پایان نامه:بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و پیاده سازی نظام مدیریت دانش در ستاد نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران |
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی موجود نداجا بر بهکارگیری نظام مدیریت دانش توسط کارکنان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (نداجا) صورت پذیرفته است. روش انجام این تحقیق توصیفی- همبستگی و از شاخه تحقیقات میدانی میباشد. از لحاظ ماهیت و وسعت کاربرد یک تحقیق کابردی و از لحاظ زمانی یک تحقیق مقطعی بهحساب میآید. ابزار اندازهگیری در این تحقیق پرسشنامه بوده که از پرسشنامههای رابینز و ویلیامسون[1] استفاده شده که با استفاده از نرمافزار آماری Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی 10 فرضیه به بوته آزمایش نهاده شد. نتایج نشان میدهد که بین مؤلفههای حمایتمدیران، هویتسازمانی، سبکرهبری، سیستمکنترل، یکپارچگی و الگوهایارتباطی موجود در نداجا با بهکارگیری مدیریت دانش رابطه وجود دارد. همچنین 4فرضیه خلاقیت فردی، سازش با پدیده تعارض، سیستم پاداش و خطرپذیری با مدیریت دانش ارتباط معناداری را مشاهده ننمودهاند.
واژه های کلیدی: فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش، رابینز، نیروی دریایی ارتش ج. ا. ا
فصل اول
کلیات تحقیق
- مقدمه
در سالهای اخیر، سازمانها و شرکتهای مختلف، پیوستن بهروند دانش را آغاز کردهاند که مفاهیم جدیدی چون کاردانشی[2]، دانشکار[3]، مدیریت دانش[4] و سازمانهای دانشی[5] ، خبر از شدت یافتن این روند میدهد. پیتردراکر[6] ، با بهکارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمانها میدهد که در آنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. براساس این نظریه درآینده جوامعی میتوانند انتظار توسعه و پیشرفت داشته باشند که از دانش بیشتری برخوارد باشند. به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمیتواند به اندازه دانش مهم باشد. سازمان دانشی به توانمندیهایی دست مییابد که قادر است از نیروی اندک، قدرتی عظیم بسازد (الوانی، 1385، 283).
هدف از فعالیتهای دانش در سازمان، اطمینان از رشد وتداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمامی سطوح، بهکارگیری دانش موجود در تمامی چرخهها، ترکیب دانش در جهت همافزایی، کسب مداوم دانش مربوطه، توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم که بهوسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد میشود است (Bourdreau & Couillard, 1999, 27).
سازمانها با تکیه بر دانشبرتر امکان اتخاذ تصمیمهای معقولتر در موضوعهای مهم و بهبود عملکردهای مبتنی بر دانش را مییابند. از اینرو مدیریت دانش مقولهای مهمتر از خود دانش محسوب میشود که در سازمانها بهدنبال آن هستند تا نحوه تبدیل اطلاعات و دانستههای فرد و سازمان را به دانش و مهارتهای فردی و گروهی تبیین و روشن کنند (Probest, 2000, 22).
مهمترین نقشی که میتوان به مدیریت دانش نسبت داد این است که آن را به عنوان یک متدولوژی تغییر در نظر بگیرند. مدیریت دانش از یک طرف با جذب دانشهای جدید به درون سیستم و از طرف دیگر با اداره موثر آن دانشها میتواند مهمترین عامل تغییر یک سازمان باشد. دانش بهواسطه نزدیکی به تصمیم و اقدامات سازمانی به مراتب بیش از دادهها و اطلاعات میتواند باعث بهبود عملکرد شده و در نتیجه کیفیت خدمات سازمانها را بهطور عام و سازمانهای دولتی را بهطور خاص بهبود ببخشد (Hales & Kalucy, 2002, 2).
[شنبه 1399-01-09] [ 02:03:00 ب.ظ ]
|