بررسی ویژگی های شعری منوچهر آتشی۹۳- قسمت ۱۱ |
وزن و موسیقی شعر
«وزن نوعی تناسب است ،تناسب کیفیتی است حاصل از ادراک وحدتی در میان اجزاء متعدد.تناسب اگر در مکان واقع شد آن را قرینه خوانند و اگر در زمان واقع شد وزن خوانند.»(خانلری،۱۰:۱۳۷۷)
«وزن وجه امتیاز نظم از نثر است،تکرار آهنگ های معیّن است که شکل خاصّی می سازد.افزایش این تناسب باعث دلپذیری و محسوس تر شدن وزن می شود منشأ وزن در میان ملل مختلف سرچشمه های گوناگونی دارد. کردها سرچشمه آنرا طبیعت (چشمه سارها،چهچه بلبل و آواز کبک )می دانند،عرب ها معتفدندکه منشأ آن آهنگ پای شتران است که در صحرا گام می زنند.» (شفیعی کدکنی،۴۱:۱۳۸۶)
«هیچ ملّتی را نمیشناسیم که از موسیقی بی بهره باشد پس باید بپذیریم که موسیقی پدیده ای در فطرت آدمی است.عواملی که آدمی را به جستجوی موسیقی می کشانده است همان کشش هایی است که او را وادار به گفتن شعر می کرده است و این سخت استوار است زیرا شعر در حقیقت موسیقی کلمه ها و لفظهاست و غنا موسیقی الحان و آهنگ ها و بیهوده نیست اگر ارسطو شعر را زاییدۀدو نیرو می داند که یکی غریزۀ محاکات است و دیگری خاصیّت درک وزن و آهنگ،اگرچه آدمی به نثر میتواند تغنّی کند امّا هیچ ملّتی را نمی شناسیم که غنای او با نثر باشد زیرا جمع میان شعر و موسیقی جمع میان موسیقی والفاظ و موسیقی و الحان است.» (شفیعی کدکنی،۴۴:۱۳۸۱)«شاعران پارسی گو در دربارها در بسیاری از مقاطع تاریخی،شعر خود را با آواز می خوانده اند ویا کسانی را استخدام می کرده اند که شعرشان را با آواز بخوانند.دربارۀ تاثیر وزن در شعر می توان پس از عاطفه که، رکن معنوی شعر است مهمّ ترین عامل و مؤثّر ترین نیرو ها از آن وزن است چرا که تخیّل یا تهییج عواطف بدون وزن کمتر اتفاق می افتد و اصولاً توقّعی که آدمی از یک شعر دارد این است که بتواند آن را زمزمه کندو علّت اینکه شعر را بیش از یک قطعه نثر آدمی می خواندهمین شوق به زمزمه و آوازخوانی است که در ذات آدمی نهفته است.»
(شفیعی کدکنی،۴۷:۱۳۸۶)
«بنابراین،علم موسیقی یکی از اصول حکمت ریاضی است که علم به احوال نغم و اختلاف آن وحال ابعاد انتقالات و ایقاع وکیفیّت تألیف الحان است و این علم از تألیف و وضع حکماست که روح را از آن لذتّی و فرحی است نه جسم را… و موضوع آن سمع است و نفس را به واسطۀ آن حرکتی و جنبشی حاصل شود و ازآن لذّت یابد.» (خدیوجم،عباس اقبال و کریستن سن :۱۱۴)
آموزش بخش هایی از علوم قدیم به صورت شعر،آموزش کودکان در قالب برنامه های موزیکال و ترانه و ثبات و ماندگاری جملات آهنگ دار در اذهان دلیلی بر این مدعاست.
دکتر شفیعی کدکنی در کتاب وزین موسیقی شعر تأثیرات وزن را این چنین بیان می کند:
۱-لذّت موسیقایی به وجود می آورد و این در طبیعت آدمی است که خواه ناخواه،از آن لذّت می برد.شاید رقص قدیمی ترین زبانی باشد که بشر برای تعبیر از انفعالات نفسانی خود به کار گرفته است.(مطالعه موسیقی و رقص آذری از این نظر بسیار قابل تأمّل و تفحّص است)
۲-میزان ضربه ها و جنبش ها را منظم می کند.
۳-به کلمات خاصّ هر شعر تأکید می بخشد وامتیازی از نظر کشش کلمات ایجاد می کند.این اصول است که باعث شده وزن به عنوان مهمّ ترین عامل شعر معرّفی شود.(شفیعی کدکنی،۴۹:۱۳۶۸)
مبنای شعر های آتشی غالباً همان وزن های عروضی است که به متقضای معنی بلند و کوتاه شده است گاه وزن یک مصراع با سکته همراه است این خصیصه گرچه نازیباست امّا چون درشعرزمان خود فراوان دیده ایم گوشمان به ناهنجاری آن عادت کرده است که آتشی بابه کارگیری موسیقی کناری آن را پوشش دادهاست.درکلّ می توان گفت که آتشی درموردوزن شعربه خودآزادی مجال می دهد.
«آتشی در«ریشه های شب،آهنگ دیگر،آواز خاک و دیداردرفلق»از وزن عروضی کهن و نیمایی بهره جسته است. (به جز بخش های بزرگی از ریشه های شب که بعداً شعر های سپید به آن اضافهشده اندو چندین مورد،شعر هایی که در آن« آواز خاک» و «دیدار در فلق» آمده اند که دچار لغرش ها و رعشه های وزنی در نیمایی و سپید است.)اشعار آتشی از نظر وزن نیمایی یا سپید نسبت به شعر کهن با وزن عروضی از بسامد های بالایی برخوردار نیست در کلّ می توان گفت که آتشی در ۵۵ شعر موفّق خود از وزن های رایج استفاده کرده است که بخش بزرگ این اشعار مختلف الارکان هستند که حاصل اوزانی است که از تناوب ارکان بوجودآمده اند. شاعردربیش ازهمه ازوزن روایی فاعلاتن یا فعلاتن دربحررمل بهره برداری کرده است.» (شریفی، ۱۳۹۱ :۶۵)
وزن هایی که آتشی در اشعار خود استفاده کرده است به شرح ذیل می باشد:
[جمعه 1399-09-21] [ 10:25:00 ق.ظ ]
|