منابع مقالات علمی : شناسایی راههای تأمین منابع مالی کارآفرینان اجتماعی- قسمت ۹۳ |
همانطور که در جدول میتوان ملاحظه نمود، کلیه شاخصهای برازش مدل و ریشه میانگین توان دوم خطای تقریب بیانگر برازش مناسب مدل پژوهش میباشد.
فصل پنجم:
بحث و نتیجه گیری
۵-۱ مقدمه
در این بخش با هدف شناسایی روش های منابع مالی کارآفرینان اجتماعی انجام شد. در این تحقیق ابتدا با مطالعه پیشینه تحقیق، چارچوب مفهمومی پژوهش انتخاب شد. سپس استفاده از روش تحقیق آمیخته مولفه های چارچوب مفهمومی شناسایی شدند. در این فرایند از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته در تحقیق کیفی و ابزار پرسشنامه در تحقیق کمی در روش تحقیق استفاده شد. نمونه های مورد بررسی این پژوهش شرکت های اجتماعی(موسسات خیریه) که در زمینه کارآفرینی اجتماعی فعال هستند. تعدا پرسشنامه های دریافتی ۸۰ تاست. در نهایت با تحلیل مضمون، مفاهیم استخراج شده، دسته بندی شده و مولفه ها شناسایی شدند.
با بررسی مبانی نظری و پیشینه تحقیق، چنین مشاهده شده که روش های های تامین مالی به پژوهش های بیشتری نیاز دارند. در این پژوهش تنها به موارد خاصی اشاره شده که نیاز به پزوهش های بیشتری در این زمینه دارد.
در این فصل به ارائه گزارشی از نتایج پژوهش براساس سوالهای تحقیق پرداخته می شود.
۵-۲ تحلیل بر اساس سوالهای تحقیق
در این قسمت به بیان هریک از پرسشهای پرداخته و نتیجه حاصل از تحقیق را در پاسخ به آنها می آوریم
۵-۲-۲ کارآفرینان اجتماعی به چه میزان از روش های درآمدزایی تامین مالی می شوند؟
درآمدزایی به سه روش خرید و فروش محصولات، درآمد حق عضویت، مهارت های مدیریتی
تقسیم می شود که: با توجه به نتایج بدست آمده شرکت ها بیان داشته اند که ۳۲ درصد که به میزان زیادی از فروش محصولات استفاده می کنند. در زمینه تولید ۹ درصد به میزان زیادی محصولاتشان را تولید می کنند، و ۶۳ درصد به میزان خیلی زیادی محصولات را به مشتریان تحویل می دهند. در نهایت ۶۸ درصد به میزان خیلی زیادی ترویج و بازاریابی محصول و خدمات را انجام می دهند. و با توجه به نتایج با توجه به نتایج بدست آمده ۱۹ درصد از کسب و کارها از اعضای خود حق عضویت دریافت می کنند و ۸۱ درصد حق عضویت دریافت نمی کنند. با توجه به نتایج بدست آمده پاسخ دهندگان اظهار داشته اند که مدیران کسب و کارهای اجتماعی ۸۰ درصد مهارت زیادی در زمینه مالی دارند و همچنین در زمینه مهارت تشخیص فرصت نیز و مهارت پذیرش سرمایه های جدید به میزان ۹۳ درصد مهارت دارند. و در نهایت ۸۸ درصد مدیران ریسک پذیر هستند.
کارآفرینان اجتماعی به چه میزان از کمک های دولتی تأمین مالی می شوند؟
میزان حمایت های دولت در هنگام راه اندازی تنها ۸ درصد است و بیشتر حمایت ها مربوط به کمک هزینه های عملیاتی می باشد، و اکثر موسسات هیچ محدودیت قانونی برای سرمایه گذاری در موسسه خود ندارند. با توجه به نتایج بدست آمده حمایت های دولت در بخش های مختلف درصد کمی داشته است.
۵-۳-۲ کارآفرینان اجتماعی به چه میزان از اهدایی ها تامین مالی می شوند؟
با توجه به نتایج بدست آمده کسب و کارهای اجتماعی بیشتر برای جمع آوری کمک های مالی و اعانه از روش صندوق جمع آوری اعانه استفاده می کنند که این روش نیز بصورت درب به درب است. استفاده از روش اینترنتی نیز نسبت به سایر روش ها درصد بیشتری دارد. با توجه به نتایج بدست آمده موقوقات جمع آوری شده بیشتر برای اداره سازمان استفاده می شود تا راه اندازی سازمان. با توجه به نتایج بدست آمده ۳ درصد از کسب و کارهای اجتماعی به میزان خیلی زیادی از تامین مالی جمعی استفاده می کنند و ۱۲ درصد به میزان زیادی از این روش استفاده می کنند که بطور کلی رقم کمی است. با توجه به نتایج به دست آمده موسسات به کار بردن کارکنان دواطلبانه و قراردادی ۲۱ درصد در هزینه ها با استخدام کارکنان صرفه جویی می شود . ومهارت های کارکنان با توجه به نتایج باعث صرفه جوی زیادی در هزینه می شود. با توجه به نتایج از روش کمک های مالی بیشتر استفاده می کنند.
۵- ۳-۴ کارآفرینان اجتماعی به چه میزان از سرمایه گذاری تامین مالی می شوند؟
با توجه به نتایج بدست آمده اکثر موسسات از نوع مالکیت شخصی می باشد. موسسات در هنگام راه اندازی سازمان بیشتر از سرمایه شخصی استفاده می کنند. تنها ۱۵ درصد موسسات به میزان زیادی در شروع کسب کار از سرمایه هیئت امنا استفاده می کنند. و ۳۲ درصد به میزان زیادی از گروه های خودیار در هنگام راه اندازی سازمان استفاده می کند و ۳۰ در درصد به میزان زیاد و ۲۰ درصد با راه اندازی شعبه های جدید به دنبال توسعه فعالیت بودند. در نتیجه موسسات با تاسیس شعبه های جدید و توسعه کسب و کار بیشتر به دنبال سرمایه گذاری بیشتری هستند.
۵-۳ بحث و جمع بندی
کارآفرینی اجتماعی، عاملان تغییر در اجتماع هستند. کارآفرینان اجتماعی تحولات اجتماعی را شتاب می بخشد و پیامدهای اجتماعی بلند مدت و پایدار را به ارمغان می آورند. کارافرینان اجتماعی باعث رشد و توسعه اقتصادی کشورها، افزایش بهروری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی شود(دیز،۱۹۹۸)[۱۱۷].در این بین به دست اوردن وجوه مورد نیاز برای عنوان یک چالش برای کارآفرینان اجتماعی مطرح بوده است. به دست آوردن وجوه مورد نیاز یک از مسائل خیلی مهم برای کارآفرینان اجتماعی می باشد و بدون تامین منابع مالی هرگز به موفقیت نخواهند رسید. همان طور که در ادبیات اشاره شده است، طیف گسترده ای از روش های تامین مالی در دسترس کارآفرینان قرار دارد که به شکل های متفاوتی نیز طبقه بندی شده اند. تامین مالی کارآفرینان اجتماعی را تامین مالی داخلی و تامین مالی خارجی می داند. ماکسملیان مارتین (۲۰۱۱) تامین مالی خارجی را ترکیبی از چند ابزار می داند که شامل ۱) کمک های مالی.۲) سرمایه بدهی.۳)حقوق صاحبان سهام. و ۴) صندوق های سرمایه کوتاه. سانتوس و همکارانش(۲۰۱۲) سه بعد منابع را معرفی می کند: ۱٫ اقتصادی ۲٫ اجتماعی ۳٫ بشردوستانه. اسلامی و همکاران(۱۳۸۴) منابع مالی را به چهار دسته ۱٫ منابع خصوصی ۲٫ تامین مالی از طریق بدهی ۳٫ تامین مالی از طریق سرمایه ۴٫ روش های داخلی بخش بندی می کند. آنهیر(۲۰۰۵) طقبه بندیها مالی کارآفرینان اجتماعی را بیشتر به وسیله منشا و منیع معرفی کرده است.
آنهیر(۲۰۰۵) ترکیبی از منابع درآمد مختلف را برای کارآفرینان اجتماعی معرفی می کند که عبارتند از:
هزینه های عمومی که شامل: کمک های مالی، قراردادها، مشارکت دولت، حمایت دولتی ( بیمه بهداشت و درمان، پرداخت برای مراقبت روز) بخش خصوصی (کمک های مالی کسب و کارها یا شرکت ها،کمک های فردی) حق عضویت، درآمد حاصل از فروش محصولات، درآمد سرمایه گذاری می باشد. در این پژوهش به توجه به تمام این روشها، ترکیبی از منایع مالی شامل درآمدزایی، اهدایی ها، سرمایه گذاری ها، و حمایت های دولتی بررسی شده است که هر کدام در جایگاه خود مورد بررسی قرار خواهد شد.
تجاری سازی
بررسی انجام شده نشان می دهد استفاده از خرید و فروش محصولا برای کسب درآمد در بین موسسات کم می باشد که آن هم اکثرا کمک های غیر نقدی است که افراد خیر اعطا می کنند و یا با بازار چه هایی که توسط افراد خیر و داوطلب برای کمک درآمدی به این موسسات برپا می شود و یا تولیدات اعضا برای کسب درآمد می کنند. با توجه به نتایج به دست آمده اکثر موسسات هیچ گونه تلاشی برای افزایش بازار خود انجام نداده اند و این ممکن است به دلیل نیود ایده های جدید در این زمینه و یا هزینه های زیادی و مشکلات و موانعی باشد که موسسات ممکن است با آن روبرو شوند و مهمتر از همه بزرگترین مانعی را که موسسات برای رسیدن به اهداف کسب و کار خود را اقتصادی بیان کرده اند. موسسات از مکانسیم تخصیص قیمت که می تواند یکی از راه های درآمدی آنها باشد موسسات خیلی کم از آن استفاده می کنند آنها می توانند با توجه به حس نوع دوستی و بر اساس باورهای مذهبی مردم آنها را برای پرداخت بیشتر تشویق کنند که لازمه آن می تواند شفاف سازی این موسسات باشد، و این با تحقیقات آنهیر(۲۰۰۵) و میرجام اسچوینگ(۲۰۱۳) یکی از راه های درآمدی کارآفرینان اجتماعی را فروش محصولات می دانند، سازگاری کمی را نشان می دهد، اسچوینگ(۲۰۱۳) بیان می کند که کارآفرینان اجتماعی با شرکت ها و جامعه محلی برای کسب درآمد مشارکت داشته باشند تجاری سازی موسسات نیازمند این است که موسسات کالا و خدماتی قابل استفاده را در جامعه ارائه و انتشار دهند و این نیازمند تحقیق و توسعه، خلاقیت و نوآوری، منابع خطر پذیر و رنجیره ای از فعالیت ها و اقدامات متعدد و مختلف است، که موسسات ما هم برای افزایش درآمد از این روش باید تلاش کنند. بر اساس مطالعات آنهیر(۲۰۰۵) که در کشورهای توسعه یافته از مکانیزم تخصیص قیمت و تجاری ساز موسسات برای وابسته نبودن به درآمدهای دولتی به طور گستره ای استفاده می کنند که متاسفانه این امر درکشور ما به دلیل اینکه رویکرد خیریه ها بیشتر از کمک های مالی می باشد تلاش زیادی برای کسب درآمد در این زمیه ها ندارند. مشکلات دیگری هم که موسسات متاسفانه در کشور ما با آن رویرو هستند این است که ترویج و بازاریابی محصولات و خدمات و حتی تحویل به مشتریان هم توسط آنها انجام می شود. برای فروش محصولات و خدمات باید از افراد داوطلب و یا از کارکنان خود استفاده کنند که هم باعث افزایش هزینه ای آنها می شود و تخصص کارکنان را هم باید در نظر گرفت که ممکن مشکلات دیگری را هم به وجود بیاورد که آنها را از انجام کارهای تجاری باز دارد. در این رابطه یکی از راه کارهایی که در انگلستان و استرالیا برای فعالیت های تجاری موسسات خیریه وجود دارد این است که سازمان های خیریه باید فعالیت های تجاری را تنها از طریق یک شکل نهاد سازمانی مستقل عمل کنند. وجود نهاد رسمی که موسسات فعالیت های تجاری خود را از طریق آن نهاد انجام دهد در کشور ما امری لازم و ضروری می باشد. دولت می تواند با ایجاد راه ها کارها و تسهیلات در این مورد هم باعث افزایش کسب درآمد برای موسسات شود هم باعث افزایش اشتغال زایی از این طریق شود.
حق عضویت
با توجه به مدل نهایی تحقیق درآمد موسسات از دریافت حق عضویت نسبت به درآمد موسسات از روش های دیگر بسیار کم می باشد. این تحقیق با توجه به تحقیق میرچام اسچوینگ(۲۰۱۳) که دریافت حق عضویت را یکی از راه های درآمدی جدید کارآفرینان اجتماعی برای پرداخت هزینه خود می داند و تحقیق آنهیر(۲۰۰۵) که در کشورهای توسعه یافته روش های حق عضویت به طور گستره استفاده می شود و شرکت های اجتماعی برای اعضای خود مزایای زیادی در نظر می گیرند، سازگاری کمی دارد، لازم است کارآفرینان اجتماعی در کشور ما نیز از آن به عنوان روش جدید درآمدی استفاده کنند، موسسات می توانند با جذب اعضای بیشتر درآمد خود را افزایش دهند و یا توجه به این که در کشور ما کسانی که حق عضویت به موسسات پرداخت می کنند و این فقط به دلیل اعتقادات و باورهای مذهبی آنها می باشد باز هم لازم است که در جهت ترغیب افراد در جهت عضو شدن مزایای جانبی در نظر بگیرند. موسسات می توانند برای گسترش اعضا و رسیدن به درآمد بیشتر شفافیت و پاسخگویی را به اعضا افزایش دهند. موسسات با داشتن اعضای بیشتر هم فرصت های بیشتری برای جمع آوری کمک های مالی و هم از یک منبع ثابتی از درآمد نیز برخوردار خواهند شوند.
مدیریت کارآمد با توجه به مدل نهایی تحقیق نتایج به دست آمده مدیریت این موسسات نیز نیاز به مهارتهای بالا در زمینه های مختلف دارند و این سازگاری را با نتایح جگریس(۲۰۰۸) که در تحقیقات خود مهمترین عامل را برای دریافت درآمد، حفظ آسیب پذیری مالی، ثبات و افزایش درآمد خیریه ها را مدیریت این سازمان ها می داند، نشان می هد. با توجه به یافته پژوهش مدیریت این موسسات از ریسک پذیری بالای برخوردار هستند، و تصمیم گیری استراتژیک بالاترین درصد مهارت را دارا باشند که اهمیت این موضوع را در این موسسات با توجه به غیر سودآور بودن و حائز اهمیت بودن آنها در شرایط مختلف را بیان می کند. مدیران این موسسات در شرایط مختلف اقتصادی و سیاسی مانند تورم و تحریم باید از مهارت های مختلف برای توانایی جذب منابع مالی کافی و همچنین پاسخ گو بودن به ذینفعان و مشتریان، کارکنان، دولت و جامعه برخوردار باشند. مهارت های مدیریتی یکی از عوامل مهم و کلیدی برای موفقیت و ادامه موسسه می باشد. ولی متاسفانه در کشور بیشتر مقلات در مورد مدیریت و مهارت مدیریتی در سازمان های انتفاعی پرداخته شده و خیلی کم به اهمیت این موضوع در سازمان های غیرانتفاعی به خصوص خیریه با توجه به شرایط خاص آنها پرداخته شده است.
قاسمی و کوچکیان (۱۳۹۳) در مقاله خود در باره اهمیت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک در موسسات خیریه بیان می کنند، مدیریت استراتژیک و بهویژه برنامهریزی استراتژیک یکی از ابزارهای نوینی است که در کشور ما چند سالی است بهعنوان یک ابزار و رویکرد مدیریتی خاص، طرفداران بسیار زیادی در حوزههای کسبوکار، سازمانهای دولتی و خصوصی پیدا کرده است و با توجه به رقابتی شدن بازارها و ظهور پارادایم مشتریمداری در کشورمان یک ابزار بسیار کاربردی در پیشروی سازمانها به سمت اهدافشان تلقی میشود. مهمترین رویکرد در مدیریت استراتژیک که آن را از دیگر رویکردها و سبکهای مدیریتی متمایز میکند، نگاه آیندهنگر این رویکرد می باشد. مدیریت استراتژیک به تصویر کشیدن آینده مطلوب برای سازمان است. اهمیت برنامهریزی استراتژیک آنقدر زیاد شده که اغلب سازمانها از آن بهعنوان یک دارایی و نیز یک زیرساخت اصلی در سازمانشان یاد میکنند. چرا که در حال حاضر سرنوشت یک سازمان به استراتژیهایی وابسته است که سازمان با در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت خود و تجزیه و تحلیل محیطی که در آن فعالیت میکند، آنها را تدوین و به سمت مقاصد خود حرکت میکند. اما نکته اساسی این است که موضوع مدیریت استراتژیک بیشتر برای محیطهای کسبوکار و نیز محیط رقابتی طراحی شده است و چند سالی است که سازمانهای دولتی نیز از این ابزار بهره میگیرند اما کمتر برای سازمانهای غیرانتفاعی و غیردولتی استفاده شده است. موسسات خیریه یکی از بارزترین و عمدهترین سازمانهای غیرانتفاعی در کشور ما محسوب میشوند. اما حقیقت این است که برنامهریزی استراتژیک سازمانهای خیریه کار بسیار مشکلی است، موسسات خیریه اغلب با چالشها و مشکلات عدیدهای روبهرو هستند. چرا که در این نوع سازمانها به واسطه وجود نیروهای داوطلب که معمولا افراد زیادی هم هستند، دارای ساختار، روابط و گروههای رسمی و غیررسمی پیچیده و گاهی متعدد هستند که در این میان نیروهای داوطلب فعال در موسسه، عامل مهمی در ایجاد این ویژگی هستند. نیروهای داوطلب، افرادی هستند که بهطور غیرموظف و به صورت رایگان زمانهای آزاد خود را به انجام فعالیتهایی برای موسسه یا در موسسه صرف میکنند و به سادگی هم ممکن است در هر زمان همکاری خود را با موسسه قطع کنند آمار ریزش و ترک سازمان توسط این افراد بسیار بالا است و از طرف دیگر سیستم جذب هم برای سازمان مشکل خواهد شد. به همین دلیل مدیریت کردن آنها بسیار چالش برانگیز است. شاید در وهله اول این گونه استنباط شود که چنین سازمان هایی که هیچ هدف انتفاعی ندارند و از سوی دیگر به دولت هم پاسخگو نیستند، نیازی به مدیریت استراژیک ندارند اما موضوع اصلی این است که این سازمان ها نیز ماموریت دارند و هر سازمانی که هدف و اهدافی داشته باشد نیازمند برنامه ریزی استراتژیک دارد، از طرف دیگر برای ترسیم آینده مطلوب و موقعیتی که قرار است به آن برسند نیازمند طراحی چشم انداز هستند و نیز به دلیل ماهیت خیریه و غیرسودجویانه به طور یقین از ارزشهای اساسی مهمی دارند که براساس آن فعالیت میکنند. شناخت نقاط قوت و ضعف، فرصتها وتهدیدهایی که ممکن است فرا روی اینچنین سازمانهایی قرار گرفته باشد برای تحقق اهداف انساندوستانه و خیرخواهانه این سازمانها لازم است. تعیین استراتژیها در چارچوب ماموریت و رسالت سازمان و با توجه به عوامل داخلی و خارجی از مهمترین اقداماتی است که یک سازمان غیرانتفاعی باید انجام دهد. طبق چارچوب کلی استراتژیهای سازمانی چنین سازمانهایی نیز باید مشخص کنندکه چه استراتژیهای اصلی را اتخاذ خواهند کرد؟ رشد، ثبات یا کاهش. آیا در آینده دامنه فعالیتهای خود را محدود میکنند، ثابت نگه میدارند یا توسعه میبخشند؟ تعیین اینکه حوزه فعالیت سازمان کجاست، ذینفعان کلیدی چه کسانی هستند؟ به چه افرادی قرار است خدمت رسانی کنند؟ منابع مالی آن کدام است؟ این موارد در این مرحله و در قالب استراتژیهای سازمان معین میشود. است. همان طور که چگریس(۲۰۰۸) عنوان کرده لست: عمدهترین چالشهای برنامهریزی استراتژیک سازمانهای خیریه را میتوان در یک دستهبندی کلی این گونه مطرح کنیم:
- مدیریت مالی با توجه به محدود بودن منابع مالی و شیوه خاص تامین این منابع
• مدیریت منابع انسانی با توجه به داوطلبانه بودن عضویت در سازمان
• مدیریت نیازها و خواستههای ذینفعان و حامیان سازمان
• وابستگی و رابطه تنگاتنگ موسسات خیریه به عوامل محیط خارجی
درست است که این سازمانها در محیطهای کسبوکار رقابتی قرار ندارند و بر سر قیمت و کیفیت محصول و ارائه خدمات رقابت نمیکنند، اما رقابت این سازمانها در مقایسه با سازمانهای مشابه و جوامع دیگر است و در نهایت حتی میتوانند برای خود جایگاه استراتژیک داشته باشند. اکثر سازمانهای خیریه هیچگونه مساعدت مالی از سوی دولت دریافت نمیکنند؛ ضمن اینکه این موسسات نمیتوانند منابع مالی خود را از راهی تامین و در هر مسیری هزینه کنند. لذا این سازمانها اغلب منابع مالی خودشان را از طریق کمکهای مالی هیات امنا، کمکهای مالی افراد نیکوکار، مبالغ حاصله از حق عضویت افراد، کمکهای مالی و غیرمالی سازمانها، موسسات و شرکتها، وقف و نذورات، وجوه بازگشتی حاصل از سرمایهگذاری در پروژههای اقتصادی، سود سپردههای بانکی و اجرای برنامههای خیریه تامین میکنند که فعالیت بسیار مشکلی است و معمولا حالت پایداری ندارد، لذا همیشه مدیران این سازمانها با این چالش تامین مالی روبرو هستند. ایجاد همسویی بین نیازها و انتظارات ذینفعان این سازمانها که اکثرا حامیان مردمی هستند یکی دیگر از چالشهای کلیدی است؛ چرا که هر کدام از آنها با اهداف خاص و اعتقادها یا باورهای بعضا عاطفی وارد سازمان شدهاند و نمیپسندند که مسیر حرکت سازمان به سمتی برود که این انتظارات را خدشهدار کند؛ لذا استراتژیهای سازمان باید به گونهای تدوین شوند که نیازها و انتظارات کلیه ذینفعان را لحاظ کنند.از سوی دیگر با توجه به اینکه اکثر کارکنان این سازمانها را افراد داوطلب تشکیل میدهند، آمار ریزش و ترک سازمان توسط این افراد بسیار بالا است و از طرف دیگر سیستم جذب هم برای سازمان مشکل خواهد شد.
در نهایت با توجه به بحث هایی که انجام شد و با توجه به مدل نهایی تحقیق میزان درآمدی موسسات از روش درآمد زایی بعد از کمک های مالی بیشترین نقش را دارد که فروش محصولات و خدمات، تولید، تحویل و بازاریابی از بین سازه های درآمدزایی بیشترین مرتبه و مهارت های مدیریتی در مرتبه بعد و حق عضویت در مرتبه سوم و سپس حق عضویت و بعد از آن ایجاد شعبه های جدید و شاخص های بعدی در مرتبه های بعدی قرار دارد.
کمک های مالی
در مدل نهایی تحقیق کمک های مالی بالاترین تامین مالی را برای موسسات دارا هستند و در این بین کمک های مالی فردی در بالاترین مرتبه قرار دارد و در بین سازه های کمک های مالی فردی، صندوق صدقات بیشترین تامین منابع مالی موسسات می باشد که این با تحقیقات آنهیر(۲۰۰۵) که اکثریت بزرگی از درآمد های موسسات را از طریق کمک های مالی می داند که صندوق های جمع آوری اعانه به یکی از مهمترین جنبه های درآمد تبدیل شده است و ماکسیمیان مارتین(۲۰۱۱) جمع آوری کمک های مالی را منبع اصلی تامین مالی کارآفرینان اجتماعی در طول چرخه عمر موسسه می داند و میرجام اسچوینگ (۲۰۱۳) مدیر بنیاد شواب هدایا و کمک های مردمی یکی از منایع اصلی قابل اتکا به شمار می رود و دیوریکس(۲۰۱۰) مهمترین منبع مالی خارجی را کمک های مالی از جمله وقف، و صندق های جمع آوری کمک های مالی می داند را سازگاری نشان می دهد. در مدل نهایی تحقیق موسسات اجتماعی از روش پست مستقیم بسیار کم استفاده می کنند که این با تحقیق آراستی(۱۳۹۰) که در کشورهای توسعه یافته پست مستقیم یک روش پربازده می باشد سازگاری ندارد. همچنین در مدل نهایی تحقیق ابزار مجازی، روش حضوری، و تبلیغات و تلفن بعد از صندوق صدقات روش های پربازدهی برا ی کسب درآمد هستند که به نقل از آنهیر(۲۰۰۵) و با توجه به تحقیقات سارجت و کیهلر (۱۹۹۹) در مطالعه ای از ۵۰۰ شرکت جمع آوری پول در آمریکا، متوجه شدن که موسسات به طور گسترده ای از فعالیتهای جمع آوری پول استفاده می کنند: پست الکترونیکی، تلفنی، حضوری، تبلیغات مستقیم استفاده می کنند سازگاری را نشان می دهد. ارزش ها و نماد های دینی رایج در فرهنگ اسلامی از قبیل صدقه، زکات، توجه به فقرا، و محرومان، نوع دوستی، تعاون و مشارکت جمعی و وقف اموال و دارایی برای اهداف خیریه بیانگر قابلیتهای وسیع کارافرینی اجتماعی است. جمع آوری هدایا و کمک های مردمی به عنوان یک منبع مطلوب، برای تامین وجوه به شمار می رود. جع آوری هدایا را می توان متناسب با شرایط موسسه و نیاز های آن انعطاف پذیر در نظر گرفت. همچنان که در صدر اسلام بخش مهمی از در آمدهای مالی دولت اسلام با صدقات تأمین می گردید. از جمله آثار و برکاتی که صدقه در زندگی مادی و معنوی انسان ها دارد، صدقه به عنوان یکی از مهم ترین ابزار مادی در دنیا برای دست یابی به امور خیریه به حساب می آید. یکی از مشکلات موسسات خیریه کشور این است که دارای ساختار بسیار غیرمتمرکز میباشد. اگر کار موسسات به صورت تجمیع درآید کاراتر خواهد بود از این جهت که بسیاری از کمک های داوطالبانه به صورت صندوق صندقات می باشد، می توان گفت تنها منبع درآمد موسسات خیریه استفاده از صندوقهای صدقات است. موسسات خیریه به دلیل مدیریت سنتی مجبور به استفاده از صندوق صدقات هستند که این امر خسارتهای مالی زیادی را عاید خیریه ها کرده است. اعزام اشخاص برای تخلیه صندوقهای صدقات، تداخل وجوه صدقات با خمس، زکات، فطریه، کفاره، سرقت و جابجایی صندوقهای صدقات، سوء استفاده های احتمالی متصدیان جمع آوری صدقات از مهمترین مشکلات خیریه های کشور است. این گونه صندوق ها که باید به عنوان محل امنی برای کمک های مردمی، صدقات نقدی واریزی را تا مرحله جمع آوری توسط مسئولین مربوطه در خود حفظ نموده و از گزند نامحرمان بدور دارند باید ساماندهی شود.
همچنین در مدل نهایی تحقیق کمک های مالی شرکت های خصوصی بسیار کم می باشد و اکثر کمک های این شرکت ها مربوط به کمک های مالی کارکنان می باشد که ماهانه مبلغی را به صورت داوطلبانه اختصاص می دهند. بعضی از موسسات اعلام کرده اند که از حمایت های شرکت های حقوقی برخورارند که این فقط مربوط به موسسات بزرگ می باشد و این با توجه به تحقیق خلیلی (۱۳۸۷) درکشورهای توسعه یافته شرکت های بزرگ کمک های مالی زیادی به موسسات می کنند و حتی اقدام با تاسیس بنیادهای خیریه می کنند سازگاری کمی دارد. متاسفانه در کشور اکثر شرکت های خصوصی زیاد در امر خیریه فعال نیستند در حالی که در کشورهای توسعه یافته شرکت های بزرگی همچون مایکروسافت و جنرال موتورز به تاسیس بنیادها و سازمان های خیریه اقدام کرده اند و شرکت های کوچکتر نیز به کمک های اهدایی می پردازند. اقدام کشورهای توسعه یافته در این زمینه بسیار جدی می باشد. مثلا کمیسیون اروپایی، ۲۰۰۵ را به عنوان سال مسئولیت اجتماعی نام گذاری کرد و یا دولت انگلیس در داخل دپارتمان تجارت و صنعت، نماینده مسئولیت اجتماعی شرکت ها را رسما
[جمعه 1399-09-21] [ 04:10:00 ب.ظ ]
|