده، در یاری آن حضرت برای جنگ با دشمنانش تردید میکردند.
این کوردلان بااینکه در زبان به فضیلت و عظمت علی اذعان مینمودند، ولی به خاطر ضعف ایمان و عدم معرفت واقعی به علی (علیه الاسلام) بن ابیطالب، وقتی آن حضرت را در یک کف ترازو و سایر اصحاب منحرف را در کف دیگر میگذاشتند، دچار تردید میشدند و در درستی تصمیم حضرت شک میکردند؛ وقتی یکی از منافقان و فقهای دینفروش روایتی از پیامبر (صلی الله علیه وآله) جعل میکرد که مقتضایش کنارهگیری از جنگ با ناکثین در بصره و یا قاسطین در شام بود، فوراً کسل و فشل میشدند و سستی و رخوت بر آنها عارض میشد.
- ابوموسی اشعری:
وقتی پیکهای امیر مؤمنان برای جمعآوری نیرو برای جنگ جمل به کوفه آمدند و نامه حضرت را برای آنها خواندند، بهظاهر حجت تمامشده بود و انتظار میرفت آنها به یاری حضرت برخاسته، در جنگ بصره شرکت کنند؛ ولی تردید کردند و از ابوموسی اشعری ـ فقیه و فرماندار کوفه ـ نظر خواستند؛ ابوموسی گفت: «العقود سبیل الآخره والخروج سبیل الدنیا فاختاروا؛[۱۱۵] نشستن [نرفتن به جنگ بهمثابه] حرکت در مسیر تأمین آخرت است و رفتن [به جنگ بهمنزله حرکت] درراه دنیایتان است، هرکدام را که خواستید اختیار کنید».
به دنبال این سخن تمام کوفیان از رفتن به جنگ خودداری کردند. ناچار حضرت برای دفعه دوم مالک اشتر و ابن عباس را فرستاد؛ ولی موفق نشد کوفیان را از شبهه منافقانه
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |
ابوموسی برهاند. برای سومین بار امام حسن و عماربنیاسر را فرستاد و آنها با تلاش فراوان توانستند تنها نه هزار (یا شش هزار)[۱۱۶] نیرو از کوفه برای جنگ با طلحه و زبیر بسیج کنند؛[۱۱۷] درحالیکه کوفه در آن روزها خیلی بیش از این تعداد نیروی رزمنده را دارا بود.
- سعد بن ابى وقاص
- حسان بن ثابتنیز که در زمان امام على از قاعدین بود، در ماجراى قتل عثمان مدافع وى بود و بعد از قتل عثمان نیز اشعارى در این مورد سرود که اشعار وى دستاویز عدهای گردید که بگویند امام على در قتل عثمان نقش داشته است.
[جمعه 1399-09-21] [ 03:35:00 ب.ظ ]
|