۲-۲-۱۴-۲)ارزیابی خوش‌بینی تبیینی یا اسنادی

 

 

رویکرد دیگر به خوش‌بینی بر این فرض متکی است که انتظارات افراد برای آینده از دیدگاه آن‌ها درباره دلایل رویدادهای گذشته ناشی می‌شود(سلیگمن،۱۹۹۰ و سلیگمن و همکاران،۱۹۹۸). خوش‌بینی را به‌جای یک صفت شخصیتی گسترده، به‌عنوان سبک تبیین مفهوم کرده‌اند. مبنای مثبت اندیشی و خوش‌بینی در عبارت‌های امیدوارکننده با تجسم موفقیت جای ندارد بلکه در نحوه تفکر افراد درباره علت‌ها ریشه دارد هر یک از ما در نسبت دادن امور به علل مختلف، عادت‌های خاص داریم و سلیگمن این خصلت شخصیتی را «سبک تبیین» نامیده است. سبک تبیین در هر فرد در دوره کودکی شکل می‌گیرد و درصورتی‌که از خارج دخالتی در آن اعمال نشود، سرتاسر عمر پابرجا می‌ماند. هر فرد در تبیین این‌که چرا هر رویداد خوب یا بد برای او اتفاق می‌افتد از سه بعد تداوم، فراگیر بودن و شخصی‌سازی استفاده می‌کند(سلیگمن،۱۹۸۵؛ به نقل از زمردی،۱۳۸۶).
به‌طور خلاصه افراد خوش‌بین وقایع با تجربیات منفی را به عوامل و علت‌های خارجی، ناپایدار و به‌خصوص و وقایع و تجارب مثبت را به عوامل و علت‌های درونی، پایدار و کلی نسبت می‌دهند. در مقابل افراد بدبین وقایع و تجارب منفی را به علت‌های درونی، پایدار و ثابت و کلی مانند شکست شخصی نسبت می‌دهند و وقایع مثبت را به علت‌های بیرونی، ناپایدار و خاص مربوط می‌دانند.
شیوه تبیین خوش‌بینانه توسط پرسشنامه شیوه اسنادی[۱۸۷](ASQ) دیکما و همکاران و تحلیل محتوایی از بیانات شفاهی[۱۸۸](CAVE)پترسون و همکاران(۱۹۸۵) سنجیده می‌شود در ASQ پاسخ‌هایی به یک سری وقایع فرضی که هرکدام نتایج مثبت و منفی دارند داده می‌شود. در CAVE توجیهات و بیاناتی که برای وقایع منفی و مثبت گفته می‌شود به بیرونی یا درونی، پایدار یا موقت، کلی یا جزئی درجه‌بندی می‌شوند. درجه‌بندی‌ها برای مشخص شدن باهم جمع می‌شوند(حسین زاده مهدوی،۱۳۸۷).

 

 

۲-۲-۱۵)رویکردهای خوش‌بینی

 

 

برای اندازه‌گیری خوش‌بینی، رویکردهای متفاوتی وجود دارد که هریک مفهوم متفاوتی از خوش‌بینی ارائه کردهاند. نظریه‌پردازانی چون لازاروس، بک، تیلر، تایگر و فروید خوش‌بینی را به‌عنوان طبیعت بشر دانسته‌اند(پترسون،۲۰۰۰). در رویکردی دیگر خوش‌بینی به‌عنوان یک صفت شخصیتی گسترده که مشخصه آن انتظارات خوش‌بینانه کلی است، مفهوم شده است(شایر و کارور،۱۹۹۳) و در رویکرد دیگر خوش‌بینی سبک تبینی ساختار یافته است(سلیگمن،۲۰۰۰ به نقل از حسین‌زاده مهدوی،۱۳۸۷).

 

 

۲-۲-۱۵-۱)رویکرد روانکاوی:

 

 

ازنظر فروید، خوش‌بینی بخشی از طبعت بشر است که برای حل تعارض میان غریزه و اجتماع به وجود آمده است که به شکل عقاید مذهبی و اعتقاد به دنیای ماوراء نمایان می‌شود تا به انسان‌ها کمک کند که غرایز خود را کنترل کنند اما از طرف دیگر باعث به وجود آمدن نوروزها و اختلالات روان رنجوری می‌شود. به نظر فروید، درواقع این خوش‌بینی است که به تمدن کمک می‌کند تا از هم نپاشد. این خوش‌بینی اغلب به‌صورت عقاید مذهبی است؛ یعنی به‌صورت اعتقادات مذهبی در مورد زندگی بعد از مرگ که اگر در این دنیا میل جنسی و پرخاشگری کنترل شود، در آن دنیا خداوند به هر انسان پاداش اعمالش را می‌دهد و دیگر از مشکلات و غم خبری نیست این اعتقاد به انسان‌ها کمک می‌کند تا با این تصور غیرواقعی خوش‌بینانه بتوانند در کنار هم در یک اجتماع زندگی کنند. درواقع فروید تذکر می‌دهد که خوش‌بینی بخشی از طبیعت بشر است(ماتلین و استنگ[۱۸۹]،۱۹۷۸به نقل از حسین‌زاده مهدوی،۱۳۸۷).

 

 

۲-۲-۱۵-۲)رویکرد انسان‌گرایی:

 

 

یک تعریف بسیار مهم از خوش‌بینی توسط لیونل تایگر[۱۹۰](۱۹۷۹)، انسان‌شناس مشهور ارائه شده است،خوش‌بینی؛ حالت یا نگرشی هست که با انتظار افراد در آینده مادی و اجتماعی آن‌ها مرتبط است و فرد آن آینده را مطلوب و همراه با پیشرفت و لذت می‌داند. نکته مهمی که در تعریف تایگر وجود دارد این است که خوش‌بینی، شکل جامع و واحد و یا چیز قابل مشاهده ندارد، زیرا، آن چه را که تایگر خوش‌بینی می‌نامد، کاملاً وابسته به علایق، ملاحظات و مطلوبیت‌های هر فرد است. وی خوش‌بینی را ارزیابی عواطف و احساسات فرد می‌داند. رویکردهای اخیر فکری، اغلب خوش‌بینی را به‌صورت زیر تعریف می‌کنند. ویژگی‌های شناختی مثل هدف، امید و با یک اسناد علی که مرتبط بااحساس مثبت نسبت به آینده است. خوش‌بینی فقط شناخت محض نیست و اگر طعم هیجان را که در خوش‌بینی نفوذ کرده فراموش کنیم، آن گاه درک اندکی از این موقعیت خواهیم داشت که خوش‌بینی هم انگیزاننده است و هم انگیخته شده. رویکردهای مختلف، تعریف‌های متفاوتی از خوش‌بینی ارائه کردهاند و هر یک به بعضی از ویژگی‌های آن توجه نشان داده‌اند اما باید این نکته اساسی را در نظر داشت که حقیقتاً مردم به خوش‌بینانه اندیشیدن در امور زندگی‌شان نیاز دارند و نباید از اینکه خوش‌بینی و بدبینی می‌تواند، نمود و جنبه‌های خود افزا داشته باشد متعجب شویم(حسین‌زاده مهدوی،۱۳۸۷).

 

 

۲-۲-۱۵-۳)رویکرد شناختی:

 

 

آرون بک[۱۹۱](۱۹۶۷) رویکرد شناختی در مورد افسردگی و درمان آن را گسترش داد. ادعای وی در این رویکرد این بود که اختلال افسردگی با این ویژگی‌ها شناخته می‌شود که فرد افسرده دارای دیدگاه منفی در مورد خود، تجاربش و آینده است. یعنی بدبینی و خوش‌بینی ازنظر بک، پردازش اطلاعات توسط افراد افسرده، به‌صورت منفی است، درحالی‌که افراد سالم، معمولاً اطلاعات را به‌صورت مثبت پردازش می‌کنند(حسین‌زاده مهدوی،۱۳۸۷).

 

 

۲-۲-۱۵-۴)رویکرد هوش هیجانی:

 

 

ازنظر کلمن(۱۹۹۵) خوش‌بینی به این معناست که فرد در مقابل اضطراب فشار آور، نگرش حاکی از شکست یا افسردگی در رویارویی با چالش‌ها یا موانع دشوار، تسلیم نخواهد شد. درواقع افراد خوش‌بین در تعقیب اهداف خود در طول زندگی کمتر دچار افسردگی می‌شوند و در کل اضطراب کمتری دارند و درماندگی‌های عاطفی در آن‌ها کمتر است. خوش‌بینی، به معنای آن است که فرد انتظار قوی داشته باشد. انتظاری در این جهت که علی‌رغم وجود موانع و دلسردی‌ها درمجموع زندگی، همه‌چیز درست خواهد شد. از دیدگاه هوش هیجانی خوش‌بینی نگرشی است که افراد را در رویارویی با رویدادهای دشوار، در مقابل افتادن در گرداب بی‌تفاوتی، نامیدی و افسردگی، مقاوم می‌سازد. خوش‌بینی همانند امید، زندگی ما را پربار می‌سازد(البته مقصود خوش‌بینی واقع‌گرایانه است، خوش‌بینی ساده‌لوحانه می‌تواند مصیبت‌بار باشد(زمردی،۱۳۸۶).

 

 

۲-۲-۱۶)اجزا و مؤلفه‌های خوش‌بینی

 

 

۲-۲-۱۶-۱)مؤلفه زیستی(بیولوژیکی[۱۹۲])

 

 

آیا یک جزء بیولوژیک وابسته به خوش‌بینی وجود دارد؟ یک بحث در مورد توضیح بیولوژیکی خوش‌بینی در نوشته‌های لیونل تایگر در ارتباط با خوش‌بینی، بیولوژی و امید در سال ۱۹۷۹ مطرح شد. تایگر اشاره کرد، هنگامی‌که بشر اولیه جنگ را ترک کرد و شکارچی شد خیلی از آن‌ها آسیب دیدند و مردند او نتیجه گرفت که نکات اساسی یادگیری به ما می‌گوید که بشر مایل بود که کارهایی را که به نتایج منفی می‌انجامد ترک کند این یک تطابق بیولوژیک برای بشر بود تا حس خوش‌بینی را در خود تقویت کند و بهبود بخشد او در این مورد گفتگو می‌کند که هنگامی‌که ما آسیب می‌بینیم بدنمان آندروفین آزاد می‌کند. آندروفینها عموماً دو اثر در بدن ما دارند یک اثر آرام‌بخش دارد(برای کاهش درد) و یک احساس سرخوشی نیز در ما ایجاد می‌کنند. تایگر نتیجه گرفت که این یک تطابق فیزیولوژیک برای اجداد ما بود تا احساسات مثبت را به‌جای احساسات منفی تجربه کنند. بنابراین تایگر نتیجه گرفت خوش‌بینی یک موقعیت بیولوژیک به وجود آمده در ماست(پاتریکا دوناولد[۱۹۳]،۱۹۹۷ به نقل از حسین‌زاده مهدوی،۱۳۸۷).
۲-۲-۱۶-۲)مؤلفه‌ی یادگیری[۱۹۴]:
آیا یک جزء یادگیری در خوش‌بینی وجود دارد؟
چندین مطالعه و تحقیق به این نتیجه رسیده‌اند که خوش‌بین یک روش تفکر است که می‌توان آن را یاد گرفت سلیگمن اعتقاد دارد که امیدواری و خوش‌بینی هر دو قابل یادگیری هستند و ظرفیت درونی عقیده‌ای است مبنی بر اینکه یک فرد می‌تواند در وقایع زندگی که آن‌ها را درگیر می‌کند خوش‌بین و امیدوار باشد.
۲-۲-۱۶-۳)مؤلفه‌ی شناختی[۱۹۵]:
آیا یک جزء شناختی برای خوش‌بینی وجود دارد؟
برخی محققان ازجمله اشنایدر اعتقاد دارند که خوش‌بینی با امیدواری تفاوت دارد که شامل جزئی است که آن را طرح‌ریزی می‌نامیم. درمجموع خوش‌بینی بر پایه منطق واقع شده است. هر دو این مفاهیم(منطق و طرح)شامل نوعی از جزء شناختی می‌شوند. برای نمونه این جمله را در نظر بگیرید” من امیدوارم که اقتصاد بهبود پیدا کند” حال به این جمله دقت کنید”من خوش‌بینم که اقتصاد بهبود پیدا خواهد کرد” جمله اول می‌توان بدون هیچ شاهدی که آن را پشتیبانی کند گفته شود ما می‌توانیم در هر زمانی برای هر چیزی امیدوار باشیم. جمله دوم گرچه اطمینان خاطر بیشتری به ما می‌دهد اما خوش‌بینی باید بر پایه شواهدی باشد تا ما بتوانیم قضاوت کنیم.

 

 

۲-۲-۱۷)منشأ خوش‌بینی(ارثی یا اکتسابی)

 

 

خش بینی از کجا آمده است؟ چرا برخی مردم آن را دارند و برخی ندارند؟ در حال حاضر آگاهی و دانش زیادی درباره منشأ تفاوت‌های فردی در این حوزه وجود ندارد و لزوماً منشأ خوش‌بینی در دو طبقه‌بندی وسیع جای می‌گیرد: وراثت(طبیعت) و یادگیری(تربیت) از جنبه طبیعت، شواهدی در دسترس است که پیشنهاد میکند تفاوتهای فردی در خوشبینی ممکن است تا حدودی وراثتی باشد.(شایر و کارور،۱۹۹۳). تحقیقات متعددی ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی را پیشنهاد میکند که شخص را برای تفکر خوشبینانه مستعد میکنند.

 

 

۲-۲-۱۸)خصوصیات کلیدی خوش‌بینی و بدبینی

 

 

افراد خوش‌بین دارای خودکارآمدی، اعتقاد دارند که می‌توانند مسائل را حل کنند و بر بدبختی و بیچارگی چیره شوند و حوادث زندگی را کنترل کنند(گیلهام و همکاران[۱۹۶]،۲۰۰۱).
افراد خوش‌بین اسنادهای خوش‌بینانه‌تری را ایجاد می‌کنند، انتظار دارند که چیزهای خوبی در آینده اتفاق بیفتد و اعتقاد دارند که آن‌ها قادر به کنترل حوادث در زندگی‌شان خواهند بود. انگیزه‌ها و برنامه‌هایی برای رسیدن به اهدافشان دارند(گیلهام و همکاران ،۲۰۰۱). افراد خوش‌بین موفقیت بیشتری در مدرسه، شغل، ورزش و موسیقی دارند. و از رضایت زناشویی بیشتر، سلامت فیزیکی بهتر و زندگی طولانی‌تری نسبت به افراد بدبین برخوردارند(گیلهام و همکاران ،۲۰۰۱).
تحقیقات نشان داده‌اند که افراد خوش‌بین از مهارت‌های مقابله‌ای انطباقی مثل حل مسئله و گسترش سیستم حمایتی استفاده می‌کنند. افراد خوش‌بین کمتر از راهبردهای اجتنابی استفاده می‌کنند. همچنین این افراد به هنگام مواجهه با موانع و آشفتگی‌های فکری سعی می‌کنند بر اهداف خود متمرکز شوند. با توجه به اینکه این افراد نیروی خود را صرف رسیدن به خودکارآمدی می‌کنند. نسبت به آینده انتظارات خوش‌بینانه‌ای دارند. افراد خوش‌بین با توجه به مهارت‌های مقابله‌ای مؤثر از استرس‌های کمتری در زندگی رنج می‌برند و در مقایسه با افراد بدبین مشکلات روان‌شناختی و جسمی کمتری دارند(محمدخانی،۱۳۸۴ به نقل از حسین‌زاده مهدوی،۱۳۸۷).
برخلاف افراد خوش‌بین، افراد بدبین با تمرکز بر احساسات منفی، کناره‌گیری و اجتناب به‌طور ناسازگارانه‌ای با مسائل مقابله می‌کنند. تفکر منفی افراد بدبین که به یک سری مسائل بالقوه منجر می‌شود. مثلاً:
تفکر منفی مانع از انتخاب راهبردهای مقابله‌ای مؤثر می‌شود.
تفکر منفی عزت‌نفس را پایین می‌آورد.
تفکر منفی احساس آسیب‌پذیری را تقویت می‌کند.
تفکر منفی به استرس بیشتری ختم می‌شود.
راه دیگری برای درک تفاوت افراد خوش‌بین و بدبین، توجه به نگرش آن‌ها به زندگی بر اساس سه بعد پایداری،کلیت و درونی بودن است.
پایداری در مقابل ناپایداری:
نگرش پایداری به معنای آن است که شما فکر کنید مسائل و مشکلات زندگی شما از قبل تعیین شده‌اند و کار زیادی هم نمی‌توانید درباره آن انجام دهید. نگرش ناپایداری اعتقاد به این امر است که می‌توان رویدادها را تغییر داد و مسائل همیشه باقی نمی‌ماند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت