انتخاب رفتار

 

واکنشهای عاطفی

 

تفاوتهای شناختی اسنادها

 

واکنش و انعکاس

 

شکل۲-۱ : مراحل و بخشهای یادگیری خود گردان ( نقل از کدیور، ۱۳۸۸).
برای پینتریچ، این چهار مرحله یک توالی عمومی است که یادگیرنده به موازات انجام تکلیف، این توالی را طی میکنند؛ اما این توالی سلسله مراتبی نیست یا به عبارت دیگر ساختار خطی ندارد. این مراحل میتوانند به طور همزمان یا به صورت پویا، تعاملات چندگانهای میان فرآیندهای متفاوت و بخشهای آن، ایجاد کنند. به علاوه، پینتریچ نشان داد که همه تکالیف تحصیلی مستقیماً در خود تنظیمی درگیر نمیشوند. گاهی یادگیرنده برای انجام تکالیف مشخص، نیاز به برنامه ریزی، کنترل و ارزشیابی آنها به صورت راهبردی ندارد، بلکه انجام آن میتواند به عنوان عملی از تجربه قبلی یادگیرنده با همان تکلیف، به صورت خودکار انجام گیرد (نقل از کدیور، ۱۳۸۸). پنتریچ و دی گروت[۴۲](۱۹۹۰) الگوی زیر را برای یادگیری خود تنظیمی مطرح کردهاند:
راهبرد های یادگیری خود تنظیمی
راهبردهای شناختی
فراشناختی
شکل(۲- ): الگوی نظریه یادگیری خود تنظیمی (پنتریچ و دی گروت،۱۹۹۲؛ نقل از امینی زرار،۱۳۸۷)
براساس این الگوها خودکار آمدی (مجموعه باورهای دانش آموزان) درباره تواناهای خود را در انجام دادن و فرایندهای شناختی و فراشناختی به عنوان یادگیری خود تنظیمی در نظر گرفته میشود. فرآیندهای شناختی همان راهبردها یا استراتژیهای یادگیری هستند که با تسهیل فرآیند یادگیری، عملکرد تحصیلی فراگیران را بهبود میبخشند. همچنین باورهای فراشناختی به مجموعه فرایندهای برنامهریزی، باز بینی و اصلاح فعالیتهای شناختی اشاره میکند. پنتریچ (۲۰۰۰) بیان میکنند که فراگیری خود تنظیم با یک کار آموزشی، کارشان را شروع میکنند، به ارزیابی کار میپردازند، هدف را تعیین میکنند و به پیشرفت شان برای دستیابی به هدف نظارت میکنند راهبردهای را ارزیابی میکنند و بر اساس اطلاعات به دست آمده از باز خوردهای درونی و بیرونی کار را دوباره بازبینی میکنند.
الگوی خود گردانی پنتریچ به طور کلی شامل سه مقوله کلی راهبردها است :
۱)راهبردهای شناختی یادگیری
۲)راهبردهای خود گردانی جهت کنترل شناخت
۳)راهبردهای مدیریت منابع.
 راهبردهای شناختی یادگیری: این راهبردها، شامل مرور ذهنی، بسط و سازماندهی است و از آنها به عنوان راهبردهای شناختی مهم مربوط به عملکرد تحصیلی در کلاس درس استفاده میشود.
 راهبردهای خود گردانی جهت کنترل شناخت: دانش فراشناختی فراگیران و استفاده از این راهبردها تاثیر مهمی بر پیشرفت تحصیلی آنها دارد. فراشناخت شامل دو جنبه کلی، یعنی دانش فراشناختی و تنظیم شناخت است.
راهبردهای مدیریت منابع
این مولفه به راهبردهایی اشاره دارد که فراگیران برای کنترل و اداره محیط به کار میگیرند؛ برای مثال، مدیریت زمان، نحوه تلاش، محیط مطالعه و غیره این راهبرد به فراگیران کمک میکند تا با محیط سازگار شده و آن را با توجه به هدفها و نیازهای خود تغییر دهند (براون [۴۳] و همکاران، ۱۹۸۳ ؛ نقل ازخانی، باقری و دانشیار ،۱۳۹۲).
دیدگاه و نظریههای یادگیری خود نظم بخشی(خودگردان)
پدیدار شناسان
پدیدار شناسان، خود تنظیمی را در ابعادی از قبیل خود ـ ارزشی، برنامهریزی و هدف گزینی تعریف میکنند. در رابطه با انگیزه خود گردانی، آنها فرض میکنند که نقطه اوج انگیزه خود گردانی در طول یادگیری، افزایش دادن یا شکوفا کردن خود پنداره فرد است. پدیدار شناسان بر اهمیت درک خود ارزشمندی و هویت خود به عنوان فرآیندهای کلیدی در عملکرد روانشناختی تأکید کردهاند. کامبز[۴۴] (۱۹۹۰) این دو را به عنوان ساختارهای سیستم خود، که هر کدام یک شبکه گسترده تر از فرآیندهای خاص، مانند ارزیابی، طرح ـ تنظیم هدف، نظارت، پردازش، رمز گردانی، بازیابی و راهبردها را تحت تأثیر قرار میدهند، طبقهبندی میکند ( زیمرمن، ۲۰۰۱).
کنشگران
نظریه پردازان کنشگر[۴۵] بیان میکنند که پاسخهای خودگردانی باید به محرک تقویت کننده بیرونی متصل شوند، چرا که پاسخهای خود گردانی در واقع حلقههایی هستند که برای به دست آوردن تقویت به یکدیگر متصل میشوند. بنابراین، اگر خود تقویتی به شکل زنگ تفریح به یادگیرندگان در کسب موفقیت در آزمون کمک کند، زنگ تفریح ادامه پیدا میکند و اگر سبب بهبود عملکرد در آزمون نشود، این خود تقویتی متوقف خواهد شد. تصمیمگیری برای خود گردانی به اندازه نسبی پاداشهای فردی فوری و تعویقی و فاصله زمانی بین آنها بستگی دارد. الگوهای کنشگر، یادگیرندگان را برای گزینش اهداف رفتاری، که موفقیت تحصیلی را بهبود میبخشد، ازقبیل افزایش توجه کلاسی، افزایش دقت، مشاهده نظام مند و ثبت کردن آن و ارزیابی پیشرفت خود و رعایت تناسب میان پاداش و میزان به دست آمدن هدف، تربیت میکند کنشگران به مباحث رشدی خود گردانی توجه نسبتاً کمی دارند ولی در عوض به نقش عوامل بیرونی در یادگیری خود گردان تأکید میورزند. روشهای آموزش کلیدی، که آنها در آموزش خود بکار میبرند عبارتند از: الگود هی، آموزش کلامی و تقویت. به نظر کنشگران، عامل کلیدی سوق دادن به خود گردانی یادگیری، حضور مؤثر الگوها و وابستگی های بیرونی برای پاسخهای خود گردانی است (قربانخان،۱۳۹۰).
نظریه  ویگوتسکی

 

دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

<b
r/>ویگوتسکی رشد شناختی[۴۶] را نتیجه تعاملات اجتماعی میداند. او پیشنهاد میکند که تعامل کودک با بزرگسال روشی است که کودک از طریق آن و به واسطه فرهنگ آموزی، ابزارهای ذهنی جامعه خود را فرا میگیرد؛ بنابراین نماینده این اجتماعیسازی باید کسی باشد که در  مورد ابزارهایی که کودک باید یاد بگیرد، دانش بیشتری داشته باشد. او معتقد است که هم رشد شناختی و هم رشد اجتماعی کودک، بازتابی از تعامل او با دیگران است. از رشد پیش زبانی مانند غان و غون کردن تا کاربرد کلمه برای توسعه مهارتهای ارتباطی، رشد کودک، نتیجه تجربیات تعاملی او هم با اشیاء و هم افراد در محیط فرهنگی از پیشتعیین شده است. ساختارهای روان شناختی پیچیدهتر از طریق فرایندهای درونی کردن و برونی کردن ساخته میشود، که به موجب آن عملکردهای درونی ذهنی که کسب شدهاند به عنوان محصولی از تعاملات بین فردی بعداً درونی میشوند. او شاخص رشد شناختی کودک را آنچه که او به تنهایی میتواند انجام دهد، نمیداند،  بلکه آنچه او میتواند با راهنمایی و کمک دیگران انجام دهد، شاخص رشد شناختی کودک است. وی مفهوم منطقه تقریبی رشد را به عنوان روشی که دانش به صورت اجتماعی ساخته میشود، ارائه داده است. طبق نظر ویگوتسکی، تعاملات درون منطقه تقریبی رشد از بافت گسترده فرهنگی ـ اجتماعی تأثیر میپذیرد. این تعاملات باعث میشود که یادگیرندگان نوع یادگیری خود را ازدیگر تنظیمی به خود تنظیمی انتقال دهند. از نظر او خودتنظیمی حاصل درونی سازی تعاملات افراد است که افراد را از دیگرتنظیمی به خود تنظیمی سوق میدهد. ویگوتسکی انواع زبان درونی خود ـ درگیر و تکلیف ـ درگیر را مشخص کرده است. او با زبان درونی خود ـ درگیر، بیانات عاطفی و انگیزشی را که برای بهبود خود ـ کنترلی مورد استفاده قرار میگیرد، توضیح داده است و با زبان درونی تکلیف ـ درگیر به بیانات راهبردهای حل مسئله، که برای افزایش کنترل تکلیف به کار میروند، اشاره میکند. در دیدگاه او هر دوزبان تکلیف ـ درگیر و خود ـ درگیر میتوانند انگیزش را تحت تأثیر قرار دهند. نظریه شناختی ـ اجتماعی چهار خرده فرآیند را در خود تنظیمی معرفی میکند: هدف گزینی، خود ـ مشاهدهگری، خود- قضاوتی و خود ـ واکنشی. هدف گزینی برای خود گردانی ضروری است. فرآیندهای خود تنظیمی شامل فعالیتهای شناختی هدف ـ محور هستند که یادگیرندگان را تحریک و تقویت میکنند و تغییر میدهند. سه خرده فرایند دیگر خود تنظیمی (خود مشاهدهگری، خود قضاوتی و خود واکنشی) جداگانه عمل نمیکنند، بلکه در خدمت اهداف تحت پیگیری، متقابلاً با یکدیگر تعامل میکنند (خود مشاهده گری به یادگیرنده فرصت میدهد تا دریابد که آیا اهداف، به دست آمدهاند یا خیر و چه چیزی تا کنون انجام شده است. خود قضاوتی به عنوان یک نقطه ارجاع برای این که پیشرفت به سمت اهداف ادامه یابد یا نه، عمل میکند. خودـ واکنشی همچنین نقش مهمی در فرآیند خود ـ تنظیمی ایفا میکند (استوار،۱۳۸۰). بعبارت دیگر منظور از منطقه مجاور رشد همجوار، تکنیکی است که تسلط و چیرگی بر آن برای کودک به تنهایی دشوار است و برای چیرگی به کمک دیگران نیاز دارد (ویگوتسکی، ۱۹۸۷؛ نقل از کدیور،۱۳۹۲).

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت