“معلم بیش از دیگران در معرض پرسش­های آموزشی است؛ بهتر است برای پاسخ به پرسش­ها و مسائل، خود درگیر پژوهش و حل مسئله گردد. یافته ­های پژوهش توسط خود معلمان به کار می رود. پس بهتر است که خود معلم نیز دست به پژوهش بزند. مشارکت معلم در پژوهش باعث ایجاد اعتماد به نفس می­ شود و در او انگیزه به پژوهش رشد می­ نماید. با درگیر شدن معلم در پژوهش مسئله جدایی میان نظریه و عمل از میان می­رود. نتایج حاصل از پژوهش معلمان در کلاس درس کاملاً کاربردی است. در فرایند پژوهش، معلم هر جا لازم دانست تغییرهای لازم را اعمال می­ کند. معلم ضمن پژوهش رشد می­ کند، بالفعل می­ شود و چاره­یابی، نوآوری و نوجویی اشاعه می­یابد “

 

 

هر چقدر معلمان در پژوهش درگیر شوند به همان میزان فهم خود را از فرایند تعلیم و تربیت افزایش می­ دهند و آموخته­های آنان تأثیر زیادی بر آنچه در مدرسه و کلاس درس اتفاق می ­افتد می­ گذارد. از این رو مسائلی که معلمان از طریق پژوهش­های انتقادی و بررسی دقیق فعالیت­های خودشان و برنامه ­های مدرسه مطرح ‌می‌کنند بر جهت­یابی آینده­ی برنامه ­های آموزشی کارکنان، همچنین طرح­های توسعه و بهبود مدارس تأثیر می­ گذارد (یون و همکاران ۱۹۹۹). پژوهشی که توسط معلم انجام ‌می‌گیرد طیفی از تغییرات را در فعالیت­های آموزشی وی به وجود ‌می‌آورد، از این طریق معلمان راهکارهای جدید در زمینه­ تدریس را توسعه می­ دهند (سیرجلا[۸] ، ۱۹۹۶). به اعتقاد مورای، کمپل[۹]، هکستال[۱۰]، هولم[۱۱]، جونز[۱۲]، ماهونی[۱۳]، منتر[۱۴]، پروکتر[۱۵]، وال[۱۶]، (۲۰۰۹)، سه نکته­ی مهم درباره جایگاه پژوهش در حرفه­ی معلمی و تدریس وجود دارد، اول اینکه حمایت از گسترش طرز تفکر «­معلم به عنوان پژوهشگر» برای اطمینان از پیشرفت معلمان و کسب اطلاعات پژوهشی در زمینه­ آموزش می‌باشد؛ دوم اینکه پژوهشگر فعال بودن بخش اساسی از کار تدریس همه معلمان است و سوم اینکه افزایش ظرفیت­های پژوهشی معلمان حق مهم آن­هاست و یکی از مؤلفه­ های اساسی آن، ایجاد زمینه­ ها و فرصت­های پژوهش در آموزش است. معلم با بهره­ گیری از پژوهش قادر خواهد بود تا درباره رویکردهای آموزشی که برای دانش ­آموزان مناسب است تصمیم ­گیری درستی نماید در نتیجه بیشترین تأثیرگذاری را بر عملکرد دانش ­آموزان خواهد داشت (آکرسون[۱۷]، مک دوفی[۱۸] ، ۲۰۰۲). ورود معلمان در عرصه­ پژوهش و در نتیجه تحقق یک معلم فکور و پژوهنده تأثیرات زیادی بر نحوه­ آموزش آن­ها بر جای خواهد گذاشت از جمله اینکه:

 

“معلمان مفروضات مربوط به استانداردهای فنی تدریس را بیش از پیش درک خواهند کرد. مزایای پژوهش – به ویژه رابطه­ آن با فهم هر چه بیشتر عواملی که بر آموزش و تدریس اثر دارند – را بیشتر خواهند شناخت و از تجربه بیش از پیش می­آموزند. توان آن­ها برای حضور در عرصه­ تحقیقات آموزشی درک می­ شود، موقعیت معلم به عنوان یک یادگیرنده­ی فکور، به جای کارگزاری که از بالا به پایین و بدون هیچ سؤالی صرفاً مصرف کننده­ نظرات دیگران است درک می­ شود. به عنوان کارکنانی دانش محور در نظر گرفته می­شوند که بر عمل حرفه­ای خود ژرف­اندیشی می‌کنند و دانش حرفه­ای خود را متناسب با نیازمندی­های کلاس درس به­روز می­سازند. پیچیدگی­های فرایند مدرسه بیشتر درک می­ شود و فهم اینکه این پیچیدگی­ها جدا از زمینه ­های اجتماعی، تاریخی، فرهنگی، فلسفی، اقتصادی، سیاسی و روانی که آن را در­برگرفته اند، قابل درک نخواهد بود. پژوهش در عمل حرفه­ای جایگاه خود را می­یابد. فرصتی برای تحلیل پدیده ­های کلاس درس و کوشش در جهت تفسیر آن­ها فراهم می­ شود. فرصت تحلیل و ژرف­اندیشی درباره دیدگاه ­ها و عقاید دیگران فراهم می­ شود. معلمان با حضور فعال و از نزدیک، تجربیات و دانش خود و دیگران را برای حل موانع و مشکلات تدریس به کار می­ گیرند وبه این ترتیب دانش بومی ناظر بر توسعه عمل تدریس گسترش می­یابد (ساکی، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت