دعای أئمّه در حقّ کمیت

 

 

بدیهی است که صاحبان نفوس قدسیه، أئمهی اطهار(ع)، که گزارشگران خداوندند و از کسانی هستند که پروردگار بر آنها وحی میفرستد و جز به فرمان حق سخن نمیگویند و از سر هوس حرف نمیزنند و به پایمردی کسی جز آنکه خدا از او خشنود است، بر نمیخیزند، چون دربارهی کسی دعا کنند، این دعا، تنها، شفاعت و درخواست خیر از خداوند برای آنکس نیست. کسی که درباره او دعا کردهاند، از مردان دین و دلبستگان و دعوت کنندگان مردم به خیر و صلاح است و از گروهی است که پروردگار آنان را برای دعوت به خود گماشته است. کسانی که أئمّه در حقّشان نظیر دعائی که برای کمیت کردهاند، اندکند. پیامبر اعظم(ص) و أئمه درباره او بسیار دعا کرده اند.
کمیت اسدى‏ دوران سه امام معصوم را درک‏ کرد: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترویج مکتب ائمّه و نشر فضائل خاندان پیامبر(ص) کرد. امامان نیز به وى عنایت‏ خاصى داشتند و او را حمایت و ستایش مى‏کردند (تهرانی،۱۴۰۳هـ، ج۲۵: ۱۵۶).
از آن جمله است:
بنی اسد میگفتند: در ما فضیلتی است که در عالم نیست. هیچ خانهای از خانههای ما نیست که در آن برکت وراثت کمیت نباشد؛ زیرا او پیامبر(ص) را در خواب دیده و رسول خدا(ص) به وی فرمودهاند: شعر «طَرِبتُ و ما شوقاً إِلی البِیضِ أَطرَبُ» را بخوان و خوانده است و پیامبر(ص) فرمودهاند: «بُورِکتَ و بُورِکَ قَومُکَ» یعنی: تو و خویشاوندانت را برکت باد (الأمینی،۱۳۹۷هـ، ج۲: ۱۹۰).
امام زین العابدین(ع) نیز دربارهاش چنین فرمود:
«اَللهُمَّ أَحیِه سَعِیداً وَ أَمِتهُ شَهِیداً، وَو أره الجَزَاء َعاجلاً، و أَجزِل لَه جَزیلَ المَثُوبَهِ آجِلاً»
ترجمه: خداوندا او را به خوشبختی زنده بدار و به شهادت بمیران و پاداش دنیوی او را به وی بنما و ثواب اخرویش را برایش ذخیره فرما.
صاعد غلام کمیت گفته است: با کمیت به خدمت ابو جعفر محمد بن علی(ع) رسیدم و وی این قصیده را برای حضرت خواند و حضرت فرمود: «اَللَّهُمَّ أَغفِر لِلکُمَیتِ، اَللَّهُمَّ أَغفِر لِلکُمَیتِ» (ر.ک: البغدادی، ۱۴۱۸هـ، ج۴: ۱۵۶-۱۵۳؛ الإصفهانی،۱۳۹۳هـ، ج۱۵: ۱۲۴).گفته شده کمیت به مدینه آمد و به خدمت امام محمد باقر(ع) رسید و یک شب امام(ع) او را اجازه داد تا شعر بخواند و وی به شعر خوانی پرداخت و چون به این بیت از قصیدهی میمیهی خود رسید که:

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وَ قَتِیلٌ بِالطَّفِّ غُودِرَ مِنهُم   بَینَ غوغآءِ أُمَّهٍ و طغامِ
(کمیت، ۱۴۰۶هـ:۳۳)

 

ترجمه: کشته نینوائی که گرفتار پیمان شکنی و خیانت مردم فرومایه و پست نهاد شد.
امام باقر(ع) گریست و سپس فرمود: اگر مالی داشتیم به تو میدادیم، اما پاداش تو همان باشد که پیامبر خدا به «حسان بن ثابت»[۲۱] فرمود: «لا زِلتَ مؤَیَّداً بِرُوحِ القُدُسِ ما ذبیتَ عَنَّا أَهلَ البَیتِ» یعنی: تا از ما اهل بیت دفاع میکنی همواره به روح القدس مؤیّد باشی.
ابوالفرج اصفهانی از ابوبکر خضرمی روایت کرده است که گفت: «در ایام «تشریق»[۲۲]در منی از امام محمد باقر(ع) برای کمیت اجازه شرفیابی خواستم و حضرت اجازه فرمود، کمیت شرفیاب شد و به عرض رساند: قربانت گردم، در ستایش شما شعری سرودهام که دوست دارم برایتان بخوانم. فرمود: در این روزهای مشخص شده و شماره شده، به یاد خدا باش. کمیت استدعای خویش را از سر گرفت، ابو جعفر بر وی رقّت آورد و فرمود: بخوان»(الإصفهانی، ۱۳۹۳هـ، ج۱۵: ۱۲۵).
کمیت قصیده لامیهاش را خواند و به اینجا رسید که:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یُصِیبُ بِهِ الرَّامُونَ عَن قَوسِ غَیرِهِم   فَیَا آخِراً سَدَّی لَهُ الغَیَّ أَوَّلُ
(کمیت، ۱۴۰۶: ۱۶۸)

 

ترجمه: تیر اندازان، با کمان دیگری (یزید) به سوی او (امام حسین(ع)) تیر میاندازند وای بر آن آخری که زمینهی تبهکاری را اولی برای او فراهم آورد.
شهادت، پایان پرافتخار این عمر پرکرامت ‏بود. علامه امینى دربارهی زندگى و شهادت کمیت اسدى چنین مینگارد: «کمیت، در سال ۶۰ هجرى، در همان سال شهادت امام حسین(ع) تولد یافت و در سال ‏۱۲۶ هجرى در زمان خلافت مروان به شهادت رسید. در دنیا خوشبخت زیست و عمرى خداپسند و حیاتى سعادتمندانه داشت و همه حیاتش را در راهى که خدا برایش برگزیده ‏بود، گذراند و تا میتوانست به هدایتگرى مردم پرداخت و به برکت دعاى امام زین‏ العابدین(ع) شربت ‏شهادت نوشید» (الأمینی، ۱۳۹۷هـ، ج۲: ۲۱۱).
شهید مطهری در کتاب ده گفتارش راجع به کمیت چنین مینویسد: «کمیت اسدى دارد با اشعارش مکتب امام حسین(ع) را نشان مى‏دهد. کمیت اسدى با همان اشعارش از یک سپاه بیشتر براى بنیامّیه ضرر داشت. این مرد، کى بود؟ یک روضه خوان بود، اما چه روضه ‏خوانى؟ شعرى میگفت که تکان میداد دنیا را، تکان مى‏داد دستگاه خلافت وقت را، این مرد، به خاطر همین اشعار و همین نوع مرثیه ‏خوانى، چه سختیها کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند» (مطهری، ۱۳۷۰ش: ۱۹۳).
این سخنان، نشان‏ دهندهی موضع حق و جهتگیرى صحیحى است که شاعر شیعى در تبیین ارزشها و ترسیم واقعیتها باید داشته ‏باشد و به «جهل‏» و «خرافه‏» راه ‏ندهد، که در باورهاى مردم رخنه ‏کند و جولان دهد. وقتى شعر تأثیرى گسترده و بردى وسیع دارد، سزاوار نیست که این سلاح فرهنگى بطور ضعیف یا ناشایست ‏به کار گرفته‏ شود.

 

 

شعرکمیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت