فایل دانشگاهی – بررسی وضعیت فروش واکسن هپاتیت ب در کشورهای منطقه و تدوین استراتژی … |
الف)تفاوت های فرایندی
-شرکت های بزرگ دارای اندازه بزرگ و حجم وسیع فعالیت ها بوده و ، با محیط های پیچیده و گوناگون در ارتباطند . این ویژگی ها و برخی عوامل موثر در برنامه ریزی باعث می شوند تا فرایند برنامه ریزی استراتژیک در شرکت های بزرگ طولانی و تعداد مراحل و زمان و هزینه زیادی را شامل شود ، چنان که با ملاحظه مدلهای برنامه ریزی استراتژیک شرکت های بزرگ ، می توان به طولانی بودن و تعداد زیاد مراحل آن ها نسبت به مدل های شرکت های کوچک ، به لحاظ ویژگی های خاص این شضرکت های نسبت به شرکت های بزرگ ، تعداد مراحل و زمان و هزینه کم تر را شامل می شود .
-تعداد و تنوع زیاد کالاها و خدمات ، بخش ها و واحدهای گوناگون سازمانی و وابستگی زیاد و ارتباط های پیچده آن با هم و سایر ویژگی ها ی شرکت های بزرگ ، باعث پیچیدگی دو چندان کلیه فرایندهای کاری و بخصوص فرایند برنامه ریزی استراتژیک در این شرکت ها شده است ، چرا که در این فرایند باید تمام عوامل یاد شده ، مورد بررسی قرار گیرند تا براساس نتایج این بررسی ، برنامه ریزی انجام شود، در حالی که شرکت ها ی کوچک،کلیه ویژگی ها و عوامل مذکور را در مقیاس کم و کوچک برخوردارند و نیازی به بررسی های زیاد ندارند .به همین خاطر فرایند برنامه ریزی استراتژیک در آن ها به طور ساده و مختصر قابل انجام می باشد .
-به خاطر بوروکراسی گسترده و تعداد زیاد لایه های مدیریتی ساختار سازمانی و شرکت های بزرگ ، فرایند برنامه ریزی استراتژیک در ان ها از رسمیت نسبتا زیادی برخوردار می باشد ،چرا که برای انجام دادن بسیاری از مراحل برنامه ریزی استراتژیک ، مانند تعیین اهداف ، بررسی داخلی ، بررسی محیطی و گرفتن اطلاعات لازم در این موارد باید نامه نگاری های زیاد و پی گیری های مکرری صورت نپذیرد ، در حالی که در شرکت های کوچک لایه های کم مدیران و بعضا عدم بیش از یک لایه مدیریتی باعث سهولت فعالیت های مذکور، رسمیت کم تر برنامه ریزی استراتژیک و همکاری بیش تر مدیران و کارشناسان در تعیین استراتژی های سازمان می شود .
-شرکت های بزرگ برای دستیابی به یک برنامه استراتژیک منسجم که استراتژی های سازمان را شامل شود ، به متخصصان و استراتژیست ها و شرکت های کوچک نیاز دارند .
-سازمان ها و شرکت های بزرگ از واحدهای بازرگانی و بخش های وظیفه ای مختلف با لایه های زیاد مدیران تشکیل شده اند . استراتژی های چنین سازمانی در جهت برآورده ساختن اهداف بلند مدت ورسیدن به ماموریت سازمانی در چارچوب فرصت ها و تهدیدات محیطی و قوت ها و ضعف های داخلی باید در سطوح سه گانه کل موسسه ، واحد بازرگانی استراتژیک و بخش وظیفه ای تعیین شوند تا هر کدام از آن ها مسیر خود را بدرستی بشناسند و با یک استراتژی کلی سر در گم نشوند، در حالی که در شرکت هایی کوچک موضع به گونه ای است که اندازه کوچک، لایه های مدیریتی کم و فعالیت ها محدود می باشند . در چنین شرکتهایی کافی است که استراتژی کل موسسه و حداکثر در صورت نیاز استراتژی بخش های وظیفه ای تعیین شوند تا فعالیت های شرکت بر اساس آن ها به انجام رسند . بنابراین استراتژی های شرکت های بزرگ باید در سه سطح واستراتژی های شرکت های کوچک کافی است در دو سطح تعیین شوند.
ب) تفاوت های محتوایی
اگر محتوای فرایند برنامه ریزی استراتژیک را چهار مورد مهم ماموریت ، عوامل خارجی و داخلی ، اهداف و استراتژی در نظر بگیریم ، آن گاه :
-برای تعیین ماموریت در شرکت های بزرگ ، باید با استفاده از ابزارهای گوناگون ، نظرات مدیران سطوح مختلف و ذی نفعان داخلی و خارجی درباره مشتریان ، تامین کنندگان کالاها و خدمات شرکت دریافت شود و طی جلسات متفاوت و مستمر این نظراتتلفیق شوند تا از آن طریق ، ماموریت شرکت و بیانیه ماموریت که شامل وظایف شرکت در قبال هر یک از ذی نفعان می باشد، مشخص شود. علاوه براین ها ماموریت شرکت باید مشخص کند که سازمان به چه فعالیتی مشغول شود . علاوه براین ها ماموریت شرکت باید مشخص کند که سازمان به چه فعالیتی مشغول است ، در چه وضیعتی قرار دارد، رقبای آن چه کسانی هستند، در آینده می خواهد در چه وضعیتی قرار گیرد و به چه فعالیتهایی مشغول باشد . بیانیه ماموریتی که شامل این موارد باشد ، باید به تایید مدیریت عالی برسد و در داخل سازمان و خارج از سازمان ابلاغ شود تا راهنمای اعمال ذینفعان سازمان باشد ، در حالی که در شرکت های کوچک ، ماموریت شرکت معمولا با نظر غالب موسسات و بنیانگذاران تعیین می شود
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |
و در زمان برنامه ریزی استراتژیک احتمال دارد از سوی استراتژیست ها کمی تعدیل شود، یا بدون تغییر بماند.
-سازمان ها و شرکت های بزرگ از یک طرف در داخل سازمان با انواع منابع ، تجهیزات ،کارکنان و مدیران مواجهند که محیط داخلی آن ها را تشکیل می دهند و از طرف دیگر در بیرون از سازمان با محیط وظیفه ای و عمومی واجهند . همه این محیط ها امروزه در حال تغییر و دگرگونی سریع هستند و هر کدام از این تغییرات می تواند آثار مثبت و منفی بسیاری بر یک سازمان بزرگ داشته باشند و حتی یک شرکت بزرگ می تواند ، خود ، تغییر دهنده بغضی از عوامل محیطی باشد . بنابراین استراتژیست های یک شرکت بزرگ باید تمام اجزا و عناصر محیط رابه صورتی دقیق بررسی کنند تا قوت ها و ضعف های داخلی و فرصت ها و تهدیدهای خارجی را معلوم کرده ، در برنامه استراتژیک لحاظ کنند ، در حالی که در شرکت های کوچک کافی است آثار کلی تغییرات بررسی و در برنامه های استراتژیک لحاظ شود و این کار از سوی مدیران عالی هم که اطلاعات زیاد از محیط دارند ، عملی است
[جمعه 1399-09-21] [ 10:38:00 ق.ظ ]
|