ی سنتی در درون روند رو به رشد فرهنگ مدرن شهری با الگوهای بیرونی است. شاید بتوان یکی از بهترین الگوهای بومی شهرنشینی را در این نوع از محلات یافت. زیرا این محلات سابقه دیرینهای در تجربه زندگی شهری در نسبت با دیگر مناطق شهر دارند و لذا از دوران کهن با شیوههای زیست شهری آشنایی دارند. هماکنون که مدلهای شهرهای مدرن در حال تسری به کلانشهرهای ایران هستند، این محلات اصیل میتوانند منشأ بسیار خوبی برای داشتن شهرهایی با هویت بومی باشند. این محلات اگر از پیکره شهر تبریز جدا شوند و یا در فرایند مدرنیزاسیونِ کالبدی هویت پیشین خود را از دست دهند، فرهنگ معنوی و به دنبال آن فرهنگ مادی آذربایجانی از بین خواهد رفت.
از اینرو این محلات به مثابه روحی بر کالبد شهر تبریز هستند که بدون آنها سخن گفتن از فرهنگ تبریز بیمعناست. بازسازی و بازاحیای این محلات که هویت اصلی شهر را تشکیل میدهند میتواند به بازتولید و استمرار فرهنگ اصیل شهری تبریز یاری رساند. اما بایستی اشاره کرد که خدمات و امکانات شهری از سوی سازمانها عمدتاً از این محلات دریغ شده و در مناطق طبقات بالا تمرکز یافتهاند و این امر به رشد بیشتر مناطق بیهویت بومی شهر و کمرونق شدن مناطق با اصالت منجر میشود. نوعاً بخشی از تعلق ساکنان به این محلات بومی به سبب اهمیت بخشیدن نهادهای دولتی ایجاد میشود، در غیر اینصورت بایستی در آینده شاهد تغییر کالبدی به سوی الگوهای جدید غیر بومی خواهیم بود که در نتیجه شهری بیهویت ساخته خواهد شد.
طبقات پائین و حاشیهنشین؛ مهاجرتهای گسترده از روستاها و شهرهای استان به تبریز، باعث شکلبخشیدن به بزرگترین جمعیت حاشیهنشین در کل ایران در شهر تبریز شدهاست. جمعیتی بالغ بر ۴۰۰۰۰۰ نفر که امروزه حدود یکچهارم جمعیت شهر را تشکیل میدهند از تهدیدها و آسیبهای اجتماعی و فرهنگی شهر تبریز محسوب میشوند. این محلات عمدتاً در بیرونیترین لایههای سکونتی شهر واقع شدهاند که بخش اعظم آنها در شمال (مناطق مشرف به عینالی داغی) و اندکی در جنوب شهر متمرکز شدهاند و شامل محلاتی چون قربانی، سیلاب، ملازینال، احمدآباد، خلیل‌آباد، داداش‌آباد، عباسی، منبع، یوسف‌آباد، مارالان، آخماقیه و … میشوند. مناطق حاشیهنشین شهر از حداقلترین امکانات شهری نیز محروم بوده و از دیدگاه نهادهای شهری و دولتی کاملاً فراموششده هستند.
مسائل اقتصادی مبدأ که اصلیترین دلیل مهاجرت این افراد است، در مقصد نیز خود را بروز داده و به شکلبخشیدن نامتناسب و غیر اصولی بافتهای مسکونی و کاری منجر شدهاست. لذا شیوهها و معیارهای زیست شهری رعایت نشده و زندگی نامطلوب و غیر انسانی را برای اهالی رقم زدهاست. ناتوانی مادی ساکنان از یک سو و بیتوجهی مدیران شهری از سوی دیگر باعث شکل نگرفتن مناسب فرهنگ شهری در این مناطق شهر شده و کالبدها و رفتارهای آسیبزایی را تولید کردهاست. فرهنگ شهری تبریز بدون ترمیمبخشی به این مناطق نمیتواند شیوه زیست سالمی را تجربه کند[۱۴].
۳-۲-۱)نقشه شهر تبریز
۳-۶) روش تحقیق
این تحقیق بر اساس ا هداف، از نوع تحقیقات کاربردی وازنظرماهیت انجام کار ازنوع توصیفی وپیمایشی محسوب می شود که از قابلیت‌های خاص متناسب با این موضوع برخوردار است.تحقیقات کاربردی تحقیقاتی هستند که نظریه ها، اصول و فنونی که در تحقیقات پایه تدوین میشوند را برای حل مسایل اجرایی و واقعی به کار میگیرد. این تحقیقات بیشتر بر موثرترین اقدام تاکید دارد و علتها را کمتر مورد توجه قرار می دهند. این تاکید به واسطه آن است که تحقیقیات کاربردی به سمت کاربرد علمی دانش هدایت می شود.
تحقیق توصیفی، آنچه را که هست توصیف و تفسیر می کند و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متداول، فرآیندهای جاری، آثار مشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد. توجه آن در درجه اول به زمان حال است، هر چند غالباً رویدادها و آثار گذشته را نیز که به شرایط موجود مربوط می شوند مورد بررسی قرار می دهد.
۳-۷) جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این تحقیق را شهرداری منطقه سه کلان شهر تبریز تشکیل میدهد. با توجه به توصیفی بودن تحقیق حاضر و محدود بودن جامعه آماری از نمونه گیری استفاده نشده است لذا کلیه جامعه آماری این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است.
۳-۸) ابزار وروش گردآوری دادهها:
در این تحقیق به منظور جمعآوری مبانی نظری از فیش برداری استفاده شده است. جمعآوری دادهها نیز براساس استفاده از اسناد و مدارک موجودمی باشد.
گردآوری داده ها جهت پاسخ به سئوالات تحقیق ازروش کتابخانه ای بهره برداری شده است.
۳-۹) روش تجزیه و تحلیل دادهها
تجزیه و تحلیل به عنوان فرایندی از روش عملی، یکی از پایههای اساسی هر روش تحقیق است. به طور کلی، تجزیه و تحلیل عبارت است از روشی که، از طریق آن کل فرآیند پژوهشی، از انتخاب مسئله تا دسترسی به یک نتیجه هدایت شود (تقی زاده و تاری، ۱۳۸۶، ۵۷).
در این تحقیق به منظور پاسخ به سوالات تحقیق از آزمونهای آماری توصیفی بهره گرفته شده است.
۳-۱۰) تغییرات کاربری ها در شهر تبریز
مطالعات صورت گرفته در زمینه مساحت کاربری های تغییر یافته در سطح شهر تبریز در طی پنج سال اخیر نشان می دهد که بیشترین میزان از این تغییرات را تغییر کاربری فضای سبز به مسکونی تشکیل می دهد . تغییر کاربری آموزشی به مسکونی نیز از جمله مصوباتی است که حدود ۱۸% درصد از این تغییرات را به خود اختصاص داده است.
با ا
ندکی تأمل در خصوص نمودار تغییرات صورت گرفته در شهر تبریز(جدول۲-۲) در می یابیم که در کل بیشترین تغییرات مربوط به تغییر کاربری فضای سبز به سایر کاربری ها است، به طوریکه ۶۶/۵۶ درصد از کل مساحت تغییر یافته در طی پنج سال را شامل می شود. در مقابل، از تغییرات فضایی که در طی مدت زمان مورد مطالعه از سایر کاربری ها به فضای سبز اختصاص داده شده است، حدود ۴۹/۹ درصد کل تغییرات می باشد. تغییر کاربری آموزشی به مسکونی نیز با۷۴/۱۹ درصد از کل تغییرات، رتبه دوم از تغییرات مصوب را به خود اختصاص داده است. مصوبات مربوط به سایر کاربری ها در جدول شماره(۳-۸) مشخص شده است.
جدول (۳-۸): تغییرات کاربری های اراضی شهری تبریز دردوره ۵ ساله(۱۳۸۷-۱۳۸۳)

 

 

 

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت