تأثیر کارایی سرمایه فکری روی عملکرد مالی و ارزش بازار شرکتها- قسمت … |
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |
۲-۹-۲۰- ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری[۸۶]
روش ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، که توسط آنته پالیک[۸۷] توسعه داده شد، یک ابزار تحلیلی جهت اندازهگیری عملکرد یک شرکت است. مدل ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری مبتنی بر این فرض است که اندازهگیری و توسعه ارزش افزوده یک شرکت ممکن است تاثیری بر ارزش بازار شرکت داشته باشد. این روش بصورت عملی در بین ۲۵۰ شرکت به شکل تصادفی به اجرا درآمد و بر اساس نتایج حاصله، ارتباطی نزدیک بین کارائی ایجاد ارزش توسط منابع( که همان ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری است) و ارزش بازار شرکتها اثبات گردید.
ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، کارائی ایجاد ارزش در شرکتها را اندازهگیری نموده و مورد پایش قرار میدهد. کارائی سرمایه انسانی بعنوان یک مفهوم زیر مجموعه ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، کارائی سرمایه فکری[۸۸] یک شرکت را توصیف مینماید. روش ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری مبتنی بر این اصل بنا شده که ایجاد ارزش برخواسته از دو عامل اولیه است: منابع سرمایهای فیزیکی و منابع سرمایهای فکری. در حقیقت ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری کارائی مطلق ایجاد ارزش مربوط به تمامی منابع بکارگرفته شده را محاسبه میکند در حالیکه کارائی سرمایه فکری، ارزش ایجاد شده توسط سرمایه فکری بکار گرفته شده را منعکس میکند.
۲-۹-۲۱- جستجوگر ارزش[۸۹]
جستجوگر ارزش، یک روش حسابداری است که توسط کا ام پی جی برای محاسبه و تخصیص ارزش به پنج دسته از داراییهای ناملموس پیشنهاد گردید. این پنج دسته عبارتند از :داراییها و هدایا، مهارتها و دانش ضمنی، هنجارها و ارزشهای اجتماعی، فناوری و دانش آشکار، فرآیندهای اصلی و مدیریتی. این روش بینشی نسبت به پتانسیل آینده داراییهای ناملموس با نگریستن به مواردی از قبیل: ارزش افزوده برای مشتریان، رقابت پذیری، پتانسیل پذیرش فرصتهای جدید، قدرت تحمل و قدرتمندی فراهم میکند. اهداف این روش بر اساس اظهار نظر کا ام پی جی عبارتست از موارد زیر(اندریسن و نیسن[۹۰]،۲۰۰۰):
کمک نمودن به سازمانها در جهت فهمیدن و اندازهگیری ارزش مزیتهای رقابتی و یا داراییهای ناملموس است که دارای اهمیت استراتژیک هستند؛
ارزیابی قدرتها و ضعف های نسبی داراییهای ناملموس با ملاحظه پتانسیل آینده؛
تخصیص جریان درآمد سازمان در سرتاسر مزیتهای رقابتی.
۲-۹-۲۲-مدل ارزشگذاری دارایی فکری[۹۱]
ارزشگذاری دارایی فکری، روشی است که توسط سالیوان[۹۲] برای قیمتگذاری دارایی فکری توسعه داده شد. اساساً این روش یک دورنمای مناسب در خصوص درآمدهای پیشبینی شده آتی که برخواسته از جنبه تجاری داراییهای ناملموس است فراهم میکند. این روش مبتنی بر پیشبینیهایی از جریان نقدی در آینده است. محاسبات جریان نقدی، جریانهای ورودی یک شرکت یا یک محصول را در یک دوره زمانی میگیرد و تمامی پرداختهای نقدی را در همان دوره زمانی از آن کم میکند. نمودارهای جریان نقدی، وضعیت سلامت مالی کسب و کار را در یک دوره زمانی مشخص نمایش میدهد. روش ارزشگذاری دارایی فکری، بر مبنای جریانهای نقدی انتظاری آتی مربوط به یک دارایی خاص بنا میشود. این مدل درآمدها و هزینه های آتی را به داراییها مرتبط می نماید(ماتسورا،۲۰۰۴)[۹۳].
۲-۹-۲۳- اعلامیه منابع انسانی[۹۴]
اعلامیه منابع انسانی بعنوان یک جنبه کاربردی از حسابداری و هزینهیابی منابع انسانی بطور گسترده در فنلاند شکل گرفت. حساب سود و ضرر منابع انسانی، هزینههای مرتبط منابع انسانی را به سه طبقه هزینههای بازسازی، هزینههای توسعه، و هزینههای فرسودگی تقسیم میکند. ۱۵۰شرکت فنلاندی در سال ۱۹۹۰ اعلامیه منابع انسانی را تهیه نمودهاند.
۲-۹-۲۴- رویکرد ارزش کل نگر[۹۵]
رویکرد ارزش کل نگر، شاخص سرمایه فکری گوران روز را با روش ارزشگذاری جامع مک فرسون ترکیب مینماید. رویکرد ارزش کلنگر مبتنی بر این نقطه نظر است که دورنمای ضعیف از داراییها با بکارگیری مدلهای سنتی حسابداری و بدون در نظر گرفتن اهمیت داراییهای ناملموس در عملکرد شرکت، هیچ ابزاری در اختیار مدیریت استراتژیک قرار نخواهد داد .از اینروست که مدل ارزش کل نگر، بعنوان یک چهارچوب تحقیقی توسعهپذیر و قابل انعطاف برای داراییهای ملموس و ناملموس عمل نموده و بعنوان مدل ارزش کسب و کار قابل استناد است(پیک[۹۶]،۲۰۰۰).
۲-۹-۲۵- چرخه ممیزی دانش[۹۷]
چرخه ممیزی دانش، روشی جهت ارزیابی ابعاد دانش یک سازمان در چهار مرحله است :تعریف داراییهای اصلی دانش، شناسائی فرآیندهای اصلی دانش، طرحریزی عملیات بر روی فرآیندهای دانش و اجرا و پایش پیشرفت و سپس بازگشت به مرحله اول.
عاملی که اندازهگیری میشود باید به استراتژی متصل باشد. این میتواند از طریق ارتباط بالا به پایین و یا بالعکس اتفاق بیافتد. شناسائی فرآیندهای دانش متناسب با داراییهای اصلی دانش شکل میگیرد. در فاز سوم عملیاتی که مرتبط هستند(برای مثال با توسعه فرآیندهای دانش)، جهت بهبود داراییهای دانش برنامهریزی میشوند(مار،۲۰۰۱).
۲-۹-۲۶- نقشه داراییهای دانش
نقشه داراییهای دانش، که توسط مار و اسکیوما[۹۸] توسعه داده شد، چهارچوبی عریض از دانش سازمانی از هر دو منظر داخلی و خارجی فراهم میسازد. نقشه داراییهای دانش چهارچوبی را تدارک میبیند که به سازمانها در شناسائی حوزههای دانش بحرانی شان کمک میکند. نقشه داراییهای دانش مبتنی بر این اصل است که داراییهای دانش سازمانی شامل مجموع دو منبع سازمانی یعنی: منابع ذینفع و منابع ساختاری میباشد. منابع ذینفع به ارتباطات دینفع و منابع انسانی تقسیم می شود. طبقه اول نظر به ارتباطات با گروههای بیرونی داشته در حالیکه طبقه دوم معطوف به بازیگران داخلی سازمان میباشد. منابع ساختاری بسته به طبیعت ملموس و غیرملموس خود به ترتیب به دو بخش زیرساختهای فیزیکی و مجازی تقسیم میشوند. در نهایت زیرساختهای مجازی به سه بخش فرهنگ، روالها و تجربیات و دارایی فکری تقسیم میشوند. حال با در نظر گرفتن ساختار فوق این امکان وجود دارد که برای هریک از داراییهای دانش سازمانی طیف وسیعی از شاخصها را تهیه نمود. با این وجود تیم مدیریت موظف است که با معناترین شاخصها را که به ارزیابی دانش سازمانشان بر میگردد شناسائی نماید .توجه به این نکته برای تمامی مدیران ضروری است که داراییهای دانش برای هر سازمان و شرکتی منحصر بفرد است و از این رو معیارهائی باید تعریف شود که بطور واقع داراییهای کلیدی دانش را اندازهگیری کند(مار و اسکیوما،۲۰۰۴).
۲-۹-۲۷- کارت امتیازی زنجیره ارزش
کارت امتیازی زنجیره ارزش که توسط لیو توسعه داده شد، یک روش تحلیلی اندازهگیری داراییهای ناملموس است که همچنان در فاز توسعه قرار دارد. مقصود نویسندگان شناسائی اجزاء منحصربفرد در فرآیندها و عملیات شرکت است به این منظور که اثر آنها بر فرآیند ایجاد ارزش تفکیک گردد. به عبارت دیگر منظور شناسائی راههایی است که دانش توسعه داده شده، یکپارچه گردیده، تغییر شکل یافته وبکار گرفته میشود. دستیابی به این هدف نیازمند وجود ارتباطات وابسته متقابل در محدوده شرکت است .لیو توضیح میدهد که هدف یک چنین سیستم اطلاعاتی، تسهیل نمودن توسعه دو نیروی مثبت اصلی است که جنبه های اساسی فرآیند تصمیم سازی در سازمانها و نیز بازار سرمایه است: دموکراسی نمودن، یا افزایش مشارکت افراد در بازارهای سرمایه و برونسپاری عملیات، یا نیاز به رشد جهت در برگیری عوامل بیرونی در عملیات روزانه.
از نظر لیو زنجیره ارزش، فرآیند اصلی نوآوری میباشد که برای بقاء و موفقیت سازمانی امری حیاتی است. زنجیره ارزش با کشف محصولات، خدمات و فرآیندها آغاز شده، سپس به سوی فاز امکانسنجی تکنولوژی و توسعه پیش میرود و در نهایت فاز بازاریابی محصول یا خدمت انجام میشود. با توجه به توضیحات ارائه شده در حقیقت کارت امتیازی زنجیره ارزش، ماتریسی از شاخصهای غیر مالی است که در سه طبقه متناسب با چرخه توسعه گرد آمده است :کشف، یادگیری، اجرا و تجاری کردن(لیو،۲۰۰۲).
۲-۹-۲۸- خطوط راهنمای مریتوم[۹۹]
خطوط راهنمای مریتوم حاصل پروژه مریتوم است که با موضوع اندازهگیری داراییهای ناملموس جهت پیشرفت مدیریت نوآوری توسط اتحادیه اروپا در چهارچوب تحقیقات اقتصادی -اجتماعی پشتیبانی گردید. در این پروژه محققین از شش کشور اروپائی(فرانسه، اسپانیا، دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد) همکاری نمودند. قسمت اصلی تحقیق در حدفاصل نوامبر ۱۹۹۸ و می ۲۰۰۱ به انجام رسید.
خطوط راهنمای مزبور، مدلی جهت مدیریت سرمایه فکری و نیز مجموعهای از توصیههای چگونگی تهیه گزارشات سرمایه فکری پیشنهاد می کند. مدل ارائه شده مریتوم شامل سه مرحله است:
شناسائی: پس مشخص شدن چشم انداز، این فاز مشتمل بر شناسائی داراییهای ناملموس بحرانی است که جهت دستیابی به اهداف استراتژیک شرکت نیاز است. سپس مجموعهای از منابع و فعالیتهای ناملموس به هریک از داراییهای ناملموس بحرانی پیوند مییابد. در نتیجه یک شبکه از داراییهای ناملموس پدیدار میگردد که تصویر روشنی از منابع ناملموس فعلی شرکت، آن دسته از آنها که باید در آینده توسعه یابد و فعالیتهایی که باید اجرا شوند تا اهداف استراتژیک محقق شوند، حاصل میکند.
اندازهگیری: این فاز شامل تعریف شاخصها جهت استفاده بعنوان اندازه کمکی از داراییهای ناملموس مختلف است که در فاز یک شناسایی شدهاند. خطوط راهنما مشخصههای مطلوب این شاخصها و نیز مثال هائی از عملکرد خوب را توضیح میدهند.
عملیات: همانطور که در خطوط راهنما خاطر نشان گردید، این فاز مستلزم استقرار سیستم مدیریت ناملموس و یکپارچگی آن با جریانات عادی شرکت می باشد. این فاز یک فرآیند یادگیری است که شامل پایش و ارزیابی تاثیری است که هر یک از فعالیت ها بر منابع ناملموس، داراییهای ناملموس بحرانی، و اهداف استراتژیک دارند(مریتوم،۲۰۰۱).
۲-۹-۲۹-درجه بندی سرمایه فکری[۱۰۰]
درجهبندی سرمایه فکری یکی دیگر از ابزارهای مهم اندازهگیری سرمایه فکری است که توسط ادوینسون توسعه داده شد .درجه بندی سرمایه فکری دورنمای کارایی، بازسازی و ریسکهای اجزاء سرمایه فکری را برای پتانسیل درآمد آینده الگو برداری میکند. این روش در حال حاضر توسط بیش از ۲۰۰ سازمان در اروپا و ژاپن استفاده میشود.
به نظر میرسد که این روش جالب توجه سازمانهای ملی و اجتماعی نظیر مدارس و بیمارستانهاست که بازار سهام عمومی ندارند تا بعنوان نقطه مرجع مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد در حال حاضر همچنین برای درجه بندی سرمایه فکری شهرها و ملل استفاده میشود. درجهبندی سرمایه فکری علاوه بر اینکه نقشهای جهت الگو برداری با بهترین عملکرد میدهد، پایگاهی نیز جهت ارزیابی توانائیهای درآمدی در آینده فراهم میکند(ادوینسون،۲۰۰۲).
۲-۹-۳۰- اندازهگیری و حسابداری سرمایه فکری(مجیک)[۱۰۱]
اندازهگیری و حسابداری سرمایه فکری، حاصل پروژهای تحت همین عنوان با حمایت اتحادیه اروپائی است که در حال توسعه یک روش اندازهگیری و نرمافزاری مبتنی بر عوامل بحرانی موفقیت با نگاه ویژه به سرمایه فکری است. ابزارهای اندازهگیری و حسابداری سرمایه فکری، شرکتها را قادر به اندازهگیری ارزشهای غیر مادی شان به روشی عملی و ساختار یافته میکند. واگنر و همکاران سرمایه فکری را بصورت ارزش افزوده کلیه منابع ناملموس یک شرکت تعریف میکنند.
[جمعه 1399-09-21] [ 08:30:00 ب.ظ ]
|