پایان نامه بررسی رابطه همسویی بین مشخصه های محیطی کسب و کار و اولویت های رقابتی و ساختار زنجیره تامین با عملکرد کسب و کار |
چکیده:
مطالعه شرکتها بیانگر آن است که با توجه به تغییرات زیاد محیط کسب و کار، شرکتهای موفق علاوه بر اینکه از رقبای خود بهتر کار میکنند، با تغییرات محیطی خود نیز سازگارترند و در مواجهه با محیط متغیر، برنامه ریزی لازم را دارند. به گونهای که توجه به مشخصههای محیطی کسب و کار در انتخاب ساختارها و استراتژیهای سازمانی باعث بهبود عملکرد در شرکتها میشود.
در این پژوهش رابطه بین همسویی مشخصههای محیطی کسب و کار، اولویتهای رقابتی و ساختار زنجیره تامین با عملکرد کسب و کار در شرکتهای قطعه ساز خودروی شهرکهای صنعتی استان سمنان مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس ادبیات موجود درباره مشخصههای محیطی کسب و کار، اولویتهای رقابتی، ساختار زنجیره تامین و عملکرد کسب و کار، یک مدل نظری توسعه داده شد و نتایج فرضیات بصورت تجربی مورد ارزیابی قرار گرفت.
داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. کلیه شرکت های تولیدی قطعه ساز خودرو واقع در سطح استان سمنان که جمعا 213 شرکت میباشند، قلمرو تحقیق حاضر میباشد و از آنجا که آگاهترین افراد نسبت به شرکت، مدیران ارشد میباشند، لذا پاسخ دهندگان مدیران ارشد این شرکتها میباشند و بنابر این سطح تحلیل این پژوهش سازمان میباشد. تعداد نمونه این پژوهش 130 شرکت بوده است.
بر اساس میانگین سؤالات مطروحه در مورد عملکرد، شرکتها به ترتیب، لیست شدند. نیمه اول شرکتها با توجه به این لیست، شرکتهای با عملکرد بالا و نیمه دوم، شرکتهای با عملکرد پایین در نظر گرفته شدند. سپس همسویی بین مشخصههای محیطی کسبوکار، اولویتهای رقابتی و ساختار زنجیره تامین، هم برای شرکتهای با عملکرد بالا و هم برای شرکتهای با عملکرد پایین آزموده شد تا فرضیه اصلی پژوهش بررسی شود. طبق فرضیه اصلی پژوهش، در شرکتهای با عملکرد بالا، بین مشخصههای محیطی کسبوکار، اولویتهای رقابتی و ساختار زنجیره تامین همسویی وجود دارد (وجود همسویی استراتژیک) و در شرکتهای با عملکرد پایین، این همسویی استراتژیک، وجود ندارد. بررسی همسویی استراتژیک، از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.
فصل اول: کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
در طول چهل سال گذشته، ماهیت محیط کسب و کار با ترکیبی از تغییرات الگوی تقاضا، تغییرات تکنولوژی و جهانی شدن، دچار دگرگونی شدهاست. امروزه نیازهای بازار، ناپایدار و پراکنده شدهاست و مانند گذشته نمیتوان مشتریان را بهراحتی طبقهبندی کرد. آنها تقاضای ارزش بالاتر، تنوع بیشتر، خدمات بهبود یافته در زمان کمتر و شتاب در نوآوری محصول را دارند (خیمتریکس، 2004). دیکن(2003) بیان میدارد از دهه 80 میلادی، شتاب گرفتن پیشرفت در تولید، ارتباطات، اطلاعات، و فنآوریهای حمل و نقل، به همراه توجه به ایده بازار آزاد، موجب آشفتگی تدریجی محیط کسب و کار بهدلیل افزایش تنوع، سرعت تغیرات غیر قابل پیش بینی، پیچیدگی و فشار رقابتی شد (تینگ چی، کیلداف و گراگیا، 2009).
پپیشرفت در تولید، ارتباطات، اطلاعات و انتقال تکنولوژی به همراه تفکر بازار آزاد، باعث تحرک جغرافیایی خدمات و محصولات شدهاست (دیکن، 2003). همراه با آزاد شدن تجارت جهانی و بازارهای مالی، اقتصاد جهانی به هم پیوسته رو به فزونی پدیدار گشت و مرزهای بازار تعریف مجدد شد، به طوری که حرکت به سمت برون سپاری از نتایج بهوجود آمدن زنجیره تامین جهانی بوده است. پدیدار شدن رقابت در عرصه جهانی باعث بهوجود آمدن نوآوری تولید و چرخه عمر کمتر محصولات شده است.
با توسعه سریع فناوری اطلاعات در سالهای اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تامین، بسیاری از فعالیتهای اساسی مدیریت زنجیره با روشهای جدید درحال انجام است. این دیدگاه که موفقیت یا شکست یک سازمان، در نهایت توسط زنجیره تامین آن مشخص میشود، بطور گستردهای مورد پذیرش قرار گرفتهاست (برای نمونه، چوپرا و میندل، 2001؛ لمبرت و کوپر، 2000؛ میسون-جونز، نیلور و تاویل، 2000). امروزه اکثر شرکتهای موفق نگاهشان به سمت طراحی زنجیره تامین مناسبی است که با استراتژی های رقابتی و محیط کسبوکار ایشان تطابق داشتهباشد، و این موضوع یکی از استراتژیهای مهم در دستیابی به جایگاه رقابتی پایا در بازار کاملاً رقابتی جهانی میباشد (فردندال و هیل، 2001؛ سیمچی-لوی و دیگران، 2003).
در فصل حاضر کلیات پژوهش ارائه شده است. در فصل دوم ادبیات و پیشینه پژوهش آمده است. در فصل سوم روش شناسی پژوهش تبیین شده است و در فصل چهار به بیان یافتههای این پژوهش پرداخته شده است. در نهایت، نتیجه گیری و پیشنهادات منتج از این پژوهش در فصل پنج ارائه شده است.
2-1- بیان مسئله و تبیین موضوع
هندفیلد و نیکولز (1999) بیان میکنند با توجه به چالشهای روز افزون در محیط رقابتی، آشکار است که شرکتهای موفق نه تنها بایستی بهتر از رقبای خود فعالیت نمایند، بلکه میبایست بهطور مداوم خود را با تغییرات وفق دهند (به نقل از تینگ چی و همکاران، 2009). در مواجهه با تغییرات اگر سازمان آمادگی لازم را برای پذیرش تغییرات از درون خود نداشتهباشد و در مقابل آن مقاومت نشاندهد، لاجرم به سمت نابودی خواهدرفت. باید اذعان داشت که پیچیدگی پدیده تغییر از آن جهت است که فرآیندی دینامیک بوده و از تعامل متقابل عوامل مختلف بهوجود میآید، و تمامی این عوامل و متغیرهای آن در رابطه علت و معلولی با یکدیگر، ساز و کاری بهوجود میآورند که درک و تحلیل آن را مشکل میسازد. از این رو تشخیص جهت مناسب تغییر، دشوار میگردد.
سازمانها تا زمانی که برای بقاء تلاش میکنند و خود را نیازمند حضور در عرصه ملی و جهانی میدانند، باید اصل بهبود مستمر[1]را سرلوحه فعالیت خود قرار دهند. این اصل حاصل نمیشود، مگراینکه زمینه دستیابی به آن با بهبود مدیریت عملکرد امکانپذیر شود. این بهبود را میتوان با گرفتن بازخورد لازم از محیط درونی و پیرامونی، تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای سازمان، مسئولیتپذیری و جلب رضایت مشتری و با ایجاد و بکارگیری سیستم ارزیابی عملکرد با الگوی متناسب، ایجاد کرد. لذا گرفتن بازخورد مناسب و به موقع از محیط پرتلاطم کسب و کار برای بهبود عملکرد شرکتها امری ضروری میباشد. محیط کسب و کار متشکل از هزاران نیرویی که در کوتاه مدت، فراتر از کنترل مدیریت است بوده و در نتیجه تهدید و همچنین فرصتهایی را برای شرکتها ایجاد میکند. بنابراین در انتخاب استراتژی های شرکت، از جمله انتخاب اولویتهای رقابتی، محیط نقش تعیین کنندهای دارد. همچنین امروزه اکثر شرکتهای موفق نگاهشان به سمت طراحی زنجیره تامین مناسبی است که با استراتژی های رقابتی و محیط کسبوکار ایشان تطابق داشتهباشد و این موضوع یکی از استراتژیهای مهم در دستیابی به جایگاه رقابتی پایا در بازار کاملاً رقابتی جهانی میباشد.
تغییرات برای هر شرکتی منحصر به فرد میباشد و شرکتها بایستی با توجه به این تغییرات منحصر به فرد، خود را با آن سازگار نمایند. جهت سازگار شدن با محیط، شرکتها مجبور به پذیرش ملاحظاتی در اتخاذ استراتژیها و ساختارهای درونی و بیرونی خود میباشند.از آنجا که تعداد شرکتهای قطعه ساز شهرکهای صنعتی استان سمنان قابل توجه میباشد، و از آنجا که ورود بی سابقه رقبای خارجی به این صنعت، رقابت را بیش از پیش شدیدتر کرده است طوری که تعدادی از این شرکت ها طبق آمار شرکت شهرک های صنعتی مجبور به تعطیلی شده اند، گرفتن بازخور از محیط و همسویی استراتژیک، میتواند عملکرد این شرکت ها را بهبود داده تا بتوانند برای خود مزیت رقابتی ایجاد کرده و به بقای خود ادامه دهند. بنابر این پژوهش در صدد آن است که تا با بررسی اثر مشخصه های محیطی کسب و کار؛ که تغییرات مداوم و رو به فزونی محیط جزئی از آن میباشد؛ بر ساختار ها؛ همانند ساختار زنجیره تامین؛ و استراتژی هایی که توسط شرکت ها انتخاب میشوند؛ همچون انتخاب اولویت های رقابتی؛ نشان دهد اگر این مولفه ها با یکدیگر رابطه داشته باشند و همسو باشند، عملکرد کسب و کار شرکت در سطح بالاتری خواهد بود و باعث بقای شرکتها خواهد شد. بعبارتی استفاده از استراتژی های شرکت های موفق و حتی مشابه دیگر، نمیتواند شرط لازم و کافی برای عملکرد بالا باشد بلکه انتخاب استراتژی های شرکت بایستی با توجه به خصیصه های محیطی همان شرکت صورت پذیرد.
[شنبه 1399-01-09] [ 03:35:00 ب.ظ ]
|