چکیده

مدیریت دانش به سازمان¬ها کمک می¬کند تا اطلاعات و مهارت¬های مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب  می-شوند و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند.  این امر سازمان را به صورت کارا و موثر برای حل مسائل یادگیری، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم¬گیری¬های پویا قادر می-سازد. از آنجایی که امروزه، شهرها به ویژه کلان شهرها، کانون¬های اصلی جمعیت، اشتغال، اقتصاد، تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور هستند، رشد و بالندگی همه جانبه و مطلوب شهرها و کلان شهرها در آینده مشروط به برنامه¬ریزی، بودجه¬ریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت هدفمند امور و افزایش بهره¬وری دانش سازمانی و کارکنان شهرداری¬های به عنوان نهاد متولی این امور است. با انجام این پژوهش میتوان انتظار داشت که مدیران شهرداری تهران اولا بتواند سطح پیاده¬سازی مدیریت دانش در سازمان خود را تشخیص دهند و از سوی دیگر راهی بهینه برای انتخاب استراتژی مدیریت دانش بیابند. نتایج این  پژوهش مختص شهرداری تهران نخواهد بود بلکه کلیه سازمانهایی که برای دانش سازمانی خود ارزش قائل هستند، از دستاوردهای نهایی، بهره¬مند خواهند شد.

جهت دستیابی به هدف  پژوهش که اولویت‌بندی استراتژی‌های مدیریت دانش می‌باشد، بر اساس مدل سلسله‌ مراتبی پیشنهادی، سه پرسشنامه بین مدیران و کارکنان شهرداری تهران توزیع گردید. پس از بررسی پایایی و روایی ابزار گردآوری داده‌ها  پژوهش، با استفاده از تکنیک DEMATEL  و ANP استراتژی‌های مدیریت دانش در سازمان شهرداری تهران مورد اولویت‌بندی قرار گرفت.

نتایج حاصل از رویکرد تلفیقی ANP و DEMATEL در خصوص تعیین وزن معیارها و اولویت‌بندی استراتژی‌های مدیریت دانش بیانگر این است که حمایت مدیریت، مهم‌ترین معیار در انتخاب استراتژی‌های مدیریت دانش در شهرداری تهران می‌باشد. همچنین نتایج رویکرد تلفیقی حاکی از این است که بهترین استراتژی مدیریت دانش برای شهرداری تهران، استراتژی اجتماعی سازی می‌باشد بنابراین سازمان مورد بررسی باید ﺑﺎ اراﺋﻪی آﻣﻮزشﻫﺎ و ﻣﺸﻮقﻫﺎی ﻻزم، زﻣﻴﻨﻪی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲﺳﺎزی داﻧﺶ، ﻛﺎر ﺗﻴﻤﻲ، ﺗﺒﺎدل اﻓﻜﺎر، اﻳﺪهﻫﺎ، داﻧﺶ و اﻃﻼﻋﺎت، ﺗﺠﺮﺑﻴﺎت، روشﻫﺎی اﻧﺠﺎم ﻛﺎر، ﺧﻼﻗﻴﺖﻫﺎ و ﻧﻮآوریﻫﺎ را ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزد.

کلمات کلیدی: استراتژی مدیریت دانش، تکنیک فرآیند تحلیل شبکه¬ای، تکنیک دیماتل، شهرداری تهران

 

فصل اوّل

کلیّات پژوهش

1-1مقدمه

در اقتصاد کشورهای پیشرو، موازنه میان دانش و سایر منابع، به نفع دانش تغییر یافته است؛ به گونه­ای که دانش به عاملی تعیین کننده در زندگی حتی بیش از زمین، کار و سرمایه تبدیل شده است. یادگیری سازمانی یکی از مؤلفه‌های بحرانی در هوش سازمانی است که به معنای توانایی حل مسائل و مشکلات آن سازمان می‌باشد. به این ترتیب یادگیری سازمانی منبعی راهبردی محسوب می‌گردد که در تمام سطوح سازمانی ظاهر می‌شود و مهمترین راه برای بهبود سطح یادگیری سازمان نیز مدیریت دانش ضمنی کارکنان و تبدیل آن به دانش صریح میباشد. میتوان استراتژی دستیابی به مدیریت دانش را جزء ضروریات سازمانهای کنونی دانست زیرا از یک سو حوزه منابع انسانی آنها را در مقابل رقبا بی­بدیل خواهد ساخت و از سوی دیگر میتواند بر سایر ابعاد سازمان همچون چابکی سازمان و یا کیفیت خدمات و عملکرد آن اثرگذار باشد (صمدیان و سیدعلوی، 1390) که این  پژوهش نیز در جهت انتخاب مناسب­ترین استراتژی مدیریت دانش در سازمان طراحی شده است. این فصل از پژوهش به تعریف و بیان کلیات  پژوهش از جمله بیان مساله، فرضیات و قلمرو  پژوهش خواهد پرداخت تا بتواند راهنمایی کلی برای انجام فصول دیگر این  پژوهش را فراهم آورد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت