پایان نامه بررسی ارتباط بین تعهد سازمانی کارکنان و رفتار سیاسی و رویکرد عقلائی تصمیمگیرندگان استراتژیک سازمان |
چکیده:
تصمیمگیری استراتژیک، با توجه به دنیای پر از تغییر و پیچیده امروزی، امری حیاتی و ضروری محسوب میشود. مدیران اغلب برای تصمیمگیری استراتژیک از روشهای گوناگونی استفاده میکنند. مهمترین این روشها، استفاده از رویکرد عقلائی و یا بکارگیری رفتارهای سیاسی است. منظور از فرایند عقلائی، استفاده از اطلاعات موجود، تصمیمگیری براساس واقعیتها بدون در نظر گرفتن منافع شخصی در تصمیمگیری است. رفتارهای سیاسی در تصمیمگیری نیز به این معناست که تصمیمگیرندگان اولویتها، علائق و منافعشان برایشان مهم وضروری است و این موارد را در تصمیمگیریهایشان دخالت میدهند. بکارگیری هر کدام از این رویکردها، میتوان اثرات مثبت و منفی را برای سازمان به همراه داشتهباشد. اگر فرآیند تصمیمگیری استراتژیک، فرایندی عقلائی باشد و یا اینکه با اتخاذ رفتارهای سیاسی انجام شود؛ میتواند بر روی تعهد کارکنان یک سازمان تأثیر گذارد، بهگونهای که تعهد کارکنان را افزایش یا کاهش دهد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه تعهد کارکنان بانک ملت با رویکردهای مورد استفاده در تصمیمگیریهای استراتژیک سازمان در بانک ملت انجام گردید. جهت سنجش میزان رفتارهای سیاسی در تصمیمگیری و یا استفاده از رویکرد عقلائی، از پرسشنامههای دین و شارفمن[1] استفاده گردید. ضمنا تعهد سازمانی و یا وجوه سه گانه تعهد کارکنان بانک ملتاستان البرز با پرسشنامه آلن و مییر سنجیده شد. با استفاده از روش نمونهگیری سیستماتیک، تعداد 200 نفر از کارکنان بانک ملت استان البرز جهت تکمیل پرسشنامهها انتخاب گردیدند. پس از جمعآوری دادهها و انجام آزمونهای آماری مرتبط مشخص گردید که رویکرد عقلائی و رفتارهای سیاسی هر دو با تعهد عاطفی و تعهد هنجاری رابطه مثبت و معناداری دارند. ضمناً با تحلیل دادههای مرتبط مشخص گردید که بین این دو رویکرد (رویکرد عقلائی و سیاسی) با تعهد مستمر هیچگونه رابطهای وجود ندارد.
واژگان کلیدی: رویکرد عقلائی، رفتار سیاسی، تعهد سازمانی، تصمیمگیری استراتژیک
فصل اول:
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
امروزه، سازمانها در هر حد و اندازهای که باشند، برای موفقیت، با فرصت ها و تهدیدهای پرچالشی روبرو هستند که جهت مواجه با آنها، ناگزیر به اخذ تصمیمات استراتژیک هستند. تصمیمگیرندگان استراتژیک تحت تأثیر عوامل مختلفی اقدام به تصمیمگیری مینمایند. یکی از فاکتورهای مهم و اصلی در تصمیمگیری، عوامل عقلائی است که به فاکتورهای قابل اندازهگیری مانند هزینه، زمان و… اطلاق میشود. در اینگونه رویکرد، اغلب اثر عوامل غیرکمی، مانند رفتارهای سیاسی و پیمانهای بین گروهها و … نادیده گرفته میشود.
در تصمیمگیریهای استراتژیک از دو روش عقلائی و سیاسی استفاده میشود. تصمیمات اتخاذشده بر اساس هرکدام از رویکردهای مطرح شده فوق، میتواند کارکردهای متفاوتی برای سازمان بههمراه داشتهباشد. یکی از کارکردهای تصمیمگیری، اثرگذاری بر روی میزان تعهد سرمایههای انسانی یک سازمان است. تعهد سازمانی را میتوان وابستگی عاطفی و روانی به سازمان در نظر گرفت که براساس آن فردی که شدیداً متعهد است، هویت خود را با سازمان معین میکند، در سازمان مشارکت میکند و در آن درگیر شده و از عضویت در سازمان لذت میبرد.
اگر تصمیمگیرندگان استراتژیک سازمان، از رویکردهای سیاسی جهت اتخاذ تصمیمات مهم و کلیدی استفاده نمایند، به تعهد سازمانی افراد میتواند خدشه وارد شود، البته ادبیات پژوهش نیز نشان میدهد که فرهنگهای حاکم بر سازمانها، میتواند باعث شود که رویکرد سیاسی نیز منجر به افزایش تعهد سازمانی کارکنان گردد.
منظور از تعهد سازمانی در این پژوهش، سه تعهد عاطفی، هنجاری و مستمر است که در مجموع تعهد سازمانی را شکل میدهد.وجود نیروهای انسانی متعهد به سازمان در هر سازمان ضمن کاهش غیبت، تاخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان و تجلی بهتر اهداف متعالی سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد. عدم احساس تعهد و تعهد سطح پایین، نتایج منفی را برای فرد و سازمان به دنبال دارد؛ از جمله نتایج، ترک خدمت، غیبت زیاد، بی میلی به ماندن در سازمان، کاهش اعتماد مشتریان و کاهش درآمد می باشد
در این پژوهش، رابطه بین میزان تعهد سازمانی کارکنان بانک ملت با هر یک از رویکردهای تصمیمگیری استراتژیکمورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این فصل به بررسی ادبیات تصمیمگیری استراتژیک، تعهد و رویکردهای سیاسی و عقلائی در رفتارهای سازمانی پرداخته و سپس پیشینه پژوهشهای انجام شده در خصوص تعهد سازمانی و تصمیمگیری استراتژیک در سازمانها مطرح میگردد.
1-2بیان مسئله
در عصری که تغییر و تحولات سریع و فزاینده از جمله مشخصات آن است، آهنگ تصمیمگیری شتاب زیادی به خود گرفته و نیاز به تصمیمگیری سریع برای مقابله با فعل و انفعالات در محیط، شرایطی را بهوجود آورده است که زمان تأمل و تعمق تصمیمگیری را برای مدیران کوتاه نموده است.
در دنیای رقابتی امروز، تصمیمگیریهای استراتژیک، تأثیرات مهمیدر موفقیت سازمانها دارند. هنگامیکه سخن از استراتژی به میان میآید، اغلب مخاطبان، سندی را به خاطر میآورند که بیانگر سیاستها و چارچوب حرکت یک سیستم انسانی در بازه زمانی مشخص میباشد. این تصور زائیده این نگرش است که هر سازمان در برخورد با محیط در حال تحول، باید راهی را که بهترین مسیر برای نیل به اهداف سازمانی است، جستو جو کرده و پس از یافتن آن راه، تمام منابع خود را برای طی کردن آن بسیج سازد. این نگرشی است که ما آن را فرآیند عقلانی تصمیمگیری استراتژیک مینامیم.
[شنبه 1399-01-09] [ 01:46:00 ب.ظ ]
|