تحقیق دانشگاهی – بررسی رابطه توانمندسازی روانشناختی با اعتماد و یادگیری سازمانی در بین پرستاران بیمارستان … |
۲-۴-۶ انواع یادگیری سازمانی
در یک تقسیمبندی کلاسیک در میان نویسندگان صاحب نظر یک وفاق جمعی در تفکیک دو نوع یادگیری وجود دارد که صرف نظر از نامگذاری هریک از این دو نوع تقریباً مفهوم یکسانی توسط آنها ارائه شده است. فایول و لایلز[۱۱۳] (۱۹۸۵، ص ۸۰۷) انواع یادگیری را در قالب دو سطح بیان میکنند که عبارتند از: یادگیریسطح پایین و یادگیری سطح بالا[۱۱۴]. یادگیری سطح پایین در داخل یک ساختار سازمانی و یا مجموعهای از قواعد اتفاق میافتد. یادگیری سطح پایین منجر بهتوسعه روابط پایهای میان رفتار و نتایج میشود، اما این امر اغلب در دوره کوتاهی اتفاق میافتد و تنها بخشی از آنچه سازمان انجام میدهد را تحت تأثیرقرار میدهد. به نظر این دو نویسنده یادگیریسازمانی نتیجه تکرار رویه معمول است و شامل ایجاد روابط بین رفتارها ونتایج مربوط به آنها میباشد. در نتیجه این اتکال به رویه و روال عادی، یادگیری سطح پایین بیشتر در زمینه سازمانی اتفاق میافتد که به خوبیدرکشده و مدیریت به توانایی خود در کنترل موقعیتها باور داشته باشد. هرچند این نوع کنترل واضح بر روی عوامل محیطی بیشتر از ویژگی های مدیرانسطح پایین و میانی است تا مدیران سطح بالا، اما یادگیری سطح پایین را نباید باسطوح پایین سازمان اشتباه گرفت. هر سطح از سازمان ممکن است به نوبهخود درگیر این نوع از یادگیری شود. آرجریس و شون[۱۱۵] (۱۹۷۸) این نوع از یادگیری را یادگیری تک حلقهای نامیدهاند. یادگیری تک حلقهای فرایندی استکه جنبههای اصلی و کلیدی تئوری مورد استفاده یا مجموعه قواعد سازمان را حفظ میکند و خود را به مشخص کردن و تصحیح خطاها در درون اینسیستم مفروض از قواعد محدود میکند. از سوی دیگر، هدف یادگیری سطح بالا تنظیم قواعد و هنجارهای کلی به جای فعالیتها و رفتارهای بخصوص است.
شکل (۸-۲) : یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای
منبع : آلبرت[۱۱۶] (۲۰۰۸)
روابطی که در نتیجه یادگیریسطح بالا ایجاد میشوند، اثرات بلندمدتی بر روی سازمان به عنوان یک کلدارند. این نوع از یادگیری با استفاده از کاوش خلاقه[۱۱۷]، توسعه مهارت و بینشاتفاق میافتد. بنابراین، یادگیری سطح بالا بیش از یادگیری سطح پایین فرایندیشناختی است ( فایول و لایلیز[۱۱۸]، ۱۹۸۵، ص ۸۰۸). به نظر فایول و لایلز (۱۹۸۵) زمینه یادگیری سطح بالا معمولاً ابهامآمیز و نامعین است که اساساً در اینچنین زمینهای رفتار کاملاً تکراری تقریباً بیمعنی خواهد بود. با توجه به ایننکته، یادگیری سطح بالا عمدتاً در سطوح بالای مدیریت، که هنجارهایتصمیمگیری از حداقل درجه معینی برخوردارند، اتفاق میافتد.
یادگیری دوحلقهای زمانی اتفاق میافتد که سازمان خطاها را کشف و اصلاح میکند وهنجارها، رویهها، سیاست ها، و هدف های موجود را زیر سؤال میبرد و به تعدیل واصلاح آنها میپردازد. آرجریس و شون (۱۹۹۶) نوع سومی از یادگیری تحت عنوان یادگیری ثانویه یا سه حلقهای [۱۱۹]را معرفی میکنند. یادگیری ثانویهزمانی اتفاق میافتد که سازمان ها یاد بگیرند که چگونه یادگیری تک حلقهای و دوحلقهای را اجرا کنند. به عبارت دیگر، یادگیری سه حلقهای توانایی یادگرفتن درباره یادگیری است.
فایول و لایلز (۱۹۸۵، ص ۸۱۰) ویژگی های تعاریف ارائه شده از دو نوع یادگیری سطح پایینو سطح بالا را در قالب جدول شماره یک مقایسه کردهاند:
جدول (۷-۲) : ویژگیهای تعاریف ارائه شده از دو نوع یادگیری سطح پایینو سطح بالا
یادگیری سطح بالا | یادگیری سطح پایین | |
ویژگی ها | از طریق استفاده از کاوش خلاقانه و بینش اتفاق می افتد. روال ناپذیر است. توسعه ساختارها و قواعد تفکیک شده برای مقابله با نقصان کنترل. زمینه مبهم. اغلب در سطح بالا اتفاق می افتد. |
از طریق تکرار به وقوع می پیوندد. اعمال کنترل بر روی فعالیت ها، قواعد و ساختار های جاری زمینه درست درک شده. در تمام سطوح سازمان اتفاق می افتد. |
پیامد ها | بینش ها، کاوش های خلاقانه و آگاهی های جمعی | نتایج رفتاری. |
[جمعه 1399-09-21] [ 10:56:00 ق.ظ ]
|