تحقیق – مقایسه عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال بحران کویت (۱۹۹۰) … |
![]() |
مفهوم رژیمهای بینالمللی:[۲۸]
تعریف کراسنر[۲۹] از رژیمهای بینالمللی بهعنوان یک تعریف استاندارد و کامل در محافل آکادمیک پذیرفتهشده است. کراسنر رژیمهای بینالمللی را اینگونه تعریف میکند: مجموعهای از اصول، قواعد صریح یا تلویحی، هنجارها و رویههای تصمیمگیری میباشند که بهواسطه آنها توقعات بازیگران پیرامون موضوعات خاص باهم تلاقی نموده و خواستههای بازیگران برآورده میشوند. در این تعریف اصول در رابطه با اهداف بازیگران و هنجارها در رابطه با رفتار بازیگران هستند. قواعد تنظیمکننده رابطه بین اهداف و رفتار، یعنی اصول و هنجارها میباشد. رویههای تصمیمگیری فرآیندهایی هستند که بهموجب آن بازیگران تصمیمات خود را اتخاذ مینمایند. بازیگران عمدتاً دولتها میباشند، اما شرکتها، سازمانها و افراد نیز میتوانند ایفای نقشنمایند. در تعریف فوق نقش سایر پارامترها مانند عرف، عادت، رویه، عملکرد، دانش یا ایدئولوژی نادیده گرفتهشده است (krasner,1983: 2).
۱۴٫ ۱ انواع و دامنه رژیمها:
بسیاری رژیمها را بهعنوان قواعد، اصول، و رویهها یا هنجارها تعریف میکنند حالآنکه عدهای دیگر تمایل دارند رژیمها را بهعنوان قرارداد معرفی کنند و نیز برخی هم بهمثابه سازمانهای بینالمللی تلقی میکنند. برای اکثر نویسندگان نیز قبول یا پذیرش رسمی یا غیررسمی، صریح یا ضمنی هرگونه وعده، میثاق و رفتار، یک رژیم نامیده میشود. مثلاً رژیم ارباب رعیت، رژیم پرداخت غرامت، رژیم پولی طلا، رژیم پولی دلار، رژیم پولی شناور، رژیم تجارت جهانی[۳۰]، رژیم صندوق بینالمللی پول،[۳۱] رژیم تحریم اقتصادی و…
دامنه[۳۲] رژیمها از مسائلی صحبت میکند که رژیمها حاوی هستند. امروزه رژیم زیستمحیطی، رژیم دریاها، رژیم نفت، رژیم پولی، رژیم امنیت، رژیم قضایی، رژیم هوانوردی، رژیم عدم تکثیر تسلیحات هستهای، رژیم حقوق بشر و رژیم منابع طبیعی، ازجمله رژیمهای مطروحه هستند (عسگرخانی،۱۳۸۱: ۱۹۸-۱۹۷).
عوامل مؤثر در تشکیل رژیمها شامل:
نفع شخصی خودپرستانه ۲- قدرت سیاسی ۳- نرمها و اصول ۴- عرف و عادت ۵- دانش و ایدئولوژی.
نفع شخصی خودپرستانه، قدرت سیاسی، هنجارها و اصول بهعنوان عوامل اصلی میباشند. درحالیکه عرف و عادت، دانش و ایدئولوژی جزو عوامل فرعی هستند.
قدرت سیاسی در دو بعد در نظر گرفته میشود: الف) از دیدگاه جهانوطن انگاری که در آن قدرت جنبه عامالمنفعه دارد و از دیدگاه اقتصادی ریشه این تفکر در دست نامرئی آدام اسمیت قرار دارد. ب) قدرت در اختیار منافع خاص: از این منظر، تشکیل رژیمها صرفاً برای تأمین منافع کشور مهاجم است و این نظریه بیشتر موردتوجه نویسندگان رژیمهای بینالمللی است.
اصول و نرمها نیز از ارکان اصلی رژیمهای بینالمللی هستند. اصل حاکمیت ازجمله این اصول میباشد.
عرف، عادت و دانش نیز در تشکیل رژیمهای بینالمللی نقش فرعی ایفا میکنند. قسمتی از حقوق بینالملل معاصر علیالخصوص حقوق تجارت مبتنی بر عرف، عادت و رویه است.
نقش دانش نیز در رژیمهای بینالمللی ابتدا توسط ارنست هاس[۳۳] بهصورت پدیدهای شناختی ارائه گردید. هاس نقش اطلاعات فنی را مطرح ساخت و معتقد بود که دانش میتواند پیچیدگی مسائل و ارتباط آنها را با یکدیگر آشکار نماید (عسگرخانی،۱۳۸۳: ۹۹-۹۷).
لیبرالها اصولاً دیدگاه خوشبینی نسبت به نقش نهادهای بینالمللی در ایجاد و گسترش همکاریهای بینالمللی دارند. از نهادهای بینالمللی میتوان برای افزایش یا تثبیت مزایای صلح، مانند وابستگی متقابل اقتصادی بهره برد.
از زیرمجموعههای نهادگرایی لیبرالیسم، بهطور خاص میتوان به نظریههای کارکردگرایی و نوکارکردگرایی، فدرالیسم و نهادگرایی نئولیبرال اشاره کرد (مشیرزاده،۱۳۹۲: ۵۹).
نهادهای بینالمللی چهار تغییر را در محیط تعامل کشورها ایجاد میکنند که این امر موجب تسهیل و تسریع همکاری میشود.۱- نهادها میتوانند تعداد و میزان مبادلات بین کشورها را در طول زمان افزایش دهند.۲- نهادها پیوند موضوعی را ممکن میکنند. این پیوند انگیزه پیمانشکنی در بین کشورها را کاهش میدهد.۳- قواعد و نهادها میتوانند اطلاعا
[جمعه 1399-09-21] [ 10:19:00 ق.ظ ]
|