بررسی رابطه بین ادراک از خدا و هویت اجتماعی در سبک زندگی … |
۲-۳-۳- هویت ونوجوانی
زین دو هزاران من وما ای عجبا من چه منم ؟
واژه نوجوانی[۵۸] همان طور که از خواستگاهش بر میآید به معنای رشد کردن است ومفاهیمی مانند بلوغ و رشد عاطفی اجتماعی،ذهنی واخلاقی را در برمی گیرد دوره نوجوانی مرحله پیچیده ای از رشد انسان است که در آن نوجوان بلوغی را تجربه می کنند که بر رشد جسمانی،فیزیولوژی وروانشناختی آن تاثیر می گذارد تغییرات قابل ملاحظه ای در مفهوم خود صورت می گیرد و بحران هویت تجربه می کنند مسائل ومشکلات عاطفی آنها افزایش می یابد از نظر هوشی به مرحله تفکر انتزاعی می رسند وارتباط آنها با گروههای همسالان افزایش می یابد (محبی، ۱۳۹۰).
پدیده نوجوانی با این پرسش اساسی همراه است که نوجوان از خود می پرسد من کیستم ؟ پاسخ این پرسش اساسی که چند سال ادامه خواهد یافت منجر به آگاهی وشناختی حیاتی می شود (هویت یابی )در این دوره انسان با انرژی وحساسیت در برابر بازتابهای محیط و مسولیت پذیری فردی به دنبال کسب هویت است وباید فقط اتکایی برای پیوند خود با جنس متفاوت وارزشهای فرهنگی واجتماعی اطراف بیابد (شفرز[۵۹] ،۱۳۸۸) در واقع مشکل این است که چه می شود که هیچ فردی نه مانند کسی می شود که قبل از او در این جهان می زیسته ونه مانند کسی خواهد شد که پس از او به این جهان خواهد آمد، نوجوانی که با این پرسش اساسی روبرو است، می داند که به زودی باید مسولیت زندگی خویش را بر عهده بگیرد واز خود می پرسد باید چگونه زندگی کنم ؟ چه حرفه ای انتخاب کنم ؟ در ارتباط با جنس مخالف وزندگی عادی چه خواهم کرد ؟باید با کدام باورها وارزش ها زندگی کنم ؟ پاسخ به این سوالات آسان نیست وبا مقداری تشویش همراه است (لطف آبادی ،۱۳۹۱ )برک در سال ۲۰۰۷ دوره نوجوانی را به سه مرحله متمایز تقسیم می کند:
۱٫اوایل نوجوانی : این دوره ۱۱تا۱۴ سالگی را شامل می شود ودر آن فرد از نظر جنسی به رشد می رسد وسرعت رشد جسمانی زیاد است .
- اواسط نوجوانی : این دوره ۱۴تا۱۸ سالگی را شامل می شود ودر آن تغییرات بلوغی کامل می شود .
- اواخر نوجوانی : این دوره ۱۸تا ۲۱ سالگی را شامل می شود ودر آن فرد نه تنها ازنظر ظواهر بلکه از نظر پذیرش نقشهای بزرگسال وضعیتی مشابه به آنان پیدا می کنند (برجعلی ،۱۳۹۰).
در طول این دوره از ۱۱تا۲۱سالگی نوجوانی همواره حول محور هویت یابی از سردر گمی هویت به دستیابی هویت و از بحران زندگی به ثبات وآرامش در سیلان وتعلیق است لازم به ذکر است اگر چه رشد هویت در مراحل انتهایی نوجوانی ایجاد می شود اما در طول دوره زندگی هم چنان ادامه می یابد (مارسیا ،۲۰۱۰).
این دوره به دو دلیل مهمترین مرحله در تئوری رشد محسوب می شود اول به دلیل این که دوره گذر بین دوره کودکی وبزرگسالی است . این زمان یک دوره ساختار شخصیتی است مثل هویت که به ساختارهای قبل من ،خود ،وفراخود اضافه می شود بنابراین در طول دوره نوجوانی اصول و نقشههای کوچکی باید دوباره فرمول بندی شوند و نوجوانی اولین ساختار شخصیت وجود دارد . مانند رشد جنسی ،فیزیکی ، شناختی ورشد همه اصول اخلاقی (مارسیا،[۶۰]۲۰۱۱) یکی از مهمترین تئوریهای رشد متعلق به اریکسون است. اریکسون یکی از روانکاوان است که معمولا به روانشناسی خود معروفند روانشناسان خود برای فعالیت وکارکرد EGO که در فارسی به خود ترجمه شده است اهمیت زیادی قائل اند، اریکسون دوره رشد انسانی را به هشت مرحله تقسیم میکند، ودوره پنجم آن نوجوانی است وبحران اصلی این دوره را هویت در برابر سردرگمی نقش می داند (مفهوم هویت در حوزه رونشناسی اولین بار توسط یک روانشناس سویسی مورد بحث قرار گرفت )از جمله خصوصیات بارز نظریه اریکسون توجه به حساسیت و اهمیت هویت در خود انسان ها است .(شاملو ) از نظر اریکسون حل بهینه این بحران هویت معنادار فردی را ایجاد می کند واحساس (این همانی ) وپیوستگی را به شخص به وجود میآورد این امر دستاوردی است مهم که با آن شخص نوجوان گامی ارزشمند به سوی تبدیل شدن به فردی ثمر بخش وخشنود بر می دارد .اریکسون معتقد است برای انسجام بخشی فرد پیش از این که مسولیتهای زندگی بزرگسالی را بپذیرد به یک دوره برای تامل وتفکر نیاز دارد که اگر صورت نگیرد نوجوان نمی تواند هویتی منسجم ویکپارچه پیدا کند ودر نتیجه نمی تواند به شغل و مسلکی دست یابد و وارد اجتماع شود (احدی ومحسنی ،۱۳۹۱).
۲-۳-۴- هویت وهویت یابی (نظریه ها وتعاریف )
اهمیت دوره نوجوانی در طول رشد شخصیت فردی بارز و مسلم استوار از سوی دیگراهمیت نقش هویت یابی در این دوره به عنوان اساسی ترین اصل غیر قابل انکار می نماید در تایید اهمیت هویت یابی می توان موضوع هویت را از این منظر نگریست که آیا اهمیت آن در حدی است که بتوان به عنوان یک نیاز اساسی بدان پرداخت (اریک فروم ) جامعه شناس و روانکاو آلمانی معتقد است فرق انسان و حیوان ابتدا در نیازهای اختصاصی اوست از این رو شناخت او بدون آشنایی به این نیازه ی اختصاصی اوست از این رو شناخت او بدون آشنایی به این نیازها میسر نخواهد شد این نیازها از نظر (فروم[۶۱] ) به قرار زیر است :نیاز به تعالی ،وابستگی،هویت،رجوع به اصل وسایل راهیابی . اومی گوید هر انسان تمایل دارد تا هویت خاصی داشته باشد از این رو می کوشد که خویشتن را در یابد وبشناسد ودر عین حال می خواهد فردی ممتاز باشد و برای رسیدن به این مقام خود را به شخص یا گروهی از اشخاص نسبتا ممتاز مرتبط می کند و یا به اصطلاح خویشتن را با آنها همانند می سازد تا به واسطه ی امتیاز شخصی که آن فرد یا آن گروه ها دارند تا حدی صاحب تشخیص وامتیاز گردد . در حقیقت منظور فروم این است که هر انسان با احساس خاص ومنحصر به فرد بودن نیاز دارد از این روست که احراز هویت در دوران نوجوانی ضرورتی اساسی به حساب می آید (شرفی ،۱۳۸۹).
انسان باید خود رابشناسد جمله ای معروف از (سقراط )که بیانگر زمینههای تاریخی فلسفی مقوله هویت است .مواجهه با چنین جمله ای در یونان باستان گویای مسائل مهمی است . اولین نکته ای که این جمله را روشن می کند حیات فرا تاریخی مفهومی مانند هویت است که به علت ماهیت مستقل آن از زمان وتاریخ توانسته است دارای وجودی مستمر در اعصار باشد .در فرهنگ (عمید )هویت چنین تعریف شده است :هویت یعنی حقیقت شی یا شخصی که مشتمل بر صفات جوهر او باشد .هویت در لغت به معنای شخصیت ذات هستی وجود ومنسوب به (هو ) است (آقابخشی، ۱۳۹۲).
از نظر لغوی واژه هویت به در معنی ظاهرا متناقض به کار می روند: ۱٫ همسانی ویک نواختی مطلق ۲٫ تمایز اگر چه این دو معنا متضادند، ولی به دوجنبه اصلی هویت جنبه اجتماعی وجنبه شخصی وفردی معطوف هستند. بیشتر روانشناسان و نظریه پردازان شخصیت پیش از اریکسون هویت را در ابتدا امری فردی و شخصی میدانستند (هرچند ایشان هویت اجتماعی را هم انکار نمی کردند ) از دیدگاه این نظریه پردازان هویت احساسی تمایز ،تداوم و استقلال شخصی نامیده می شود (جاکو[۶۲]،۲۰۱۲).
اریکسون[۶۳] به عنوان اولین نظریه پرداز مهم هویت آن را به صورت یک احساس نسبتآ پایدار از یگانگی خود تعریف می کند بعضی علی رغم تغیر رفتارها،افکار و احساسات برداشت یک فرد از خود همواره مشابه است.علاوه بر این او می گوید این احساس که ما چه کسی هستیم باید با نگرشی که دیگران نسبت به ما دارند نسبتآ همخوان باشد این مسآله بر اعتقاد داریکسون در اهمیت رابطه بین فرد و جامعه تآکید دارد در اینجاست که نخستین تفاوتهای نظریه ای اریکسون با دیگران که هویت را امری فردی می دانستند آغاز می گردد (بیابانگرد ،۱۳۹۱).
از نظر اریکسون آنچه هویت من نامیده می شود آن جنبه از (من) است که پس از ایجاد بحران –روانی اجتماعی گذر از کودکی به بزرگسالی به بررسی انتخاب و وحدت بخشیدن به تصاویر خود با توجه به فضای عقیدتی خاص دوره جوانی می پردازد.اریکسون [۶۴]در سال ۱۹۸۱ م.(هویت من)را مبنی بر چند چیز تعریف کرد.
الف: هویت بر تلفیق بین گذشته و آینده جهت تقویت حس یکپارچگی دلالت دارد.
ج: پاسخ به سوال هویت با ارزیابی منطقی ازخود داده می شود که این ارزیابی با ملاحضه ی فرهنگ به ویژه عقاید و انتظاراتی که جامعه از فرد دارد صورت می گیرد.
د: هویت فرایند یک پارچه سازی در مورد پرسش قرار دادن پیرامون حوزههای اساسی به خصوص حرفه آتی جنسیت عقاید سیاسی و مذهبی است که در نتیجه آن تعهدی قابل انعطاف اما دیر پا در حوزههای یادشده به وجود می آید.این تعهد از جنبه عینی تعامل مؤثر فرد با جامعه و از جنبه ها ذهنی حس اساسی وظیفه شناسی و وفاداری را ضمانت می کند (غفاری، ۱۳۸۸).
از دیدگاه اریکسون نوجوانان برای ساختن هویت خود در یک زمان با دو گروه از امور درگیر است از سوی باید با تغییرات فیزیولوژیکی و شناختی خود سازگار شود و از سوی دیگر ناگزیر از سازگاری با نظامهای بیرونی است از این رو تشکیل هویت در نوجوان شامل سه امر اساسی است. ۱: نوجوان احساس ثبات و تداوم کند یعنی درک کند که در طول زمان همان شخصی است که قبلآ بوده است.۲: افراد جامعه و دیگران او را شخصی با ثبات بشناسند یعنی نوجوان باید بتواند تصویر با ثباتی از خود به محیط ارائه دهد.۳: او باید بر اساس شواهد عینی و اطلاعات ملموسی که از محیط دریافت می کند به ثبات شخصیت خود و تداوم آن اطمینان پیدا کند (ربانی ،۱۳۹۲).
پس از اریکسون (مارسیا،۲۰۰۹ )طرح عقلانی کردن شکل گیری هویت اریکسون را از طریق فرآیند مصاحبه قابل بهره برداری نمود این فرآیند بر دو چیز متمرکز بود.
۱:بحرانی که در آن فرد امکانات و انتخابهای دیگر را کشف می کند .
۲:تعهدی که در آن افراد یک هویت بخصوص را سرمایه گذاری می کنند.(هانسبرگر[۶۵]و همکاران،۲۰۰۹ )وی با انطباق بر دو معیار کاوشگری و تعهد و با سه حوزه عملکرد کلی یعنی شغل ایدئولوژی و ارزشهای بین شخصی روشی را برای سنجش منزلتهای هویتی من به وجود آورده(مارسیا) منزلتهای هویتی را اینطور نام گ
ذاری کرد .هویت دنباله رو،هویت سردرگم،هویت بحران زد و هویت یافتگی.افراد هویت یافته بحران اکتشاف را تجربه کرد.آن دو از این طریق تعهدات راسخ و محکمی برایشان پدید آمده است.افراد دارای هویت بحران زده در حال تجربه کردن بحران هویت و اکتشاف هستند ولی تعهدی از آن برایشان حاصل نشده است فرد دارای هویت دنباله دار و به هویتی متعهد است که حاصل تجربه بحران ها و اکتشافات همراه است که حاصل تجربه بحران ها و اکتشافات همراه آن است و همواره در پی الگوست و نهایتآ افراد دارای هویت سردرگم که تعهدات مستحکم هویتی ندارند به گونه ای فعال در حال کشت و درک چنین تعهداتی نیستند به این ترتیب از میان این چهار منزلت هویتی،منزلت سردرگم و دنباله رو در کمترین سطح توسعه یافتگی قرار دارند و نسبتآ نابالغ اند و هویت بحران زده شرایط میانه ای دارد و نشانگر حرکتهای به سمت منزلتهای پخته تری مانند هویت یافتگی است.(هانسبرگ و همکاران،۲۰۰۸ )ساختارگرایان نظریه پردازان دیگری بودند که هویت را به عنوان ساختار خود عبارت از یک سازمان پویا خود ساخته و درونی از توانایی ها،باورها و تاریخچه فردی در نظر گرفتتند.تحول این ساختار زمانی است که افراد نسبت به یگانگی شان و شباهتشان به دیگران و نقاط قوت و ضعف خود در روش هایی که در جهان اتخاذ می کنند آگاه تر باشند و رشد کمتر آن زمانی است که افراد درباره تمایزشان از دیگران دچار اغتشاش باشند و برای ارزشیابی خودشان بیشتر بر منابع بیرونی تکیه نمایند ساختار گرایان ویژگیهای رفتاری فردی را که هویت روشنی دارند شامل ۱٫ خودپنداره قوی –روشنی اهداف–آسیب پذیری اندک–پذیرش خود–قدرت تصمیم گیری بدون تزلزل–احساس مسولیت در برابر زندگی می باشد از سوی دیگر دیدگاهای غیر ساختاری نیز مانند پست مدرنیسم وسازه گرایی اجتماعی وجود دارد که بر خلاف دیدگاهای ساختگرا هویت را مفهوم ثابتی نمی دانند بلکه معتقدند که هویت نشان دهنده کثرت وپیچیدگی طبیعی انسان است از نظر ایشان افراد هویت واحدی ندارند بلکه دارای هویتهای چند گانه هستند وهویتشان در تعاملات اجتماعی شکل می گیرد وهمواره در حال شکل گیری مجدد است بنابراین هویت افراد در تعاملات اجتماعی وهم چنین در فرایند درمان قابلیت تغییر دارد (تبریزی وهمکاران،۱۳۸۹).
۲-۳-۵- عوامل موثر بر شکل گیری هویت :
مجموع این نظریه پردازان با دیدگاهای مختلفی که دارند درعواملی دارای اشتراک اند ودر فرایند هویت یابی نوجوان علاوه بر فرهنگ عمومی جامعه نهادهای خانواده ومدرسه را به عنوان تعین کننده ترین نهادهای تشکیل هویت به حساب میآورند برخی دیگر از اشتراکات آنها را که از عوامل موثر در هویت یابی فرد است می توان به شرح ذیل خلاصه نمود (خواجه نوری، ۱۳۹۰).
عوامل شناختی :رشد شناختی تاثیر مهمی بر شکل گیری هویت دارد وقتی که فرد در دوره نوجوانی به مرحله تفکر عملیات صوری میرسد امکان بهتری به دست میآورد که هویت آتی خود را ترسیم کند وبه مسائل آن بیندیشد (امیری، ۱۳۹۲).
عوامل مربوط به والدین : نوع ارتباط نوجوانان با والدین در چگونگی شکل گیری غالبا کسانی هستند که از جانب والدین خود به فراموشیب سپرده ویا طرد شده اند در تحقیقی که توسط (آدامز ،جونز ) در سال ۲۰۰۷ انجام شد معلوم گردید که جوانانی که در مرحله بالای هویتی قرار داشتند والدینشان استقلال را تشویق وکنترل کمی را بر آنان اعمال می کردند .والدین جوان با هویت سردر گم شیوههای فرزند پروری غیر ثابتی را اعمال می کردند وجوانانی با هویت دنباله رو والدینشان کنترل زیادی بر آنها اعمال کرده و استقلال را کمتر تشویق می نمودند (ابطحی، ۱۳۸۹)
عوامل اقتصادی : تحقیقاتی که توسط (رولین[۶۶]) در سال ۲۰۰۷٫م.انجام داد نشان داد که شرایط بد اقتصادی در ارتباط غیر مستقیم با کاهش فاکتورهای روانشناختی مثبت کاهش سطوح رشد هویت بوده است تنگنای اقتصادی در ارتباط منفی با رشد هویت در رشد هویت در ارتباط مثبت با سازگاری مثبت روانشناختی است این نکته معین می کند که ارتباط غیر مستقیمی بین فقر وسلامت روانی وجود دارد که به واسطه رشد هویت است .
عوامل مربوط به مدرسه : موفقیتهای تحصیلی در طول سالهای مدرسه وقبول شدن بعدی نوجوان در دانشگاه معمولا عامل موثری در شکل گیری هویت است زیرا راههای زندگی آینده ی او را هموارتر می سازد و از نظر حرفه ای نیز اطمینان بیش تری برای او ایجاد می کند .
نقش مذهب : عقاید مذهبی یعنی جوانان معمولا در سنین ۱۲تا ۱۸ سالگی شکل مجرد و مجزایی به خود می گیرند مثلا خداوند بیشتر به عنوان قدرت انتزاعی تصور می شود تا همچون موجودی انسان گونه وپدر مانند نظرات مذهبی نیز سهل گیرانه تر می شود (اریکسون ) مذهب را به عنوان نهاد ارزشمندی می دانند که در طول تاریخ نقش مهمی را درنیازهای روانشناختی وخصوصا در ارضای اعتماد بشر ایفا کرده است . از نظر وی استحکام اعتماد در دوران کودکی پایه ظرفیت ایمان در بزرگسالی را فراهم میآورد وعضویت در گروهای اجتماعی ،مذهبی وتعلق به اعتقادات ،مسالک وایمان مذهبی ،مانند سپری در مقابیل از خود بیگانگی عمل می کند. (مقدس،۱۳۹۰)
[جمعه 1399-09-21] [ 11:37:00 ق.ظ ]
|