۷۲۴/۲-

 

 

۰۰۷/۰

 

 

 

 

سبک سهل گیر

 

 

۰۰۰/۰

 

 

۰۴۲/۰

 

 

۰۰۱/۰-

 

 

۰۱۸/۰-

 

 

۹۸۶/۰

 

 

 

 

سبک مقتدارانه

 

 

۱۰۳/۰-

 

 

۰۳۱/۰

 

 

۲۱۹/۰-

 

 

۳۵۵/۳-

 

 

۰۰۱/۰

 

 

 

 

داده های جدول ۴-۲۱ نشان می دهد که چون سطح معنی داری محاسبه شده در خصوص متغیرهای پیش بین سبک های استبدادی و مقتدارانه کوچکتر از ۰۱/۰ است بنابراین تأثیر متغیرهای مذکور بر متغیر ملاک پرخاشگری معنی دار است. به عبارت دیگر بین سبک های استبدادی و مقتدارانه والدین با پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه منفی وجود دارد. یعنی با بالا رفتن نمره سبک های استبدادی و مقتدارانه، پرخاشگری نوجوانان دختر کاهش می یابد. بنابراین فرض H0 رد و فرض H1 تأیید می گردد. از طرفی متغیر پیش بین سبک استبدادی با ضریب رگرسیونی (۱۸۰/۰) و سبک مقتدارانه با ضریب رگرسیونی (۲۱۹/۰) بر متغیر ملاک پرخاشگری تأثیر داشت. همچنین داده های جدول مذکور نشان می دهد که چون سطح معنی داری محاسبه شده در خصوص متغیر پیش بین سبک سهل گیر بزرگتر از ۰۵/۰ است بنابراین تأثیر متغیر مذکور بر متغیر ملاک پرخاشگری معنی دار نیست. به عبارت دیگر بین سبک سهل گیر والدین با پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود ندارد. بنابراین فرض H0 تأیید و فرض H1 رد می گردد.

 

برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

 

فصل پنجم : بحث ، نتیجه گیری و پیشنهادات

 

 

بحث، نتیجه گیری
و پیشنهادات

 

 

۵-۱- مقدمه

 

 

در این فصل با استفاده از داده های آماری و جدول های فصل چهارم، اطّلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بر اساس یافته های پژوهش در رابطه با هر یک از فرضیه ها نتیجه گیری لازم صورت گرفته است. در ادامه نیز به محدودیت ها و پیشنهادهای کاربردی و مرتبط با موضوع پژوهش اشاره شده است.

 

 

۵-۲- یافته های توصیفی

 

 

در این بخش خلاصه ای از ویژگی های جمعیت شناختی که با استفاده از آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفته اشاره می شود:
متغیر پیش بین سبک های فرزندپروری دارای میانگین ۲۰/۶۲ و انحراف استاندارد ۱۷/۳، متغیر ملاک هوش هیجانی دارای میانگین ۱۰/۷۳ و انحراف استاندارد ۴۰/۴ و متغیر ملاک پرخاشگری نیز دارای میانگین ۵۹/۶۲ و انحراف استاندارد ۴۷/۳ می باشد.
از بین جمعیت نمونه، کمترین تعداد با ۵ نفر (۲/۲%) دارای ۱۴ سال و بیشترین آنها نیز با تعداد ۸۳ نفر (۲/۳۶%) دارای ۱۵ سال می باشند.
از بین جمعیت نمونه، کمترین تعداد با ۴۵ نفر (۷/۱۹%) در پایه تحصیلی اول و بیشترین آنها نیز با تعداد ۷۷ نفر (۶/۳۳%) در پایه تحصیلی اول تحصیل می کنند.
از بین جمعیت نمونه پدران، کمترین تعداد با ۱۷ نفر (۴/۷%) دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر و بیشترین آنها نیز با تعداد ۱۰۴ نفر (۴/۴۵%) دارای مدرک تحصیلی دیپلم و پایین تر هستند.
از بین جمعیت نمونه مادران، کمترین تعداد با ۶ نفر (۶/۲%) دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر و بیشترین آنها نیز با تعداد ۱۲۱ نفر (۸/۵۲%) دارای مدرک تحصیلی دیپلم و پایین تر هستند.
از بین جمعیت نمونه پدران، کمترین تعداد با ۳۴ نفر (۹/۱۴%) دارای شغل کارگر و بیشترین آنها نیز با تعداد ۹۸ نفر (۸/۴۲%) بازاری هستند.
از بین جمعیت نمونه مادران، کمترین تعداد با ۲۹ نفر (۷/۱۲%) دارای شغل کارمندی و بیشترین آنها نیز با تعداد ۹۸ نفر (۸/۴۲%) خانه دار هستند.
از بین جمعیت نمونه، کمترین تعداد با ۲۲ نفر (۶/۹%) دارای ۱ فرزند و بیشترین آنها نیز با تعداد ۸۴ نفر (۷/۳۶%) دارای ۲ فرزند هستند.
از بین جمعیت نمونه، کمترین تعداد با ۱۴ نفر (۱/۶%) دارای میزان درآمد بیشتر از ۳ میلیون و بیشترین آنها نیز با تعداد ۱۰۵ نفر (۹/۴۵%) دارای میزان درآمد ۱ میلیون و کمتر هستند.

 

 

۵-۳- بحث و بررسی فرضیه ها

 

 

برای تحقق اهداف این پژوهش، دو فرضیه طراحی و تدوین شد. پس از اجرای ابزار در بین جمعیت نمونه، داده های مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج آن به شرح ذیل آمده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت