بررسی رفتار نظریه مزد – کارایی در بخش صنعت ایران- قسمت ۲۰ |
کازرونی و سجودی (۱۳۸۵)
کارگاههای بزرگ صنعتی با ده نفر شاغل و بیشتر
داده های تلفیقی
متغیرهای بهره وری و مزد جایگزین تأثیری مثبت بر سطح مزدها دارند اما شرایط بازار کار بیشتر از ویژگیهای نیروی کار، عامل تعیین کننده مزد است.
کازرونی و محمدی (۱۳۸۶)
کارگاههای بزرگ صنعتی با ده نفر شاغل و بیشتر
اتورگرسیو با وقفه های توزیعی و الگوی تصحیح خطا
متوسط بهره وری در بخش صنعت ایران تأثیر معناداری بر مزد واقعی صنعت نداشته و عواملی چون دولتی بودن صنایع بزرگ، دخالت های دولت و عوامل نهادی و قانونی در تعیین مزدها دخیل هستند.
گودرزی و عطایی (۱۳۸۸)
دانشگاههای آزاد اسلامی مبارکه و فلاورجان
روشهای آماری توصیفی
رابطه مثبت میان مزد، خدمات رفاهی و تشویق و تنبیه با بهره وری نیروی انسانی وجود دارد.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
مقدمه
یکی از الگوهای نیوکینزینی که برای تبیین رفتار بنگاههای اقتصادی ارائه شده نظریه مزد- کارایی است. این الگو به دنبال آن است که توضیح دهد چسبندگی مزدها و در پی آن وجود بیکاری غیر ارادی در بازار کار ناشی از رفتار بهینهیابی بنگاهها است. در این دیدگاه افزایش مزد صرفاً به معنی افزایش هزینه تولید نیست بلکه میتواند عاملی برای ارتقاء کارایی باشد. در نظریه مزد کارایی بیان میشود کاهش مزد الزاماً به نفع بنگاه نیست، زیرا کاهش مزد نه تنها هزینههای بنگاه را ممکن است کاهش ندهد بلکه هزینههای دیگری را تحمیل نماید و از طرف دیگر میزان تلاش کارگران را کاهش داده و از این طریق کارایی را کاهش خواهد داد. این امر سبب میشود که بین مزد و کارایی رابطه مثبتی بوجود آید.
در این فصل به مدل سولو، مدل شاپیرو- استیگلیتز، مدل کم کاری، مدل انصاف، مدل گردش کار، مدل انتخاب نامساعد و … اشاره خواهد شد. بهرحال این نظریهها هر یک به دنبال تبیین شرایط حاکم بر بازار کار هستند تا از این طریق بتوانند چسبندگی مزدها و دلایل وجود بیکاری غیرارادی در بازار کار را ارائه نمایند.
مدل اولیه سولو و مزد کارایی
۳-۲-۱- فرضیه مزد کارایی سولو
برای اولین بار لیبن اشتاین[۴۹](۱۸۵۷ و ۱۹۵۸) بحث مزد- کارایی را بیان نمود. طبق نگرش وی اگر بنگاهها مزد بالاتری بپردازند، کارگران باانگیزه تر و با بهرهوری بالاتر را جذب میکنند. این فرضیه تأثیر زیادی در مطالعه شاپیرو و استیگلیتز[۵۰] (۱۹۸۴) داشت. آنها در مطالعه خود از الگوی لیبن اشتاین برای تبیین بیکاری غیرارادی استفاده نمودند[۵۱].
همانگونه که بیان شد لیبن اشتاین (۱۹۵۷) بحث سلامت فیزیکی کارگر و بهره وری نیروی کار را مرتبط با مزد حقیقی دانست. یعنی اگر بنگاهها مزد بالاتری بپردازند، کارگران سالمتر و با بهرهوری بالاتر را جذب میکنند. سولو (۱۹۷۹) مدل سادهای را برای اقتصادهای پیشرفته مطرح نمود که در آن مزدهای بالاتر موجب بهبود روحیه و از این رو بهرهوری را از طریق افزایش در تلاش کارگران تحت تأثیر قرار میدهد.
فرض کنید در کوتاه مدت هستیم و موجودی سرمایه بنگاه برابر است. نکته اصلی مدل سولو آن است که مانند یک تابع تولید معمولی، مقدار تولید تابعی از تعداد نیروی کار نمیباشد. بلکه تولید تابعی از تعداد کارگران موثر یا کارا است. لذا مسأله تعداد کارگران نیست بلکه مسأله میزان تلاش و بهرهوری آنها است. فرض کنید باشد، که میزان تلاشی است که تابعی از مزد میباشد.
یعنی افزایش موجب افزایش تلاش میشود اما با نرخ نزولی.
برای یک بنگاه تابع تولید عبارت است از:
نمودار۳-۲-۱- رابطه مزد و تلاش
= نیروی کار موثر است.
[جمعه 1399-09-21] [ 10:04:00 ق.ظ ]
|