b44

 

 

bc41

 

 

b44

 

 

۵۳/۲

 

 

 

پروتئین خام

 

 

a68

 

 

d ۵۳

 

 

b60

 

 

cd56

 

 

bc58

 

 

۰۲/۱

 

 

 

NDF

 

 

a63

 

 

d52

 

 

ab60

 

 

cd55

 

 

bc57

 

 

۴۳/۱

 

 

 

ADF

 

 

a44

 

 

b31

 

 

ab39

 

 

b34

 

 

ab39

 

 

۵۴/۲

 

 

تیمار یک (شاهد)، تیمار ۲ ( جیره حاوی ۲/۴ درصد تانن)، تیمار ۳ (جیره حاوی ۲/۴ درصد تانن و ۳۰ میلی گرم PEG)، تیمار ۴ (جیره حاوی ۲/۴ درصد تانن و ۲/۰ درصد متیونین) و تیمار ۵ (جیره حاوی ۲/۴ درصد تانن و ۴/۰ درصد متیونین); SEMخطای استاندارد میانگین‏ها; در هرردیف اعداد دارای حروف غیر مشابه از نظر آماری اختلاف معنی‏داری دارند (۰۵/۰>p).
نتایج حاضر در این تحقیق با نتایج (مکار، ۲۰۰۳; سیلانیکوف و همکاران، ۲۰۰۱; مالدونادو و نورتن، ۱۹۹۶; رید و همکاران، ۱۹۹۰; پالمر و مک سوینی، ۲۰۰۰; رید، ۱۹۹۵; کومار و وایتایتان، ۱۹۹۰ و فولر وهمکاران، ۱۹۶۷) مطابقت دارد اما با نتایج (پریچارد[۱۵۲] و همکاران، ۱۹۹۲ و فروغ عامری، ۱۳۷۶) در تضاد است. همانگونه که مشاهده شد تیمار ۲ که حاوی جیره ۲/۴ درصد تانن بود در تمام روزهای نمونه برداری پاینترین درصد قابلیت هضم برای تمامی شاخصهای قابلیت هضم را از خود نشان داد که علت آن میتواند اثرات منفی تاننها باشد که در بیشتر مطالعات انجام گرفته بر روی گیاهان حاوی تانن آن را از خود نشان داده است هر چند اثرات تاننها در گیاهان مختلف میتواند متفاوت باشد. همچنین با توجه به مطالعه انجام گرفته افزودن پلیاتیلنگلیکول در تمام دوران نمونه برداری از ابتدای دوره تا انتهای دوره سبب بهبود قابلیت هضم برای تمام شاخصهها قابلیت هضم شده است که اکثر منابع اثرات مثبت افزودن پلیاتیلنگلیکول را به جیرههای حاوی تانن تایید نمودهاند. هر چند اثرات پلیاتیلنگلیکول به مقدار پروتئین جیره بستگی دارد، یعنی هر چه سطح پروتئین جیره بالا باشد تاثیر پلیاتیلنگلیکول کمتر میباشد (یانز رویز و همکاران، ۲۰۰۴). افزودن اسید آمینه متیونین به جیرههای حاوی تانن تا حدودی توانسته قابلیت هضم را بهبود ببخشد اما نتوانسته آنها را را به طور کامل تحت تاثیر خود قرار دهد و اثرات تیمار شماره ۵ (۴/۰ درصد متیونین) بیشتر از تیمار شماره ۴ (۲/۰ درصد متیونین) بوده است. همچنین پلیاتیلنگلیکول بیشتر از متیونین قابلیت هضم جیرههای حاوی تانن در تمام زمانهای نمونه برداری بهبود بخشیده است. تاننها دارای اثرات ضد تغذیهای شامل کاهش قابلیت هضم، کاهش قابلیت دسترسی به پروتئین و اختلالات هضمی در حیوان هستند، که این اثرات بیشتر نتیجه اختلال در فعالیت میکروفلور شکمبه بوسیله کاهش قابلیت دسترسی و قابلیت هضم مواد مغذی و مواد معدنی (مولان، ۲۰۰۱)، تخریب عملکرد دیواره سلولی(دونوون[۱۵۳] و بروکر، ۲۰۰۱) و مداخله در فعالیت آنزیمهای خارج سلول ( با و همکاران، ۲۰۰۶) میباشد. تاننهای متراکم و قابل هیدرولیز بر پارامترهای شکمبهای اثرات منفی داشتهاند، که این اثرات منفی به ویژگیهای کمی و کیفی آن بستگی دارد (ویتی، ۲۰۰۵). تانن متراکم (باری و مک سوینی، ۱۹۹۹) و اسید تانیک (منبع تانن قابل هیدرولیز) )با و همکاران، ۱۹۹۳; داوسون و بوتری، ۱۹۹۵) دارای اثرات منفی شناخته شده بر قابلیت هضم و تجزیه ماده خشک میباشد که این اثرات نتیجه مهار شدن فعالیت میکروبی در شکمبه میباشد (داوسون و بوتری، ۱۹۹۵). هاگرمن (۱۹۹۹) نیز اثر متقابل (رسوب پروتئین) مشابهی را بین تانن و پروتئین بین هر دو منبع تانن (تانن متراکم و قابل هیدرولیز) گزارش نمودهاند که با نتایج به دست آمده در این آزمایش مطابقت دارد. ون هون (۱۹۸۴) پیشنهاد کرد کم ‌بودن قابلیت هضم پروتئین برگ درختان به علت وجود تانن است. این محقق نشان داد میزان قابلیت هضم ماده خشک برگ درختان با افزایش تانن آنها کاهش یافت. بهلولی و همکاران (۱۳۸۶) با جایگزینی فرآورده فرعی پسته (حاوی ۱/۴ درصد تانن) به جای سیلاژ ذرت، کاهش خطی در قابلیت هضم ظاهری ماده خشک مشاهده کردند. این محققین بیان کردند که در میزان قابلیت هضم ماده خشک عوامل فیزیکوشیمیایی، نوع و میزان کربوهیدرات‌های ساختمانی همراه با حضور تانن و همچنین منشأ تانن مؤثر هستند. مک‌سویینی و همکاران (۲۰۰۱) گزارش کردند که تانن‌ها می‌توانند هضم الیاف را از طریق تشکیل کمپلکس با لیگنوسلولز و کاهش اتصال آن‌ها با میکروارگانیسم‌ها و یا مهار مستقیم میکروارگانسیم‌ها کاهش دهند که با نتایج آزمایش حاضر در تطابق میباشد. بیشترین تمایل تانن‌ها برای اتصال به آنزیم‌های خارج سلولی است. بنابراین آن دسته از موادی مانند همی‌سلولز که هضمشان وابسته به آنزیم‌های خارج سلولی است بیشتر تحت تأثیر تانن قرار می‌گیرد (هرواس و همکاران، ۲۰۰۳).
طبق نظر تیتگمر[۱۵۴] و همکاران (۱۹۹۱) تجزیه‌پذیری دیواره سلولی بیشتر به ساختمان آن بر می‌گردد تا به شرایط که بر محیط شکمبه حاکم است. اثر تانن‌ها روی کاهش هضم فیبر بعد از پروتئین دومین اثر ضد تغذیه‌ای تانن محسوب می‌شود. تحقیقات متعددی نشان داده است که تانن‌ها باعث کاهش قابلیت هضم ماده آلی و فیبر خوراک می‌شوند. کاهش قابلیت هضم کربوهیدراتها به دلیل تداخل تانن‌ها با‌ آنزیم‌های سلولاز و باکتریهای شکمبه می‌باشد. در برخی حالات کاهش قابلیت هضم فیبر به علت کمبود نیتروژن مورد نیاز باکتری‌های شکمبه می‌باشد که دلیل آن باند شدن تانن با پروتئین‌های خوراک است. خشک‌کردن علوفه در مزرعه و تیمار با پلی‌اتیلنگلیکول باعث کاهش اثرات منفی تانن روی هضم کربوهیدرات‌ها شده است (سیلناکوف و همکاران، ۲۰۰۱). در بعضی حالات کاهش قابلیت هضم با افزایش نرخ خروج پروتئین از شکمبه جبران شده است. (باری وهمکاران ۱۹۸۵؛ رید و همکاران، ۱۹۹۰). افزودن پلیاتیلنگلیکول به خوراکهای نشخوارکنندگان اثرات مثبت و منفی در پی داشته است

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

. در خوراکهایی مانند برگ بلوط و افزودن پلیاتیلنگلیکول دارای اثر مثبت بوده است (سیلانیکف و همکاران، ۱۹۹۷). افزودن پلیاتیلنگلیکول باعث افزایش قابلیت دسترسی مواد مغذی شده و اثرات مهاری بر میکرو ارگانیسمهای شکمبه را کاهش میدهد و در نتیجه تجزیه پذیری مواد در شکمبه افزایش یافته و عملکرد دام بهبود مییابد (مک کار، ۲۰۰۳). آزمایشات حیوانی نشان داده است هنگام استفاده از خوراکهای حاوی تانن در جیره قابلیت هضم پروتئین به شدت کاهش می‌یابد. معمولاً گیاهانی که حاوی مقادیر زیاد پروآنتوسیانیدین هستند اغلب دارای پروتئین باند شده به دیواره سلولی و لیگنین می‌باشند. همچنین بعد از هضم خوراک، پروآنتوسیانیدینها می‌توانند با پروتئین‌ها تشکیل کمپلکس دهند و سبب کاهش قابلیت هضم پروتئین گردد. حلالیت تانن نقش مهمی در قابلیت باندکردن پروتئین و یا فیبر دارد. اگر نسبت تانن محلول به تانن نامحلول بیشتر باشد قابلیت هضم پروتئین بیشتر از قابلیت هضم فیبر تحت تأثیر قرار می‌گیرد. در حالت برعکس قابلیت هضم فیبر بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد (کومار و وایتیاتان ،۱۹۹۰ ؛ رید، ۱۹۹۵). پرز ـ مالدونادو و نورتن(۱۹۹۶) پیشنهاد کردند تانن‌ها از طریق تشکیل کمپلکس با ترکیبات لیگنوسلولزی و همچنین جلوگیری از هضم میکروبی از طریق مهار مستقیم باکتریهای سلولتیک باعث کاهش هضم فیبر می‌شوند. رید و همکاران (۱۹۹۰) گزارش کردند قابلیت هضم ماده آلی و فیبر در گوسفندانی که از نوعی علوفه اقاقیا تغذیه می‌کردند به علت مقادیر بالای پروآنتوسیانیدین‌ها و فنولهای محلول کاهش پیدا کرد. پرز، مالدونادو و نورتن (۱۹۹۶) نشان دادند افزایش تانن متراکم جیره از صفر به ۳/۲ درصد باعث کاهش قابلیت هضم نیتروژن شد ولی اثر معنی‌داری روی مصرف خوراک و قابلیت هضم ماده آلی و NDF نداشت. پالمر و مک‌سوئینی (۲۰۰۰) نشان دادند میزان هضم فیبر در شکمبه گوسفندان تغذیه شده با علوفه لوتس (۵/۹ درصد تانن متراکم در ماده خشک) ویک نوع لگوم گرمسیری ( ۶ درصد تانن متراکم آزاد) کاهش یافت. فروغ عامری و همکاران (۱۳۷۶) نیز با افزودن فرآورده فرعی خشک یا سیلو شده پسته که حاوی تانن می‌باشند به جیره گوسفندان نر کرمانی، تغییری در قابلیت هضم ظاهری الیاف خام مشاهده نکردند. نتایج آزمایش حاضر نشان میدهد که استفاده از پوسته انار به عنوان منبع تانن میتواند قابلیت هضم مواد مغذی و بویژه ماده آلی و پروتئین خام را کاهش دهد و افزودن متیونین نمیتواند بطور کامل برطرف کننده این اثرات باشد. استفاده از پلی اتیلنگلیکول میتواند تا حد زیادی مهار کننده اثرات منفی تانن بر قابلیت هضم مواد مغذی باشد.
۳-۴-۴ تاثیر جیرههای آزمایشی بر مقدار pH شکمبه
pH شکمبه در جدول ۱۶-۴ آورده شده است. اندازه گیری pH در ۴ زمان پیش ازخوراکدهی، ۲، ۴ و ۶ ساعت بعد از وعده غذایی صبح انجام گرفت. مقدار pH قبل از غذاهی بالا بود و بعد از تغذیه کاهش و دوباره افزایش یافت. بالاترین مقدار pH مربوط به تیمار شاهد و کمترین مقدار pH را تیمار ۳ (جیره حاوی ۲/۴ درصد تانن +پلی اتیلن گلیکول) از خود نشان داد ولی تفاوتها بین تیمارها در تمام زمانها معنیدار بود (۰۵/۰>P). در بعضی از منابع اشاره شده است که تاننها بر pH شکمبه تاثیری نداشتهاند (بهاتا و همکاران، a,b 2005; ابرو و همکاران، ۲۰۰۶; گونزالو و همکاران، ۲۰۰۶; یلدیز و همکاران، ۲۰۰۵) که با نتایج حاضر تطابق ندارد. در برخی منابع نشان داده شده است که تاننها موجب کاهش pH شکمبه شدهاند و اضافه کردن پلی اتیلن گلیکول نیز باعث کاهش آن شده است که با نتایج مشاهده شده در این آزمایش مطابقت دارد (یانز رویز، ۲۰۰۴). در مطالعهای که توسط ابرقوی و همکاران (۱۳۸۵) صورت گرفت نشان داده شد که در شرایط افزودن تفاله انگور و برگ بلوط به جیره گوسفندان، pH شکمبه قبل غذادهی بالا و از بعد تغذیه کاهش و سپس در ساعات بعدی افزایش یافت که با نتایج حاضر تطابق دارد. دلیل کاهش pH با پلیاتیلنگلیکول این است که پلیاتیلنگلیکول با تحریک تخمیر کربوهیدراتها موجب کاهش pH شکمبه میگردد. به عبارتی کاهش pH با دادن پلیاتیلنگلیکول به دلیل روابط معکوس بین pH و اسیدهای چرب فرار میباشد (بهاتا و همکاران، ۲۰۰۲). pH شکمبه وابسته به مقادیر اسیدهای چرب فرار شکمبه میباشد، در صورتی که تاننها موجب کاهش غلظت اسیدهای چرب فرار شکمبه ای شوند pH شکمبه افزایش مییابد (اسنایدر و همکاران، ۲۰۰۶). البته بسیاری از نویسندگان پیشنهاد کردند غلظت های کمتر از ۵ درصد ماده خشک تانن متراکم در جیره تاثیر مهمی بر تخمیر شکمبه ندارد (باری و مکنب، ۱۹۹۹).
جدول ۱۷-۴ بررسی روند تغییرات pH شکمبه در ۴ زمان اندازهگیری شده در برههای تحت آزمایش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت