پایان نامه بررسی مقایسه ای آمادگی دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان |
چکیده:
در این پژوهش به بررسی مقایسهای آمادگی دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان در زمینهی زیرساختهای پیادهسازی مدیریت دانش پرداخته شد. ابزار مورد استفاده برای گردآوری دادهها یک پرسش نامه ۳۶ سوالی بود که وضعیت زیرساختهای مدیریت دانش را در سه زیرساخت فرهنگ سازمانی، فرایندهای مدیریت دانش و فناوری اطلاعات می سنجید. این پژوهش تعداد ۲۸ دستگاه ستادی استان را مورد مطالعه قرار داد . طبق آمار رسمی دستگاه های فوق الذکر تعداد جامعه آماری ۲۳۱۱ نفر بود که از این تعداد و با استفاده از روش نمونه گیری جدول مورگان نمونه آماری ۳۳۱ نفر به دست آمد که در نهایت با توزیع پرسش نامه بیشتر تعداد ۳۹۰ پرسش نامه قابل استفاده جمع آوری گردید. نتایج آزمون آلفای کرونباخ نشان داد که پرسش نامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است. به منظور روایی سنجی نیز از روایی محتوا و صوری استفاده و روایی پرسش نامه به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی مانند تی استیودنت و آزمون واریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که همه ۲۸ دستگاه مورد مطالعه از وضعیت مطلوبی در زمینه زیرساخت ها برخوردار هستند. نتایج حاصل از رتبه بندی دستگاه ها نیز نشان داد که به صورت کلی سازمان انتقال خون بالاترین و اداره راه و شهرسازی جنوب پایین ترین رتبه را در زیرساخت های مدیریت دانش دارا هستند. در نهایت نیز پیشنهاداتی مانند بهبود فرهنگ تسهیم دانش، توسعه سیستم ارزیابی و سازماندهی دانش و چند پیشنهاد عملیاتی و کاربردی دیگر برای بهبود وضعیت زیرساخت های مدیریت دانش ارایه گردید.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
عصر حاضر، عصر اقتصاد دانش محور نامیده شده است. در این دوران توجه مدیران سازمانها بیشتر به مقولههایی همچون دانش و خلاقیت جلب شده است و در پی آن انسانهای دانشگرا نسبت به انسان های عملگرا اهمیت بیشتری پیدا کردهاند.
صاحبنظران معتقدند دهه 80 دهه جنبش کیفیت و دهه 90 دهه مهندسی مجدد بوده است و دهه کنونی دهه مدیریت دانش است. به گفته پیتر دراکر چالش 50 سال اول هزاره سوم بهرهوری دانش در سازمانهاست که جز با مدیریت درست و مؤثر آن امکانپذیر نیست (افرازه، 1386). از اینرو جای تعجب ندارد که دانش قواعد قدیمی مربوط به رقابت و استراتژی را دگرگون کرده است، بهطوریکه پایه و اساس اقتصادهای صنعتی از منابع مادی به سمت داراییهای فکری سوق داده شده است. این امر محققان را بر آن داشته است تا درباره چگونگی مدیریت این سرمایه ارزشمند تحقیق کنند.
علیرغم تحقیقات قابل توجهی که تاکنون در حوزه مدیریت دانش صورت گرفته است، کمتر پژوهشی بهطور جامع به بررسی کلیه مولفههای زیر ساختی مدیریت دانش پرداخته است. لذا این تحقیق سعی دارد تا مولفههای مربوط به زیرساخت های پیاده سازی مدیریت دانش را بهطور جامع و یکپارچه در بین دستگاه های اجرایی ستادی استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد. در این فصل قصد داریم تا اهمیت، سوالات پژوهشی و مسیر انجام تحقیق را به اختصار تبیین نموده تا تصویری کلّی از آن حاصل گردد.
2-1- بیان مسأله تحقیق
الزامات مدیریت دانش، سازوکاری است که سازمان از طریق آن دانش را مدیریت میکند و افراد در بخشهای متفاوت آن، دانش خود را از طریق این زیرساخت تسهیم میکنند، به طوری که اعضا بتوانند از آن دانش به طور کاملاً اثربخش استفاده کنند. این زیرساخت باعث میشود، فرآیندهای ضروری دانش با حداکثر کارآیی صورت گیرند، از فناوریها اعم از سختافزار و نرمافزار کارآمدتر استفاده شود و خلق، تسهیم و به کارگیری دانش انجام پذیرد. هدف اصلی این زیرساخت، چیزی جز جریان دادن دانش در رگهای فرآیندهای کاری سازمان نیست. الزامات مدیریت دانش شامل الزامات فرهنگی، الزامات فرایندهای دانشی و الزامات فناوری اطلاعات میباشد. یک زیرساخت قوی دانش بر اساس مبانی قوی ایجاد میشود و این مبانی به استفاده کامل از دانش میانجامد. در این میان، مدیریت دانش بر افراد و تعاملات آنها تمرکز دارد. خلق و تسهیم دانش، حاصل تعاملات انسانها در حین کار است، لذا در مدیریت دانش ابتدا باید افراد را به اطلاعات مرتبط کرد. این ارتباط شامل فرایندها و تشویق لازم است؛ نه صرفاً برای ایجاد اعتماد و استفاده از اطلاعات موجود، بلکه به دنبال آن، برای سهیم شدن در منبع جهانی اطلاعات. سپس افراد باید با هم مرتبط شوند. آنها باید قادر به یافتن یکدیگر بوده و در مورد درخواست و دریافت کمک و انتشار تجاربشان راحت باشند. این کار به آنان این احساس را میدهد که خود را همواره در تحقق اهداف استراتژیک سازمان سهیم ببینند. مدیریت دانش را نباید با مدیریت دادهها اشتباه کرد. مدیریت دادهها بر فرآیند و فناوری تمرکز دارد، در حالی که ارکان مدیریت دانش، افراد و توانایی جمعی آنان برای تشریک مساعی سریع و اثربخش است. بدون مدیریت دادهها، مدیریت دانش موفق نخواهد بود. پیوند دادن این دو، نیازمند تعهد به فرهنگ تسهیم دانش است. سازمان برای رسیدن به این منظور چارهای جز سرمایهگذاری و تعهد به ایجاد فرهنگ مطلوب سازمانی ندارد. بدون آنکه افراد نسبت به دانش تعهد داشته باشند و فعالیتهای فعلی دانش را بپذیرند، زیرساخت دانش موفق نخواهد بود. همچنین، بدون داشتن یک زیرساخت فناوری که به اندازه کافی برای پشتیبانی فعالیتهای دانش قوی باشد، زیرساخت دانش عمل نمیکند و تا زمانی که فرآیندهای مبتنی بر دانش نباشند نیز، مدیریت دانش دارای زیرساخت مناسبی برای عمل نخواهد بود(سیوان[1]، ۲۰۰۰). استعاره انتقال علم از بازو به مغز و تبدیل اطلاعات به دانش و نهایتاً به کار یا خروجی مشخص دارای ارزش افزوده، حاکی از آن است که تنوع، خلاقیت، نوآوری و دانش محور شدن سازمانها، انتخابی اجتنابناپذیر برای سازمانهای قرن بیستویکم خواهد بود(میشل و رایس[2]، ۲۰۰۷).
همان گونه که بیان شد مبانی زیر ساخت مدیریت دانش شامل نظام فناوری اطلاعات، فرایندهای دانش و فرهنگ سازمانی می باشد که این مبانی منجر به استفاده کامل از دانش می گردند. این تحقیق نیز با مفروض داشتن این سه عامل در پی تبیین و سنجش وضعیت هر یک از این عوامل در سازمانهای مورد مطالعه جهت استقرار مدیریت دانایی و نیز رتبه بندی آنها به منظور توجه و تقویت عوامل ضعیف تر می باشد. لذا با توجه به اهمیت بحث الزامات و زیرساختهای پیادهسازی مدیریت دانش، سوال اساسی تحقیق حاضر این است که دستگاه های اجرایی ستادی در استان سیستان و بلوچستان از نظر زیرساخت های مدیریت دانش در چه سطحی هستند؟ رتبه بندی آنها به چه صورتی است؟ و راهکارهای بهبود وضعیت این سازمان ها در ارتباط با زیرساخت های مدیریت دانش کدامند؟
[شنبه 1399-01-09] [ 03:31:00 ب.ظ ]
|