عبدالسّلام بن رغبان بن عبدالسّلام بن عبدالله بن تمیم، معروف به «دیک الجن»، در سال ۱۶۱هجری در حمص[۲۷] دیده به جهان گشود. محقّقین بر این باورند که اصالت خانوادگیاش به «سلـمیه»[۲۸] برمیگردد، وی در خانوادهای مرفّه بزرگ شد(ر.ک: دیکالجن، ۱۴۱۲هـ: ۱۱؛ شبّر، ۱۴۰۹هـ ،ج۱: ۲۸۸-۲۸۳). «تمیم» اوّلین جد از اجداد وی است که اسلام را پذیرفت، مشهورترین اجداد وی حبیب بن عبدالله بن رغبان بود که کاتب دربار منصور بود و در بغداد مسجدی به نام وی ساخته شد (ر.ک: ابن خلکان، ۱۳۹۷هـ ،ج۹ : ۱۸۴).
در وجه تسمیهی وی به «دیک الجن» چند نظر بیان شده است:
۱ـ به دلیل عادتش که به طور دائم به باغها میرفت (دمیری، بیتا، ج۱: ۴۸۸).
۲ـ برخی رنگ سبز چشمانش را دلیل «دیک الجن» خواندنش دانستهاند(زرکلی،۱۹۸۴م، ج۴: ۵).
۳ـ بدان جهت که شاعر، لفظ «دیک الجن» را در یکی از اشعارش آورد و از آن پس وی را بدان نام خواندند (مختاری، ۱۳۸۴ش: ۱۱۰).
۴ـ به دلیل اینکه صدای خروس را تقلید میکرد (همان:۱۱۰).
۵ـ در یکی از روزها که خروس «عمیر بن جعفر» را به مناسبت میهمانی ذبح کرده بودند، رثاء گفت، پس از آن به این لقب مشهور گشت(همان:۱۱۰).
«دیک الجن» تمام عمرش را در حمص بود، در آنجا بزرگ شد و هرگز از آن بیرون نرفت حتی به عراق هم سفری نداشت. از صفات پسندیدهی وی این است که به وسیله شعرش از کسی کمک نخواسته و به وسیلهی شعر تکسب نکرده است (ر.ک: الإصفهانی،۱۳۹۳هـ ،ج۱۴: ۵۲).

 

 

ماجرای دلدادگی «دیک الجن»

 

 

علاقهی دیک الجن به کنیز مسیحیاش به نام «ورده»، زندگیاش را پر از رنج و مشقت کرده بود. شدت عشقش به ورده چنان مسحورش کرده بود که هرگز نمیتوانست او را از خیالش بیرون کند، تلاش کرد تا او را به دست بیاورد؛ لذا اورا به اسلام دعوت کرد و ورده دعوتش را پذیرفت و با او ازدواج کرد (ر.ک: همان: ۵۵).
دیک الجن در این باره سرود :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

أُنظُر إِلَی شَمسِ القُصُورِ وَ بَدرِهَا   وَ إِلَی خُزَامَاهَا وَ بَهجَهِ زَهرِهَا
(دیکالجن،۱۴۱۲هـ:۷۷)

 

ترجمه: به خورشید قصر و ماهش و به سنبلههایش و به سرسبزی و تر و تازگی شکوفههایش بنگر.
هر دو در کنار هم جام عشق و خوشبختی را سر میکشیدند و احساس خوشبختی میکردند که زندگیشان دچار بحران مالی شد و برای رفع آن به سوی «احمد بن علی» در سلیمه روانه شد و مدت زیادی نزد احمد بن علی ماند، و اتفاقی باعث شد تا از وی اجازه گرفته و به سوی حمص بازگردد، در این بین پسر عمویش سعی داشت با نقشههای شومی که در ذهن داشت، دیک الجن را نسبت به همسرش بدبین کند، که در نهایت هم موفّق شد و باعث شد تا دیک الجن عصبانی شود و زنش را به ضرب شمشیر از پا درآورد؛ هرچند پس از مدّتی متوجّه شد که همهی این اتّفاقات نقشهی پسر عمویش بوده و از کردهی خویش پشیمان شد، ولی دیگر سودی نداشت (ابن خلکان، ۱۳۹۷هـ ، ج۹: ۱۸۵).
دیک الجن در این باره چنین سروده :

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لَیتَنِی لَم أَکُن لِعَطفِکَ نِلتُ
فَالَّذِی مِنِّی إِشتَعَلَت عَلَیهِ
  وَ إِلَی ذَلِکَ الوِصَالُ وَصَلتُ
العَارُ ما قَد عَلَیهِ إِشتَمَــــلَت
(دیک الجن،۱۴۱۲هـ: ۴۸)

 

ترجمه: کاش به عشق تو نرسیده بودم و کاش به وصال و دیدار تو نعمت نمییافتم. آنچه را که از من سرزده به آن راضی و خشنودم، آیا آنچه را که من انجام میدهم موجب ننگ و عار هست؟

 

 

زندگی ادبی دیک الجن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت