اختلاف قرائت و تأثیر آن در احکام فقهی طهارت، نماز و روزه- قسمت ۹ |
۱-۳-۱) قرائت متواتر
در لغت: واژهی «وتر» در عربی بر چند معنا دلالت دارد از جمله: الف) مداومت بر چیزی که واژهی «وَتِیرَه» به همین معناست. ب) به معنای فرد و طاق که «الوِتر» گویای این معنی میباشد. ج) تتابع و پشت سرهم بودن اشیاء به طوری که بین آنها وقفه واقع شود _چه آنکه اگر فاصلهای بین آنها نباشد «مدارکه» نامیده میشود_ که «تواتر» از همین معناست، در قرآن به همین معنا اشاره شده است آنجا که خداوند میفرماید: ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا {مومنون/۴۴} یعنی یکی بعد دیگری فرستاده شدند. «واتَرْتُ الخَبَرَ» یعنی بین دو خبر زمان کمی فاصله افتاد.[۱۶۰]
دراصطلاح: خبر متواتر در علم قراءات، یعنی جماعتی مستفیض که تواطئشان بر دروغ ممتنع باشد از جماعتی مانند خودشان از اول سند تا منتهای آن، یعنی به رسول خدا برسد به روش مشافهت و سماع نقل کنند.[۱۶۱]
قرائت متواتر: هر قرائتی که موافق عربی و لو به وجهی، وموافق یکی از مصاحف عثمانی اگر چه تقدیری باشد و نقلش تواتر باشد.[۱۶۲]
غالب قراءات قرآنی که قاریان قرائت میکنند از این دسته است و این نوع به اتفاق قرآن است. قرائت ائمه دهگانه که مردم بر تلقی به قبول آنها اجماع دارند این ارکان سه گانه در آن جمع است و آنها نافع، ابن کثیر، أبوعمرو، ابن عامر، عاصم، حمزه، کسائی، أبوجعفر، یعقوب حضرمی و خلف میباشند.
۱-۳-۲) قرائت مشهور
در لغت: اسم مفعول «شین»، «هاء» و «راء» حروف اصلی آن است که بر وضوح و روشنایی در امری دلالت میکند.[۱۶۳] ماه (هلال) به دلیل وضوح و روشنائی (الشَّهْر) نامیده شده است سپس هر سی روز (الشَّهْرُ) نامیده شد. «الشهره» یعنی وضوح امر. قد شُهِر فلانٌ فی الناس بکذا: یعنی فلانی پیش مردم مشهور شد.[۱۶۴]
دراصطلاح: مشهور در اصطلاح محدثین: آنچه سه نفر یا بیشتر در هر طبقه که به حد تواتر نمیرسد روایت میکنند و مشهور از اقسام صحیح است و صحیح عبارت است از آنچه سندش به نقل عدل ضابط از عدل ضابط تا آخرش صحیح است و شاذ و معلل نباشد.[۱۶۵]
مشهور در اصطلاح قراء: قرائتی که اسنادش درست باشد، اما شمار راویانش به درجه تواتر نرسند. در چنین روایتی شرط است که همه راویان از قدرت حفظ مقبول و عدالت برخوردار باشند و با اصول و مبانی دانش عربی و یکی از مصاحف عثمانی هماهنگی داشته باشندو نزد قراء مشهور است چه از هفت پیشوای دانش قرائت یا قاریان دهگانه و یا هر یک از قاریان مشهور دیگری روایت شده باشند.[۱۶۶]
مثل فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ {بقره/۳۷} که ابن کثیر بر خلاف بقیه قراء، لفظ «آدم» را منصوب و «کلمات» را مرفوع قرائت میکند،[۱۶۷] مَاأَشْهَدناهم خَلْقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ که بدل از مَاأَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ {کهف/۵۱} است و قول وَمَا کُنتَ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا که بدل از وَمَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا {کهف/۵۱} هر دو از ابو جعفر مدنی است و این نوع نیز به اتفاق قرآن است. [۱۶۸]
حکم قراءات متواتر و مشهور آن است که مقبول و قرائت آن در نماز صحیح میباشد وکسی که آن را انکار کند کافر است.
۱-۳-۳) قرائت آحاد
در لغت: واژهی آحاد جمع أحد است، أحد اصلش واو است که همزهی آن بدل از واو است. برخی دیگر آحاد را جمع واحد میدانند.[۱۶۹]
در اصطلاح: قراءاتی که از سندی صحیح برخوردار است اما با یکی از اصول و مبانی مسلم عربیت یا رسم عثمانی در تعارض باشند یا شهرت آن به حد شهرت سابق نرسد، به چنین قرائتی نمیتوان اعتماد کرد و مخالف با آن رواست، قرائتهای أعمش، ابن وثاب و ابن جبیر از این نوعاند.[۱۷۰]
مثالی که سندش صحیح است و با رسم مخالف
ت دارد، قرائت جحدری و ابن محیصن[۱۷۱] که آیهی مُتَّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ {الرحمن/۷۶} لفظ «رفرف» را «رفارف» و «عبقری» را «عباقری» رَفْارَفٍ خُضْرٍوَ عَبْاقَرِیٍّ حِسَانٍ قرائت میکنند. مثال برای قرائتی که سندش صحیح است و با عربی مخالفت دارد. وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأَرْضِ وَ جَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَائشَ {اعراف/۱۰} که یاء «معایش» را به همزه بدل کردهاند.[۱۷۲] مثال برای قرائتی که سندش صحیح است و به درجه شهرت مذکور نرسیده است: لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ{توبه/۱۲۸}که در لفظ (أنفَسِکم) فاء را به فتح و سین را به کسر میخوانند.[۱۷۳] این سه قرائت تعبداً بر اساس آن قرائت نمیشود زیرا احتمال دارد که در عرضه اخیر یا با اجماع صحابه بر مصحف عثمانی نسخ شده باشد.[۱۷۴]
قراءات آحاد که سندش صحیح و موافق لغت عربی باشد، هر چند موافق یا مخالف رسم الخط قرار گیرد، مقبول است ولی با آن قرائت نمیشود وآنچه که سندش صحیح یا ضعیف باشد لکن وجهی در عربی ندارد، اگر چه موافق رسم هم باشد مقبول نیست.[۱۷۵]
۱-۳-۳-۱)حجیت قراءات آحاد:
علماء در مورد حجیت قراءات آحاد اختلاف کردهاند و به دو گروه تقسیم شدهاند:
گروه اول: این گروه قراءات آحاد را حجت دانسته است و عمل به آن را واجب میدانند و این قول اکثر حنفیه و حنابله است.
دلیل این گروه آن است که: آنچه نقل میشود قرآن است یا خبر، اگر قرآن باشد که وحی است و عمل به آن واجب میشود و یا خبر است که نوعی تفسیر از جانب پیامبر بوده و چون ناقل آن به صحت آن خبر واقف است پس عمل به آن واجب است.[۱۷۶]
گروه دوم: آنچه از طریق آحاد باشد حجت نیست و این دیدگاه مالکیه و شافعیه است.
دلیل این گروه آن است که: قراءات آحاد حجت نیست، چه آنکه دوران آن بین قرآن بودن و خبر بودن آن را از حجیت ساقط میکند چه آنکه «تَطَرَّقَ إلَیْهَا الِاحْتِمَالُ سَقَطَ بِهَا الِاسْتِدْلَال»[۱۷۷] از طرف دیگر چگونه میتوان پذیرفت که رسول الله که وظیفهی او تبیین است این قضیه را حداقل به گروهی که نسبت به آن علم داشته باشند نرسانده باشند و تنها از او نقل آحاد شده است، این خود ایرادی به رسول الله وارد میشود که از شأن او به دور است.[۱۷۸]
۱-۳-۴) قرائت شاذ
در لغت: مشتق از مادهی «شین» و «ذاء» و «ذاء» است بر انفراد و مفارقت دلالت میکند. «شذاذ الناس» کسانی که در گروه قومی هستند ولی از قبائل و منازل آن قوم نباشند.[۱۷۹] «شُذّ الرجلُ مِن أصحابه» یعنی از آنها منفرد شد و هر چیز منفرد به معنی شاذ است.[۱۸۰]
در اصطلاح: قرائت شاذ نزد قراء اعم از تعریف اصولیان و فقهاست؛ نزد قراء هر قرائتی که یکی از ارکان سهگانهی قرائت مقبول آن، مختل گردد قرائت شاذ است؛ اما اصولیان قرائت شاذ را در قرائت آحادی که با رسم الخط مصحف مخالفت دارد منحصر کردهاند.[۱۸۱] از علماء کسانی هستند که بین قرائت شاذ و آحاد فرقی قائل نشده بلکه هر دو را قسم واحدی از اقسام قراءات صحیح قرار دادهاند و به دلیل مخالفت با رسم مصحف شاذ نامیدهاند.[۱۸۲]
پس قرائتی که سند آن صحیح نیست یا با رسم مخالفت دارد یا در عربی برای آن وجهی نیست شاذ میباشد. مثل قرائت ابن سَمَیْفِع و ابو سمال در قول تعالی فالیوم نُنَجِّیکَ بِیَدَنِکَ که آن را فالیوم نُنَحِّیک ببدنک میخوانند.[۱۸۳] این نوع، قرائت نمیشود زیرا از طریقی به ما نرسیده است که بر آن اعتماد کنیم. سیوطی قرائت شاذ را قرائتی میداند که سند آن صحیح نیست؛ مانند قرائت تابعین و قراءات چهارگانهی متمم قراءات چهاردهگانه.[۱۸۴]
۱-۳-۴-۱) حجیت قراءات شاذ:
قرائت شاذ متعلق به دو مسئله است: یکی اینکه آیا قرائت شاذ در نماز و غیر نماز جایز است؟ و حکم احتجاج به قرائت شاذ و استنباط احکام شرعی بر اساس قرائت شاذ مسئلهی دومی است که باید بررسی شوند.
۱-۳-۴-۱-۱)قرائت شاذ در نماز
میان اهل سنت در مورد مسألهی قرائت شاذ در نماز سه قول وجود دارد که آیا نماز با قرائت شاذ صحیح است یانه؟
قول اول:گروهی قرائت شاذ را در نماز صحیح نمیدانند زیرا قرآن متواتر است و قرائت شاذ غیر متواتر، پس قرائت شاذ قرآن نیست و نماز به آن بنابر قول اصح صحیح نیست.[۱۸۵] در میان فقهاء، مالکیه،[۱۸۶] شافعیه،[۱۸۷] حنابله[۱۸۸] و حنفیه[۱۸۹] در روایتی بر این باورند.[۱۹۰]
قول دوم:گروهی دیگر قرائت به شاذ را در نماز جایز دانستهاند زیرا صحابه و تابعین قرائت شاذ را در نماز قرائت میکردند.[۱۹۱] در میان فقهاء حنفیه،[۱۹۲] احمد،[۱۹۳] ابن تیمیه،[۱۹۴] ابن قیم[۱۹۵] و روایتی از ابن مالک[۱۹۶] قائل به این دیدگاه هستند.
[جمعه 1399-09-21] [ 10:49:00 ق.ظ ]
|