کنترل یبش از حد بر آموزش

 

 

کنترل بسیار کم بر آموزش

 

 

تأکید بر خودآموزی کنترل شده

 

 

 

 

روش آموزش غیرقابل انعطاف

 

 

روش آموزش غیرقابل انعطاف

 

 

قابلیت انعطاف زیاد روش آموزش

 

 

 

 

معایب یادگیری ترکیبی:
اگر چه یادگیری ترکیبی دارای مزایای فراوانی است، اما اشکالاتی نیز بر آن وارد است(سیدی،۱۳۹۱):
۱-بروز مشکلاتی در مدیریت زمان
۲-بروز مشکلاتی در استفاده از تکنولوژی در حین کار
۳-برنامه ریزی ضعیف
۴-مقاومت در ایجاد تغییر توسط کاربران
۵-کمبود زمان، عدم حمایت مالی
فلسفه و چرایی یادگیری ترکیبی
آلیسون روزت، استاد تکنولوژی آموزشی دانشگاه سن دیگو رویکرد ترکیبی را «نظریه ترکیبی» می خواند و بیان می کند که «نظریه های یادگیری مانند مذاهب نیستند، ما نمی توانیم یکی را انتخاب کنیم و از مابقی اجتناب کنیم، هدف، گزینش نظریه مناسب برای شرایط مطلوب است»(کارمن ،۲۰۰۵).
یادگیری انسان فرایندی مادام العمر است، این پدیده به دلیل افزایش سرعت تغییر در جامعه‌، روز به روز اهمیت بیشتری یافته، چرا که لازم است اعضای جامعه همواره یاد بگیرند تا بتوانند عضو جامعه باقی بمانند(بابایی ،۱۳۸۹، به نقل از جارویس). هریک از صاحب نظران تعلیم و تربیت، یادگیری را به گونه‌ای تعریف کرده‌اند، دریسکول یادگیری را تغییر پایدار در عملکرد یا عملکرد بالقوه … که باید به‌عنوان نتیجه یادگیری و تعامل با جهان تلقی شود‌، تعریف می‌کند. این تعریف بسیاری از ویژگی‌های مشترک رفتار گرایی، شناخت‌گرایی و سازه‌گرایی که یادگیری را ایجاد حالت تغییر پایدار(حسی، دهنی، فیزیولوژیکی مانند مهارت‌ها) می‌دانند، در بر دارد. رفتار‌گرایی‌، یادگیری را تاحد زیادی ناشناخته می‌داند زیرا نمی توان درک کرد که هنگام یادگیری در درون فرد چه می‌گذرد. شناخت‌گرایی، اغلب مدل پردازش اطلاعات رایانه‌ای را انتخاب می‌کند، در نظریه شناختی‌، دانش به‌عنوان ساختار ذهنی نمادی در ذهن یادگیرنده نگریسته می‌شود . سازه‌گرایی براین باور است که یادگیرندگان در تلاش برای درک تجارب شان، دانش خلق می‌کنند. انگاره کانونی نظریه‌های یادگیری این است که یادگیری در درون شخص رخ می‌دهد، این نظریه‌ها از تبیین و چگونگی یادگیری در سطح سازمان عاجزند. نظریه‌های یادگیری با فرایند واقعی یادگیری سرو کار دارند و نه با مقادیر و چیز‌هایی که یادگرفته شده است(بابایی، ۱۳۸۹).استراتژی‌های رفتار‌گرایان می‌تواند برای آموختن «چه چیزی»، استراتژی‌های شناخت‌گرایان می‌تواند برای آموختن«چگونه» و استراتژی های سازه‌گرایان می‌تواند برای آموختن «چرا» مورد استفاده قرار بگیرد. این نظریه‌ها زمانی گسترش یافتند که هنوز موضوع آموزش در ارتباط تنگاتنگ با فناوری قرار نگرفته بودند (بابایی، همان).
در طی سال های اخیر، فناوری شیوه زندگی و ارتباطات ما را دگرگون ساخته است. نیازهای یادگیری و نظریه هایی که به شرح مبانی و فرایند آن ها می پردازند، باید منعکس کننده آنچه در اجتماع رخ می دهد باشند، وایل تأکید می‌کند که «یادگیری باید یک روش زندگی باشد»(وایل ، ۱۹۷۶،ص ۴۲).
در گذشته چنین بود که پس از تحصیلات‌، فرد وارد مسیر دیگری می‌شد که اغلب تا آخر عمر طول می کشید، رشد آهسته بود.اکنون عمر دانش کوتاه شده و حتی در مقیاس ماه سنجیده می‌شود. عامل اصلی چنین رخدادی تنها کم شدن نیمه عمر دانش است‌، بدین معنا که زمان کسب دانش با زمان منسوخ شدن آن به شدت در حال کوتاه شدن است(گونزالس، ۲۰۰۴)
در بررسی دقیق مکاتب رفتار‌گرایی، شناخت‌گرایی وسا زه‌گرایی‌‌، همپوشانی زیادی دراصول وعقاید آنها آشکارمی‌شود که درطراحی مطالب یادگیری درونخطی برای هر سه دیدگاه اثر گذار است. هریک از این نظریه ها الزاماتی را برای یادگیری درون خطی در نظر دارند، رفتار گرایان به الزاماتی همچون نتایج روشن و آشکار یادگیری بوسیله آزمون توجه می‌کنند، آزمون(آزمون درون خطی) باید متناسب با ترتیب یادگیری برای کنترل سطح پیشرفت یادگیرندگان و تهیه بازخورد مناسب در نظر گرفته شود. مطالب نیز باید برای ارتقای یادگیری منظم شده و از ساده به پیچیده تنظیم شوند. سپس باید برای یادگیرندگان بازخورد تدارک دیده شود تا بدین ترتیب، بر انجام کار نظارت داشته و در صورت نیاز اقدام اصلاحی انجام دهند(اَلی، ۲۰۰۴،ص ۸). شناخت گرایان در الزامات یادگیری درونخطی به حافظه و تفاوت های فردی توجه می کنند. برای درک و توجه اطلاعات و انتقال آن به «حافظه فعال» باید برای یادگیرندگان راهبرد هایی همچون برجسته کردن اطلاعات، خواندن مطالب از راست به چپ، درک ضرورت آموزش از طرف یادگیرندگان، سازگاری مطالب با سطح شناخت افراد، تهیه مدل های مفهومی، بررسی تجربیات یادگیری ، اررشیابی نهایی ، تقطیع اطلاعات و … نظر گرفته شود. در تفاوت های فردی نیز باید به شیوه های یادگیری یادگیرندگان توجه شود و پشتیبانی لازم بعمل آید(فای و اَلی، ۲۰۰۲، به نقل از بابایی، ۱۳۸۹)، همچنین اطلاعات با توجه به تفاوت های فردی متنوع در نظر گرفته شود. مطالب به گونه ای باشد که ایجاد انگیزه کند و یادگیرندگان را به استفاده از مهارت های فرا شناختی ترغیب کند(مایر، ۱۹۹۸). از آنجایی که روانشناسی شناختی به دریافت و پردازش اطلاعات از طرف یادگیرندگان اشاره دارد، بنابراین درس های درون خطی باید از روش هایی بهره مند باشند که به یادگیرندگان فرصت دریافت و درک اطلاعات را داده و راهکارهایی برای پردازش در سطح بالاتر ارائه بدهند. شناخت

 

دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir

گرایان بیان می کنند که یادگیرندگان نیز پس از دریافت اطلاعات‌، برای معنی دار شدن مطالب، اقدام به تولید نوعی دانش شخصی می‌کنند‌، در صورتی که سازه گرایان به ساخت دانش از طریق تجربه یادگیری اعتقاد دارند (اَلی، ۲۰۰۴، به نقل از بابایی،۱۳۸۹).
اسا س و بنیاد یادگیری ترکیبی بر مبنای ،سازه گرایی است . خاستگاه تفکر سازه گرایی از روانشناسی شتاختی، رشد و انسان شناسی است. از نظر سازه گرایان یادگیری فرایندی است که در آن ، افراد فکر تازه و یا مفاهیمی را بر اساس دانش قبلی خود ایجاد می کنند و یادگیرنده باید دانش خود را از طریق تعامل با مربی به عنوان تسهیل گر ، تعامل با محیط پیرامون و ترسیم مفهوم از زمینه ای که یادگیری ایجاد می شود ، بسازد(رونینگ و همکاران، ۲۰۰۴، ص، ۲).سازه گرایان برای یادگیری فرض هایی را در نظر می گیرند:ایجاد دانش از را ه تجربه، یادگیری به عنوان تفسیر شخصی از محیط اطراف و …اما مهمتر از همه این است که در نظر آنان در بیان هدف های آموزشی ،تفکر و اندیشیدن ، جایگاه خاصی دارد(بابایی، ۱۳۸۹). در الزامات یادگیری درون خطی سازه گرایی، یادگیری یک فرایند فعا است، یادگیرندگان باید از دانش قبلی برای آموزش جدید برخوردار باشند،همکاری و مشارکت برای یادگیری ترغیب می شو، یادگیرندگان در کترل فرایند یادگیری نقش دارند، یادگیرندگان وقت و مجال کافی برای ارئه بازتاب دارند، یاد گیرباید معنی دار باشد و برای ارتقای یادگیری به سطح بالاتر، یادگیری باید تعاملی بوده و حضور اجتماعی داشته باشد . براساس نظر هینیک و همکاران(۲۰۰۲)یادگیری توسعه دانش، مهارت و روش و رفتار جدید در نتیجه تعامل یادگیرندگان با اطلاعات و محیط است. کاراجیورجی و سیمیو(۲۰۰۵) بیان می کنند که ساختار گرایی یک نظریه یادگیری است و نه یک نظریه طراحی آموزشی براین اساس، مرز بین نظریه یادگیری و طراحی آموزشی نسبتاً نامشخص است در دهه گذشته ساختار گرایی به عنوان نظریه یادگیری غالب درنظر گرفته شده است و پژوهشگران زیادی یادگیری ترکیبی را بر اساس این تفکر، همانند استفاده از رایانه ها برای ایجاد محیط یادگیری ساختن گرایی طراحی کردند(هافمن و همکاران،۲۰۰۳، به نقل از چو ۲۰۰۷) در پژوهشی، مورنو و دیگران(۲۰۰۷) چگونگی کاربرد ساختن گرایی در مهندسی آموزش را مورد بررسی قرار دادند. بطور یکسان همه نظریه های یادگیری به همراه ساختن گرایی، از تأثیر پذیری آموزش و یادگیری از تکنولوژی حمایت کردند. هانگ(۲۰۰۱) و دیمتریا (۲۰۰۴) برای ارتباط تکنولوژی و یادگیری تلاش زیادی کردند ، حاصل کار آن ها در ایجاد ارتباط یادگیری و آموزش به اختصار در جدول ۴ آمده است.

 

 

جدول۲-۲ ارتباط بین نظریه های یادگیری و تکنولوژی آموزشی(هانگ، ۲۰۰۱)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت