sup>[۷۶]
فیتز-انز[۷۷] (۱۹۹۴) روش هوش سرمایه انسانی را بدین نحو تدوین کرد که مجموعه ای از شاخص های سرمایه انسانی جمع آوری شده را از طریق پایگاه داده، الگو برداری نمود. بنا به عقیده فیتز-انز، زمانی که هزینه نیروی انسانی بالغ بر ۴۰ درصد از هزینه سازمانها را شامل می شود، اندازه گیری سرمایه انسانی امری ضروری است .او مدعی است که وظایف بخش منابع انسانی در سازمان باید فراتر از مواردی نظیر جذب، آموزش و جبران خدمات باشد. منابع انسانی باید به عنوان شریک راهبردی در موضوعات اساسی و زیربنایی مشارکت نماید. در زمانی که دانش به عنصر جدی در موفقیت اقتصادی تبدیل شده است، اندازه گیری و مدیریت دارایی های فکری، وظیفه اصلی شرکت ها می باشد. (فیتز-انز).
۲-۴-۵-۶ حسابداری و هزینه یابی منابع انسانی
این روش که توسط جوهانسن تدوین شد، هزینه های مرتبط با اثرات مخفی منابع انسانی را محاسبه می نماید که سود شرکت را کاهش می دهد (جوهانسن[۷۸]، ۱۹۹۶). سرمایه فکری به وسیله محاسبه میزان مشارکت دارایی های انسانی تقسیم بر هزینه های حقوق سرمایه گذاری شده، اندازه گیری می شود. گراجر و جوهانسن کاربرد های حسابداری و هزینه یابی منابع انسانی را به صورت زیر بیان می کنند :
* به عنوان ابزار سیاسی، برای نشان دادن سوء تدبیرمدیریت منابع انسانی و سپس بحث برای سرمایه گذاری بیشتر و یا مدیریت بهتر،
* به عنوان ابزار آموزش برای تجزیه و تحلیل، ساختاردهی و در نتیجه فهم بهتر، حل مشکلات کارکنان از منظر کاربردی و بنابراین توانائی بهتر برای تعادل ارزشهای کاربردی در مقابل سایر ارزش ها.
*به عنوان حامی تصمیم سازی برای اطمینان از اینکه از نقطه نظر مدیریت تصمیمات در مورد منابع انسانی منطقی هستند. (گراجر[۷۹] و جوهانسن، ۱۹۹۶).
۲-۴-۵-۷ مدل کارگزار فناوری[۸۰]
مدل کارگزار فناوری تدوین شده توسط بروکینگ، دانش سازمانی را به چهار طبقه، دارایی های انسان محور، دارایی های زیرساختی، دارایی های فکری و دارایی های بازار تقسیم بندی می کند و ارزش سرمایه فکری سازمان را طی فرآیند ارزیابی مشخص می کند. هر بخش از مدل به وسیله پرسشنامه های مخصوص درباره متغیرهای مرتبط با طبقه دارایی بررسی می شود. بخش اول پرسشنامه مشتمل بر ۲۰ سئوال است که بر نیاز به تقویت سرمایه فکری تاکید دارد و در ادامه، پرسشنامه شامل ۱۷۸ سئوال است که مرتبط با چهار طبقه نامبرده از سرمایه فکری می باشد. در مقایسه با سایر چهارچوب ها، این مدل بخش دوم (سرمایه ساختاری یا ساختار داخلی) را به سرمایه زیرساختی (فرآیندها، روش ها و فن آوری ها) و دارایی های فکری (دارایی معنوی، ابداعات ثبت شده، علامات تجاری و رمزهای تجاری) تفکیک می کند. قابل توجه است که شباهت های زیادی بین سئوالات ممیزی سرمایه فکری کارگزار فناوری و سرمایه فکری هدایت کننده اسکاندیا وجود دارد (بروکینگ، ۱۹۹۶).
۲-۴-۵-۸ امتیازات موزون مستند[۸۱]
بونتیس و شرکت شیمیایی داو، پیشرو استفاده از حق امتیازات ثبت شده به عنوان جایگزینی برای اندازه گیری عملی سرمایه فکری می باشند. در این روش عامل فن آوری به وسیله حق امتیازات شرکت، محاسبه می شود. در این روش سرمایه فکری و عملکرد وابسته به آن به وسیله تاثیر تلاش های تحقیقاتی بر مجموعه ای از شاخص ها نظیر تعداد حق امتیازات ثبت شده، هزینه حق امتیازات ثبت شده تقسیم بر برگشت حاصل از فروش، هزینه تحقیق و توسعه به ازای هر واحد پولی فروش و هزینه چرخه عمر پروژه به ازای هر واحد پولی فروش اندازه گیری می شود. بخش دارایی های فکری شرکت داو، یک فرآیند شش مرحله ای برای مدیریت دارایی های فکری اجرا نمود که شامل موارد زیر است :
* تعریف نقش دانش در کسب و کار،
* ارزیابی راهبردهای رقابتی و دارایی های دانش،
*  طبقه بندی سبد دارایی های دانش شرکت،
* ارزیابی این دارایی ها به منظور نگهداری، توسعه، فروش یا رها کردن،
* سرمایه گذاری در زمینه هایی که در آنها فاصله ای معنادار مشاهده شده است، و
*  یکپارچه کردن سبد دانش جدید و تکرار موارد فوق. (بونتیس، ۱۹۹۶)
۲-۴-۵-۹ هدایت کننده اسکاندیا[۸۲]
اسکاندیا، شرکت خدمات مالی سوئدی است که به دلیل جلودار بودن در امر اندازه گیری دانش خود به خوبی برجسته شده است. اسکاندیا برای اولین بار در سال ۱۹۸۵ بصورت داخلی گزارش سرمایه فکری خود را تدوین کرد و در سال ۱۹۹۴ به عنوان اولین شرکت بزرگ، گزارش سرمایه فکری را به پیوست گزارش مالی سنتی به سهامداران عرضه کرد. اسکاندیا به طور وسیعی ابزارها و روش های مختلف اندازه گیری سرمایه فکری را تجربه کرد و سرانجام ابزار اندازه گیری خاص خود را با عنوان هدایت کننده اسکاندیا به همراه مدل ایجاد ارزش مربوطه ارائه نمود. ادوینسون اساسا سرمایه های فکری را به عنوان ارزش های نامشهودی تلقی می کند که می تواند منشا شکاف و اختلاف میان ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت ها و سازمان ها باشد. بر همین اساس معادله زیر را برای تعیین ارزش بازار شرکت پیشنهاد نموده است :
سرمایه های فکری + ارزش دفتری = ارزش بازار
سرمایه های ساختاری + سرمایه های انسانی = سرمایه فکری
هدایت کننده ابزاری برای ارزیابی دارایی های نامشهود سازمان است که همانند سیستم گزارش دهی مدیریت، به مدیران در به تصویر کشیدن و توسعه شاخص هایی کمک می کند که دارایی های نامشهود را اندازه گیری می کنند. (مالون، ۱۹۹۷) هر واحد سازمانی نیاز دارد تا شا
خص هایی از سرمایه فکری را ایجاد نماید که برای توسعه آتی سازمان حیاتی است. ادوینسون به عنوان معمار مباحث ابتکاری فوق در شرکت اسکاندیا، مدل جامع و پویای گزارشگری سرمایه فکری را با عنوان هدایت کننده در پنج حوزه مالی، مشتری، فرآیندها، بازسازی و توسعه و انسان تدوین کرد. بر اساس مدل اسکاندیا، با ترکیب فاکتورهای پنهان سرمایه انسانی و ساختاری، سرمایه فکری تشکیل می شود. (ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷)
۲-۴-۵-۱۰ نمایشگر دارایی نامشهود[۸۳]
نمایشگر دارایی نامشهود توسط سویبی تدوین شد و سه نوع از دارایی های نامشهود را تعریف نمود که حاصل اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت می باشد. این سه جزء دارایی های نامشهود شامل ساختار خارجی (علائم تجاری، ارتباطات مشتری و تامین کنندگان)، ساختار داخلی (مدیریت، قانون، نظامنامه، روش و رفتار، نرم افزار) و شایستگی فردی (تحصیلات، تجربه، خبرگی) هستند. برای هر جزء دارایی نامشهود، سه شاخص بر رشد و بازسازی، کارایی و نیز پایداری آن جزء متمرکز هستند. وقتی که هدایت کننده اسکاندیا با فرهنگ و فلسفه مدیریت سازمان به عنوان بخشی از سرمایه انسانی برخورد می کند، نمایشگر دارایی نامشهود آنها را به عنوان ساختار داخلی طبقه بندی می کند. به دلیل تاکید خاص این مدل بر انسان، این مدل بر این فرض استوار است که انسان تنها عامل درست در کسب و کار است و سایر جنبه های ساختاری اعم از داخلی و خارجی، در فعالیت های انسانی مستتر می باشد. (سویبی، ۱۹۹۷).
۲-۴-۵-۱۱ ارزش بازار به ارزش دفتری[۸۴]
ارزش بازار به ارزش دفتری، از روشهای عمومی شناخته شده برای اندازه گیری دارایی های نامشهود و سرمایه فکری است .این ارزش از طریق اختلاف بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت محاسبه می شود. این روش به رغم سادگی دارای برخی مشکلات در اندازه گیری و نیز تفسیر نتایج می باشد. ارزش دفتری بستگی به استاندارد ملی و یا بین المللی دارد که بر اساس آن حساب ها تهیه شده اند که ممکن است در عمل ارزش دفتری را دستخوش تغییر نمایند. از طرف دیگر ارزش سهام در بازار همواره در حال تغییر است که نتایج حاصل را صرفاً برای زمانی کوتاه معتبر می سازد. آیا این بدان معناست که دارایی های نامشهود همواره در حال تغییر است؟ آیا یک معامله و یا تغییر بازار می تواند به آسانی باعث ظهور و یا ناپدید شدن دارایی های نامشهود شرکت گردد؟ ارزش بازار به ارزش دفتری اندازه ای غیر قابل اعتماد از دارایی های نامشهود حاصل می کند. با این حال می توان در مواردی از این نسبت به شکل درست استفاده کرد. برای نمونه در هنگامی که قصد داریم دارایی های فکری شرکت را در مقایسه با سایر رقبا در صنعت بسنجیم. (استیوارت، ۱۹۹۷).
۲-۴-۵-۱۲ اندازه گیری ارزش نامشهود[۸۵]
مدل اندازه گیری ارزش نامشهود، بر پایه این فرض بنا شده است که درآمد مازاد شرکت، برای نمونه درآمد مازاد بر متوسط درآمد صنعت، از سرمایه فکری آن ناشی می شود. به بیان دیگر، با بکارگیری دارایی های فیزیکی، درآمد شرکت حداکثر به متوسط درآمد آن صنعت نزدیک می شود و تنها با به کارگیری سرمایه فکری است که شرکت به درآمد مازاد دست می یابد. داده های مورد نیاز در این روش از صورت وضعیت مالی شرکت تهیه می شود. اجرای این روش را می توان در شش مرحله تقسیم بندی نمود:
* درآمد متوسط قبل از کسر مالیات شرکت مربوط به سه سال قبل را محاسبه کنید(a)،

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت