جستجوی مقالات فارسی – بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور … |
- کنترل اجتماعی؛ در واقع سرمایه اجتماعی با ایجاد همبستگی و افزایش اعتماد، نظم اجتماعی را ایجاد می کند.
- حمایت خانوادگی ؛ رشد شخصیتی و علمی بچه ها درخانواده های سالم بیشتر از خانواده های ناسالم است ؛ یعنی خانواده به نوعی می تواند به جای سرمایه اجتماعی محیطی عمل کند .
- منابع یا منافع حاصل از شبکه های فرا خانوادگی ؛ این نوع سرمایه اجتماعی در بحث قشر بندی اجتماعی مطرح است مثلا باعث موفقیت بسیار زیاد گروههای مهاجر قومی و یا اتحادیه ها شده و بعضاً موجبات توسعه را هم فراهم نموده است .
- کارآمدی نهادهای دموکراتیک؛ وی ضمن مقایسه شمال ایتالیا با جنوب آن ، شمال ایتالیا را به دلیل وجود نهادهای دموکراتیک موفق تر ثبات موفقیت بیشتر وهمچنین توزیع و نظارت بودجه ای بهتر ، سرمایه اجتماعی بالاتر است . ولی در جنوب ایتالیا به دلیل بی اعتمادی عمومی نهادهای ناموفق قانونی و عدم مشارکت سیاسی واجتماعی مردم سرمایه اجتماعی پایین تر است .
۲-۷-پیامدهای منفی سرمایه اجتماعی
اما به موارد ذیل به عنوان پیامدها و اثرات منفی سرمایه اجتماعی اشاره کرده اند :
- طرد بیرونی ها ؛ یعنی گروهی با در اختیار گرفتن سرمایه ، فرصتها و منابع ، افراد غیر خودی را جهت استفاده از این منابع به درون خود راه نمی دهند . مثلا یک وزارتخانه که در اختیار مجموعه یا گروه خاصی است جز بی عدالتی و توزیع نا عادلانه قدرت نتیجه مثبتی نخواهد داد .
- مطالبات زیاده اعضای گروه از افراد موفق گروه ؛ مثلاً افراد موفق با تحت فشار قرار گرفتن از طرف بقیه افراد مجبور و موظف هستند بخش عمده ای از درآمدها را در اختیار بقیه اعضا قرار دهند.
- محدودیت آزادی فرد ؛ انسان موجودی چندوجهی است که اگر نتواند بین وجوه مختلف شخصیتی خود جمع کند دچار پارادوکس و تضاد می شود . بعضی اوقات عضویت در یک شبکه خاص مانع از پیگیری علایق فردیمان می گردد.
- هنجارهای هم سطح کردن نزولی ؛ بعضی مواقع همبستگی اجتماعی ناشی از تجربه محرومیت وضدیت با جامعه است . البته مصداق آن بیشتر در گروههای مهاجر و حاشیه ای است . در این گروهها یک نوع تجربه و بدبختی مشترک باعث شکل گیری و پیوند اعضا میشود و اگر کسی در چنین گروهی بخواهد به جلو حرکت کند به شدت از طرف بقیه اعضای گروه تحت فشار قرار می گیرد .
۲-۸-سرمایه اجتماعی و حیثیت دموکراتیک گروه های اجتماعی
۱ـ از زاویه نظم اجتماعی؛ نظم اجتماعی همیشه محصول اقتدار دولت نیست،دولتها با نیروی پلیسی شاید قدرت کنترل چندانی به روی جامعه نداشته باشند بلکه آنچه که جامعه را حفظ میکند میخهای با ثباتی هستند که در درون جامعه تولید می شوند و اگر برای گروه های اجتماعی مستقل امکاناتی فراهم شود به عنوان ستونهای محکمی می توانند نظم اجتماعی را سامان دهند.نظم اجتماعی می تواند نظم سیاسی را در پی داشته باشد. نسبت قدرت سیاسی به قدرت اجتماعی مانند گلدانی روی میز است که اگر میز پایه های محکمی نداشته باشد گلدان هر لحظه در حال لغزش و افتادن است. حفظ حیثیت و کرامت این گروه ها می تواند ثبات اجتماعی را بر قرار کند و نظم سیاسی را استوار سازد.با فروپاشی نظم اجتماعی، نظم سیاسی هم فرو خواهد پاشید.
۲ـ محصولا ت و تولیدات این گروه ها می تواند مورد استفاده نظام سیاسی هم قرار گیرد. کشورها ی غربی به این نکته بسیار توجه دارند بر عکس نظامهای توتالیته شرقی که به این نکته هیچ توجه ندارند و امروزه در جامعه خود شاهدیم که فروریزی حیثیت و کرامت این گروهها چگونه تعلم اجتماعی شان را زیر سوال می برد. بعد از انقلاب در کشور ما کرامت و حیثیت گروه های شغلی بسیار آسیب دید و حتی خود روحانیت نیز از این رهگذر به شدت لطمه دید وزمینه را برای نوعی بی تعادلی و بی ثباتی فراهم کرد و از همان دو زاویه که گفته شد جامعه ایران لطمه دید.
با نگاه به آمار جرم وجنایت درایران بعد از انقلاب و نوع جرم پی به راههای رعایت نشدن حیثیت افراد و گروهها می بریم و این افراد و گروهها به جای نقش مثبت شان به گونه ای به نقشهای منفی روی اوردند. این امر به مقدار زیادی به خاطر ماهیت خود انقلاب باشد که جایگاه گروهها و طبقات را متزلزل می کند ولی باید به سرعت اعاده شود تا پیامدهای نامطلوب اخلاقی، سیاسی و اجتماعی را شاهد نباشیم .
۲-۹-انگیزش
انگیزه و انگیزش غالباً به صورت مترادف به کار می روند. در روان شناسی می توان، انگیزش را عامل کلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختصاصی یک رفتار خاص به حساب آورد (سیف ، ۱۳۸۶). به گفته ی راسل(۱۹۷۱) انگیزه برای نشان دادن هدف یا بازده یک رفتار به کار می رود-پس کاربرد اصطلاح انگیزه برای حیوانات مجاز نمی باشد.در حقیقت انگیزه عاملی است که موجود زنده را به فعالیت وا می دارد و فعالیتش را جهت دار می کند و حالتی که تمایل به انجام عملی خاص(انگیزه) در موجود زنده به وجود می آورد،انگیزش می نامند؛مثلا نیاز به آب و غذا را انگیزه می گویند. احساس تشنگی و گرسنگی را انگیزش می نامند.نتیجه ی کلام این که انگیزش در روانشناسی مبحثی است که چرایی رفتار را تبیین می کند(گنجی ، ۱۳۷۸).انگیزش را می توان به عنوان عامل ،هدایت کننده و نیرودهنده در رفتار فرد دانست و یک وضعیت فعال و موقتی است که متفاوت از شخصیت و هیجان می باشد
۲-۹-۱-انواع انگیزش
انگیزش از جهت خود افراد به دو گروه انگیزش درونی و انگیزش بیرونی تقسیم می شود.
انگیزش درونی به مواردی اطلاق می شود که پاداش مورد انتظار فرد در قبال رفتاری معین از یک منبع درونی سرچشمه می گیرد؛ یعنی فرد جهت رسیدن به تقویت های درونی عمل ویژه ای را انجام می دهد.هرچند این عوامل درونی با عوامل بیرونی همخوانی داشته یا نداشته باشند. انگیزش بیرونی زمانی معنی پیدا می کند که منبع تقویت کننده رفتار یک عامل بیرونی است.به عبارتی فرد برای رسیدن به یک حالت یا شرایط معین بیرونی رفتاری را انجام می دهد.
۲-۹-۲-انگیزش و یادگیری
طبق تحقیقات بین انگیزش و یادگیری رابطه وجود دارد(آگوروگلو و والبرگ ، ۱۹۷۹) میانگین ضریب همبستگی بین اندازه های انگیزش و پیشرفت تحصیلی حاصل از پژوهش های انجام شده در مورد ۶۳۷۰۰۰ دانش آموز کلاس اول تا کلاس دوازدهم، برابر ۳۷%+ است.مطالعه ی انگیزش با یادگیری آمیخته است.به طوری که واینر (کدیور ، ۱۳۸۲) می گوید انگیزش غالباً از یادگیری استنباط می شود و یادگیری نشانه ی انگیزش است.یادگیری یک فرآیند است که عواملی متفاوت بر آن موثر است از جمله انگیزش های متفاوت که نقش مهمی در جریان یادگیری دارد، میل و رغبت شاگرد به آموختن است. رغبت، محرکی است که نیروی فعالیت را افزایش می دهد.یکی دیگر از عوامل ایجاد انگیزش هدف است، هدف به فعالیت انسان جهت و نیرو می دهد و نیروی لازم را برای فعالیت در وی به وجود می آورد و سبب پیدایش قصد و اراده در او می شود(شعبانی ، ۱۳۸۴).برخی معتقدند که می توان انگیزش و یادگیری را از طرق مختلف کنترل و هدایت کرد.مثلا بر اساس نظریه رفتارگرایی ،انگیزش و یادگیری را می توان از طریق پاداش های بیرونی و مشوق هایی مانند ژتون ها، جوایز و حتی نمره کنترل و هدایت کرد.
طبق نظر انسان گرایان، زندگی آدمی با تمایل به رشد و خود شکوفایی آغاز می شود. اما یادگیری،تحولات طبیعی یا حوادث موثر بر این فرآیند را تسهیل می کند(ابراهیمی قوام ، ۱۳۸۴).
۲-۹-۳-انگیزش و شخصیت
یکی از مولفه های موثر بر رفتار انسان ها، شخصیت آنها می باشد. نوع ویژگی های شخصیتی انسان بر رفتارهای او تأثیر می گذارد. بنابراین ویژگی های شخصیتی افراد در انگیزش آن ها برای انجام دادن رفتار نیز تأثیر دارد.شیوه ی انگیزش انسان ها متأثر از اوضاع حال و گذشته ی آنها است، شدت و میزان انگیزش افراد همچنین تحت تأثیر عزت نفس و نوع کارهای آنها نیز می باشد. در ذیل به بحث در رابطه با۴ گروه شخصیت
ی و ویژگی های مؤثر آنها بر رفتار انگیزشی پرداخته می شود ( ناهیدی ، ۱۳۸۶):
موفق های بزرگ
موفق های معمولی
موفق های جزءِ
موفق های بزرگ
۲-۹-۴-عوامل موثر بر انگیزش
با ذکر یک مثال علمی به بررسی این مفهوم پرداخته میشود؛ در یک کلاس درس دانشجویان با بی علاقگی به گفتگوی استاد توجه می کنند. برای جلب توجه آنان استاد اظهار می دارد آنچه می گوید در امتحان نهایی بدون تردید استفاد می شود. بلافاصله توجه دانشجویان جلب خواهد شد و در فرآیند یادگیری مشارکت می کنند. انگیزش در روان شناسی مانند مفهوم مغناطیس در فیزیک است و برای توضیح و توصیف رفتار به کار می رود؛ از این جهت بایستی شرایط ایجاد کننده آن را در نظر گرفت(عظیمی ، ۱۳۷۳).
در اینجا به اختصاص در مورد عوامل موثر بر انگیزش مصالبی ارائه می شود.
۲-۹-۴-۱-نقش نیازها و سایق ها
به عقیده ی بسیاری از روانشناسان نیازها و سایقها از عوامل موثر در انگیزش هستند.بعضی از آنان اساس رفتار را در نیازهای فیزیولوژیکی مانند غذا،آب و اکسیژن بررسی نموده اند و رفتارهای نامشهود را در رابطه با آن ها به طور غیر مستقیم وابسته دانسته اند.برای مثال نیازهای اجتماعی را مأخوذ از نیازهای اصلی و بنیادی شناخته اند.بعضی از روانشناسان این سائق را نیاز به تحریک و گروهی دیگر آن را سائق کنجکاوی یا سائق اکتشاف نام نهاده اند.در واقع افراد آدمی به نوعی تحریک یا برانگیختگی محیطی نیاز دارند.این تحریک به صورت های مختلف مانند حضور در انجمن های ادبی و سخنرانی، باشگاه ها، دید و بازدید های مختلف،مطالعه ی کتاب و بهره گیری های فکری و علمی جلوه می کند که در شکل دادن و تغییر رفتار آنان تاثیر فراوانی دارد(پارسا ، ۱۳۸۱).
۲-۹-۴-۲-اصل تقویت
[جمعه 1399-09-21] [ 02:12:00 ب.ظ ]
|