برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۱-۱۰- علت شناسی ـ نظریه ها

 

 

در تبیین اعتیاد به اینترنت با نظریه های بسیار زیادی روبرو هستیم. به رغم پژوهش های فراوان و تلاشهای هماهنگ برای شناسایی مهمترین عوامل گرایش فرد وابسته به اینترنت، کماکان موارد مبهم و پرسش های بسیاری فرا روی محققان و متخصصان این حوزه قرار دارد. به همین خاطر است که هنوز هیچ فردی نظریه و دیدگاهی را که قادر به تبیین کلیه «رفتارهای اعتیاد گونه» باشد، اعلام نکرده است. تعدادی از نظریههای مرتبط با این موضوع عبارتند از: نظریه روانکاوی، نظریه کنترل اجتماعی، نظریه شناختی، نظریه شناختی ـ رفتاری، نظریه رفتاری، نظریه عصب شناختی (باقری، ۱۳۸۸).

 

 

۲-۱-۱۰-۱- نظریه پویایی روانی وشخصیت

 

 

این نظریه، ریشههای اعتیاد فرد به اینترنت را به سالهای آغازین زندگی وی ارتباط میدهد. به عبارتی، عمدهترین دلایل گرایش اعتیادآور فرد به اینترنت، شوکهای روحی یا کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ارتباط با سایر ویژگیهای خاص شخصیتی و یا سایر اختلالات، خلق و خوها یا گرایشهای روانشناختی ارثی است. طبق این دیدگاه، بسته به حوادثی که در دوران کودکی برای فرد اتفاق افتاده است و یا ویژگیهای شخصیتی که در طی بلوغ در این فرد شکل گرفته است، او برای تقویت یک رفتار اعتیادآمیز یا هر رفتار دیگری مستعد میشود. دراین حالت، آنچه که اهمیت دارد، موضوع یا فعالیت نیست، بلکه فرد شرایطی است که وی متأثر از آن، معتاد میشود (معید فر و همکاران، ۱۳۸۴).

 

 

۲ ـ ۱ ـ ۱۰ ـ ۲ ـ نظریه کنترل اجتماعی

 

 

بر اساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان میشود، “پیوند اجتماعی” است، به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مسئولیت و اعتقاد است. ضعف هر یک از این چهار عنصر در فرد میتواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود .
الف)دلبستگی: کسانی که به دیگران دلبستگی و علاقه ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند.
ب)تعهد: هر چقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانوادهاش، دوستان و غیره کمتر باشد، احتمال ارتکاب رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
ج) درگیری (مشغولیت): کسانی که مشارکت مداوم در فعالیتهای زندگی، کار، خانوادگی و غیره ندارند و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.
د)باور و اعتقاد: اگر فردی اعتقاد قوی به ارزشها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزشها وفادار نباشد، احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود (امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱).

 

 

۲-۱-۱۰-۳-شناختی

 

 

همانند دیدگاه روانکاوی، دیدگاه شناخی متوجه فرایندهای درونی است. البته این دیدگاه بیش از آنکه بر امیال، نیازها وانگیزشها تاکید کند، براینکه افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده وتفسیرمی کنند وآنها را درحل مشکلات به کار می گیرند، تاکید دارد. اصولا دیدگاه شناختی بیشتر به افکار کنونی وشیوه های حل مساله توجه دارد تا تاریخچه شخصی. در این دیدگاه، اعتیاد به اینترنت برآمده ازشناختهای معیوب ویا پردازش معیوب شناختی است و درمان آن مبتنی بر تصحیح فرایند شناختهای معیوب است (امیدوار وصارمی، ۱۳۸۱).
بدون هیچ دلیل منطقی متفکران اعتیاد وقتی پیش بینی فاجعه میکنند بیمناکند. در حالی که معتادان تنها افرادی نیستند که نگرانند و اتفاقات منفی را پیشبینی میکنند، آنها تمایل به انجام این کار را بیشتر از بقیه دارند. یانگ پیشنهاد میکند که این نوع از افکار فاجعهآمیز ممکن است با استفاده افراطی اینترنت برای فراهم کردن مکانیزم فرار روانشناختی به منظور اجتناب از مشکلات واقعی یا درک شده مرتبط است. درمطالعات متوالی فرض میشود که شناختهای نابهنجار دیگر مثل اعتقادات مرکزی منفی، فاجعه آمیز، تعمیمی افراطی و تحریکات شناختی با استفاده افراطی از اینترنت مرتبط است. یانگ فرض می کرد که آنهایی که از باورهای مرکزی منفی رنج میبرند ممکن است کسانی باشند که بیشتر به ناتواناییهای تعاملی ناشناخته اینترنت به منظور غلبه به این ناشایستگیهای دریافتی کشیده شدهاند. او پیشنهاد کرد که بازسازی شناختی باید برای درمان باورهای مرکزی منفی زیربنایی، تحریف های شناختی و توجیهات عقلانی مثل (فقط چند لحظه بیشتر اذیت نکنید) برای مدیریت موثر علایم اولیه بیماران مورد استفاده قرار گیرد (یانگ،۲۰۰۷).

 

 

۲-۱-۱۰-۴- رفتاری

 

 

این تبیین بر پایه مطالعات بی.اف.اسکینر راجع به شرطی شدن عامل یا کنشگر است. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش وارد اینترنت میشود. پاداشهایی که فرد از این رفتار میگیرد، فرار از واقعیت، رسیدن به عشق و سرگرمیهای زیاد است و چنانچه فرد در زمانهای آتی نیز به این پاداشها نیاز داشته باشد، احتمالاً به اینترنت روی خواهد آورد. در نتیجه این روند تقویت شده و چرخه همچنان ادامه پیدا میکند (معید فر و همکاران، ۱۳۸۴).

 

 

۲-۱-۱۰-۵-شناختی- رفتاری

 

 

محققان اعتیاد اینترنتی را با علایم اعتیاد مشابه با اختلالات کنترل تکانهای در مقیاس محور یک DSM متصل کردند و اشکال گوناگونی از DSM-IV را برای بنا نهادن معیاری برای تعریف اعتیاد اینترنتی بکار گرفتند درمان رفتاری شناختی بعنوان یک اختلال کنترل تکانهای ثابت شده که درمانی مؤثری برای اختلالات وسواسی مثل اختلال انفجاری متناوب، قمار مرضی و موکنی میباشد. درمان شناختی ـ رفتاری همچنین در درمان استعمال مواد مخدر، اختلات عاطفی و اختلالات خوردن مؤثر است (یانگ،۲۰۰۷).
گسترش اعتیاد به اینترنت، با شرایط روانشناختی قبلی به وجود می آید. در اکثر مواقع، این آسیب شناسی شامل افسردگی، اضطرب اجتماعی و انواع روان پریش هاست. وقتی فرد در معرض استفاده از اینترنت قرار میگیرد، فرایند کاربرد مشکلزای اینترنت شروع میشود. این آسیب شناسی زمینهای، نوعی آمادگی وتمایل است و موجب شروع استرس میشود (امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱).
دیویس (۲۰۰۱) مدل علت شناسی استفاده مرضی از اینترنت (استفاده کردن رویکرد شناختی ـ رفتاری) پیشنهاد کرد. فرض اصلی این مدل این بود استفاده مرضی اینترنت از شناختهای مشکل زا همراه با رفتارهای آمیخته شده بودند، که یا پاسخ‌های انطباقی حفظ میکند یا شدت آن را افزایش میگرفت ناشی می شد. این مدل بر افکار یا شناختهای افراد به عنوان منبع اصلی رفتاری غیرطبیعی تأکید میکند. او حدس زد علایم شناختی استفاده مرضی از اینترنت ممکن است اغلب پیشرفت کننده و علت علایم رفتاری یا هیجانی باشند یا بر عکس باشند. مشابه، فرضیات اساسی تئوری شناختی افسردگی، این مدل روی شناختهای انطباقی مرتبط با استفاده مرضی از اینترنت تمرکز دارد و در توضیح این نظریه دیویس (۲۰۰۱) مفاهیم علت های لازم، کافی و تسهیل کننده را توصیف می کنند.
علت ضروری: یک عامل سبب شناسی است که باید حضورداشته باشد، به منظوراینکه نشانگان اتفاق بیفتد.
علت کافی: یک عامل سبب شناسی است که وجود و اتفاق افتادن آن پدیدار شدن نشانگان راتضمین میکند.
علت تسهیل کننده: یک عامل سبب شناسی است که احتمال پیدار شدن نشانگان را افزایش میدهد اما نه علت ضروری است وکافی.
در مدل شناختی- رفتاری استاده مرضی از اینترنت وجود آسیب روانی زیر بنایی را بعنوان عادت درنظر گرفته شده بود همان طور که مطالعات رابطه بین اختلات روانشناختی مثل افسردگی، اضطرب اجتماعی و وابستگی به مواد را نشان داد.
برطبق گفته دیویس (۲۰۰۱) نظریه شناختی ـ رفتاری میتواند از آغاز و بقاء کاربرد مرضی اینترنت را توضیح دهد. این مدل استفاده مرضی تعمیم یافته اینترنت و استفاد مرضی فراگیر اینترنت از هم متمایز میکند. استفاده ویژه از اینترنت شامل سوء استفاده از عملکردهای خاص اینترنتی، مثل قمار بازی اینترنتی، خرید یا دیدن عکسهای جنسی اینترنتی میشود. او اظهار میدارد احتمال وقوع این رفتار خاص در صورتی که اینترنت موجود نباشد در دیگران نیز دیده می شود. استفاده مرضی فراگیر از اینترنت اشاره دارد به جایگاه سراسری بیشتری از رفتارهای اینترنتی که نمیتواند خارج از محدویت اینترنت، وجود داشته باشد مثل اتاقهای چت، گردش در وب، و ایمیل. مدل شناختی ـ رفتاری پیشنهاد می کند که شناخت های نابهنجار برای گسترش رفتارهای استفاده مرضی فراگیر اینترنت بحرانی هستند. مثل شناخت های نابهنجارشامل عدم اعتماد بنفس، نشخوار فکری، خودکارایی پایین و خودارزیابی منفی میشود. رفتارهای بد کارکردکه همراه با شناختهای استفاده اینترنت فراگیر مرضی اتفاق میافتد شامل استفاده وسواسی از اینترنت منجر به بازدههای منفی در کار، مدرسه یا روابط شخصی، افکار یا دروغگویی درباره استفاده از اینترنت و استفاده از اینترنت برای فرار از مشکلات فردی (مثل افسردگی، تنهایی و غیره) تمام وقت، شناختهای استفاده فراگیر مرضی از اینترنت و شدت رفتارها و ادامه تولید، بازدههای منفی بوجود آمدن احساس تنزل یافته از خود ارزشی و افزایش خروجی ها اجتماعی می شود.

 

 

۲-۱-۱۰-۶-تئوری کمبود مهارت اجتماعی

 

 

کاپلان[۲۶] (۱۹۹۸) تئوری توضیحی که مهارت اجتماعی ناکارآمد را طلب میکند ابداع کرد. فرض اولیه اش این بود که افراد افسرده و تنها دیدگاه منفی نسبت به صلاحیت اجتماعی خود دارند. دومین فرضیهاش این است که چند ویژگی ارتباطی که به واسطه کامپیوتر ایجاد میشود، وجود دارد که به اشخاصی که خود را در شایستگی، پایین اجتماعی میبینند نسبت داده میشود. فعل و انفعالات رابطههای که بواسطه کامپیوتر بوجود میآید به افراد انعطاف بیشتری درخود پندار نسبت به ارتباطات رودرو دارند در آنها اطلاعاتی که احساس کنند که منفی یا مضر است. را ویرایش یا حذف میکنند. همچنین بیشتری برای ساخت مبالغه یا تشدید جنبههای مثبت خود یک فرد وجود دارد. بنابراین برای بعضی افراد اینترنت محیطی فراهم می کند که آنها میتوانند تمرینهایی برای کنترل بر روی برداشتهایی دیگران از آنها دارند داشتند باشند. توضیح دادن فعل و انفعالات اجتماعی آنلاین ممکن است ریشه در اعتقاد مشخص باشد در این که روابط که بواسطه کامپیوتر ایجاد میشوند آسانتر داشته باشد (یعنی نیاز کمتری به مهارتهای بین فردی دارد) خطری کمتری دارد (بعنوان مثال گمنامی بیشتر، احساس فزایندهای ازخودآگاهی عمومی) و هیجان بیشتری نسبت به ارتباطات رودررو دارند. همانطور که مارتین و شوماخر (۲۰۰۰) تأیید کردن،″اینترنت از لحاظ اجتماعی میتواند رهاساز باشد یعنی فرد را از لحاظ اجتماعی آزاد می کند″.

 

 

۲-۱-۱۰-۷-نظریه عصب شناختی

 

 

نظریههای شناختی بر انتقال دهندههای عصبی مختل شده بویژه انتقال دهنده دوپامین برای درمان اعتیاد اینترنتی، استفاده میشوند. تا اندازهای بخاطر شباهتهای بین اعتیاد اینترنتی و وسواس فکری ـ عملی، فرض براین است که در اعتیاد انتقال دهنده عصبی″دوپامین نقش داردکه ادعا شده در اعتیادهای رفتاری مانند قمار مرضی، اعتیاد اینترنتی تأثیرگذار است. بطور متداول هیچ شاهد مستقیمی درحمایت نقش این سیستم انتقال دهنده سبب شناسی اعتیاد اینترنتی وجود ندارد. و بیشترین مورد ابتلاﺀ به اعتیاد اینترنتی در مراجعان نوجوان است. که آنها در خطر فزاینده برای این اعتیاد و اعتیادهای دیگر قرار دارند آنها فرض کردند که نابالغی سیستم منوآمین نرژیک قشر زیر قشری پیشانی در طی تکانشی بودن نوجوانی است (پلانتا[۲۷] و همکاران، ۲۰۰۶).

 

 

۲-۱-۱۰-۸- مکانیسم های فرهنگی

 

 

فرض براین که مکانیسمهای فرهنگی حقیقتی را مشخص میکند که اعتیاد اینترنتی در جایی اتفاق می افتد که کاربرد کامپیوتر در دسترس باشد. گزارش حاکی از آن است که این اختلال در کشورهای مثل امریکا، فنلاند، مجارستان، چین وجود دارد احتمال کمتری وجود دارد، که اعتیاد اینترنتی در کشورهای کمتر توسعه یافته جایی که دسترسی به کامپیوتر و اینترنت محدود است وجود داشته باشد بجز افرادی که در چرخه آموزشی، شغلی یا دولتی قراردارند یا در میان نخبگان. همانطورکه رایانه ها بخش چشمگیر زندگی روزانه ما می شوند در موارد اعتیاد اینترنتی مدل ترمیمی که برای پرهیز از مشروبات الکلی بکار میرود کارآمد نیست. بنابراین متخصصان بالینی توافق کردند که درکل استفاده کنترل شده از اینترنت مناسبترین روش برای درمان اعتیاد اینترنتی است. تمرکز اولیه بررسی درمان برای هر دو رفتار رایانهای و غیر رایانهای درمان رفتاری است. رفتار رایانهای کاربرد برخط واقعی را با هدف اولیه پرهیز از کاربردهای مشکل زا بررسی می کند در حالیکه استفاده کنترل شده از اینترنت برای اهداف قانونی است برای مثال یک وکیل معتاد به دیدن عکسهای جنسی اینترنتی نیاز به یادگیری برای خودداری از دیدن وب سایتهای افراد بالغ دارد، در حالیکه هنوز توانایی دسترسی به اینترنت برای هدایت تحقیق قانونی و فرستادن ایمیل به مراجعان را دارد. رفتار غیر رایانهای به کمک به مراجعان برای گسترش تغییرات مثبت شیوه زندگی برای زندگی بدون اینترنت تمرکز دارد. فعالیتهای زندگی که با رایانه انجام نمیشوند ممکن است شامل عملکرد ارتباطی، اجتماعی و شغلی شده و با آن ارزیابی شوند. یانگ استفاده کردن از ثبت روزانه اینترنت را برای ارزیابی رفتار رایانهای حد پایه برای درمان کلینکی پیشنهاد کرد. وقتی که حد پایه مشخص شد درمان رفتاری برای یادگیری مجدد اینکه چگونه از اینترنت برای دستیابی به بازده خاص استفاده شود مثل کاربرد برخط تعدیل شده و خصوصاً پرهیز از کاربردهای برخط مشکلزا و استفاده کنترل شده برای اهداف قانونی مورد استفاده قرار داد. مدیریت رفتار برای هر دو کاربر رایانه و رفتار غیر رایانهای انطباقی بر روی رفتار کنونی تمرکز دارد (یانگ، ۲۰۰۷).




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت