‌بر اساس پژوهش های عصب شناختی الگوی غیرعادی تماس چشمی در کودکان درخودمانده می‌تواند با مشکلاتشان در پردازش دیگر اطلاعات اجتماعی همانند هویت و شخصیت مرتبط باشد. برای نمونه چندین پژوهش گزارش دادند که فعالیت ضعیف شکنج مخروطی[۵۸] در طول پردازش چهره در افراد درخودمانده می‌تواند تا حدی به کاهش خودبخودی تمرکز چشم ها منجر شود(حاجی خانی[۵۹]،۲۰۰۷). ‌بنابرین‏ مدت زمان تمرکز خودبخودی بر چشم ها با سطح فعالیت شکنج مخروطی مرتبط می‌باشد(دالتن[۶۰]،۲۰۰۵) و عدم تمرکز صحیح چشم ها در افراد درخودمانده نتیجه سطح عملکرد غیرعادی شکنج مخروطی است(هادجی خانی،۲۰۰۷).

 

به تازگی در تبیین اختلالات طیف درخودماندگی به کژکنشی نظام عصبی آینه ای انسان[۶۱] اشاره شده که ممکن است زمینه ساز نقص های اجتماعی در افراد درخودمانده باشد. مطالعات FMRI به طور برجسته حاکی از فعالیت محدود شده جزء پیشانی از نظام عصبی آینه ای در کودکان درخودمانده در جریان مشاهده و تقلید چهره های هیجانی است. علاوه بر این نتایج، انحراف فعالیت نظام عصبی آینه ای را در کودکان درخودمانده در حوزه هیجانی به طور مکرر نشان می‌دهد(داپریتو[۶۲]و همکاران،۲۰۰۶ ).

 

در پژوهشی دیگر کلین[۶۳] و همکارانش (۲۰۰۸)، نشان دادند که نوجوانان درخودمانده رویدادهای اجتماعی را به شیوه ای انحرافی بررسی می‌کنند، آن ها همچنین خاطر نشان کردند که افراد درخودمانده نسبت به افراد عادی تمرکز بیشتری را بر بدن و دهان نسبت به چشم ها انجام می‌دهند.

 

در پژوهشی پیگوت[۶۴] و همکارانش(۲۰۰۴) با بررسی کودکان درخودمانده و عادی با به کارگیری فن آوری FMRI[65] نشان دادند که در جریان تکلیف پردازش چهره فعالیت شکنج پیشانی و آمیگدال در کودکان درخودمانده نسبت به کودکان عادی کمتر است.همچنین نظریه آمیگدال درخودماندگی بیان می‌کند که بدکارکردی های سیستم زیرقشری نقش اساسی را در نقایص اجتماعی- هیجانی افراد درخودمانده بازی می‌کنند(میو، پانا،آورام،۲۰۱۲).

 

پژوهش های الکتروفیزیولوژیک[۶۶] پردازش چهره در اختلال درخودماندگی، نشانه های مهمی راجع به طبیعت و رشد آسیب های شناخت اجتماعی در این اختلال فراهم کرده‌اند، بررسی های الکتروانسفالوگرافی(EEG[67]) در این زمینه نشان دادند سیستم های عصبی که در عملکرد پردازش چهره دخالت دارند در کودکان ۳ساله مبتلا به درخودماندگی مختل هستند. این روند اختلال سیستم های عصبی تا سن بزرگسالی ادامه دارد که بر مرحله رمزگذاری و بازنمایی پردازش چهره تأثیرگذار هستند. این چنین آسیب های آشکار در ادراک حالت های هیجانی و پردازش ضعیف چهره می‌تواند با آسیب های رفتاری و اجتماعی شدید در ارتباط باشد. بدین دلیل پژوهش هایی که تأثیر مداخلات اولیه را بر پردازش چهره کودکان درخودمانده بررسی می‌کنند باید ناهنجاری های عصبی این افراد را مدنظر قرار دهند(داوسن،۲۰۰۵). چرا که علاوه بر این ها چندین پژوهش الکتروفیزیولوژیک دیگر تفاوت هایی را در سیگنال های EEG در طول ادراک چهره بین افراد درخودمانده و عادی نشان دادند(حاجی خانی،۲۰۰۴).

 

روش های مداخله در تماس چشمی

 

از سال ۱۹۶۰ متخصصان بالینی و مربیان کودکان درخودمانده به طور عمده بر مداخلات آموزش رفتار تماس چشمی قبل از آموزش رفتارهای دیگر تأکید داشتند و اغلب پژوهش ها در این زمینه بر اصول تحلیلی رفتار متکی بودند و در تلاش های اولیه برای رشد تماس چشمی در کودکان درخودمانده از روش های تحلیل رفتار استفاده می‌کردند ( اسپیزو[۶۸]،آدولف[۶۹]،هرلی[۷۰]، پیون[۷۱]،۲۰۰۷ ).

 

از اوسط دهه ۱۹۹۰ بیشتر پژوهش ها، رفتار تماس چشمی غیرعادی افراد درخودمانده را در شرایط آزمایشی و طبیعی بررسی می‌کردند، پیشرفت های اخیر در روش های آزمایشی و پژوهشی باعث شد تا بیشتر پژوهش ها مکانیزم های اساسی شناختی و عصبی تماس چشمی غیرعادی افراد درخودمانده را بررسی کنند. این روش ها شامل پیگیری چشمی، هدایت پاسخ های پوست،الکتروانسفالوگرفی و ارزیابی های رفتاری هستند. این روش ها به صورت جدا یا ترکیبی و یا با روش های سنتی همچون ارزیابی کلینیکی مبتنی بر مصاحبه والدینی، مشاهده رفتاری و یا ویژگی های شخصی خودگزارشی اندازه گیری شده به وسیله پرسشنامه‌ها، استفاده می‌شوند. ‌بنابرین‏ مطالعات رشدی نوزادان در معرض خطر درخودماندگی، اطلاعات ارزشمندی را در رشد اولیه فرایند تماس چشمی در افراد درخودمانده فراهم کرده‌اند (گلارای، گریل اسپکتور، ریس،۲۰۰۶).

 

فصل سوم

 

روش پژوهش

 

فصل سوم: روش پژوهش

 

روش پژوهش

 

روش پژوهش حاضر از نوع طرح های تک آزمودنی[۷۲] می‌باشد . سیف(۱۳۸۸) درباره ی این روش عنوان می‌کند که این طرح ها شامل مطالعه دقیق و انفرادی آزمودنی ها در شرایط و محیط های متفاوت می‌باشد. در اینگونه طرح ها، تغییرات حاصل از اجرای روش درمانی یا آموزشی در ارتباط با همان فرد ارزیابی می شود. یعنی خود فرد هم نقش آزمودنی و هم نقش گواه را ایفا می‌کند.

 

جامعه آماری

 

جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان در خودمانده سنین ۴ تا ۸ساله شهر مشهد است که در سال ۱۳۹۰ به کلینیک های ویژه آموزش و توانبخشی برای دریافت خدمات تخصصی آموزش و توانبخشی مراجعه نموده اند .

 

نمونه و روش نمونه گیری

 

نمونه آماری این پژوهش تعداد ۵ نفر از کودکان درخودمانده است که در کلینیک های مخصوص این کودکان خدمات آموزشی و توانبخشی دریافت می‌کنند و به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند.

 

.

 

ابزار پژوهش

 

پرسشنامه ارتباط اجتماعی[۷۳] (SCQ)

 

پرسشنامه ارتباط اجتماعی (SCQ) یک ابزار غربالگری ۴۰ سوالی، با تکیه بر پاسخ والدین است که بر اساس علامت شناسی اختلالات طیف درخودماندگی(ASD)[74] طراحی شده است . سوالات به صورت (بله یا خیر)، و عموما به وسیله والدین یا سایر افرادی که از کودک مراقبت می‌کنند در کمتر از ۱۰ دقیقه، پاسخ داده می‌شوند. نمره گذاری این آزمون کمتر از ۵ دقیقه، زمان می‌برد. این آزمون برای کودکان دارای سن تقویمی ۴ سال و بالاتر، و با سن عقلی حداقل ۲ سال قابل اجرا است . یافته های مربوط به ADI-R مبین این است که می توان سن استفاده از این ابزار را تا سن تقویمی ۲ سال پایین آورد، به شرط این که آزمودنی دارای سن عقلی بالاتر از ۲ سال باشد(روتر[۷۵] و همکاران به نقل از ساسانفر،۱۳۸۵).

 

برای بررسی و توصیف وضعیت عمومی و برآوردی از شدت اختلال کودکان درخودمانده، از پرسشنامه ارتباط اجتماعی استفاده شد. ویژگی های روان سنجی این آزمون به گونه ای است که میانگین روایی توافقی SCQ با ADI_R برابر ۸/۷۰% گزارش شده و نیز همبستگی درونی این آزمون از طریق ضریب آلفا از ۸۴% تا ۹۳% گزارش شده است(ساسانفر،قدمی،۱۳۸۴). همچنین نیوشیفر[۷۶] و همکارانش حساسیت[۷۷] آزمون SCQ را ۶۳% و اختصاصی بودن[۷۸] آن را ۹۰% گزارش کرده‌اند(به نقل از ویگینز،۲۰۰۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت