چکیده

هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین رابطه مدیریت دانش و گرایش استراتژیک در شرکت دخانیات به منظور بهبود عملکرد سازمانی و نوآوری می باشد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع همبستگی و توصیفی است. همچنین می توان این تحقیق را از نظر هدف در گروه تحقیقات کاربردی دانست. در این تحقیق به منظور سنجش متغیر های تحقیق در بخش میدانی از ابزار پرسشنامه استفاده شده . این پرسشنامه ها در قالب طیف پنج گزینه ای لیکرت ارائه می شود. در این تحقیق از آمار استنباطی و توصیفی استفاده شده است . به منظور انجام تجزیه و تحلیل های مورد نظر و تایید یا رد فرضیات تحقیق از نرم افزار SPSS-AMOS استفاده شده. در تعیین روایی پرسشنامه، تأکید پژوهشگر بیشتر به روایی سازه بوده است. در این پژوهش جهت ارزیابی روایی سازه از نتایج تحلیل عاملی تأییدی(CFA) استفاده می شود . برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از روش آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS استفاده شده است.  جامعه آماری این تحقیق را مدیران، معاونان، روسای ادارات و کارشناسان مسئول ادارات شرکت دخانیات ایران تشکیل می دهند.  حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 118 نفر  تعیین شد . روش نمونه گیری در این پژوهش، نمونه گیری تصادفی ساده بود. درتحلیل نتایج تحقیق باتوجه به جدول ضرائب رگرسیونی  فرضیات زیر مورد تایید قرار گرفت:

رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و نوآوری در شرکت دخانیات وجود دارد.

رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و عملکرد در شرکت دخانیات وجود دارد.

رابطه معنی داری بین مدیریت دانش و گرایش استراتژیک در شرکت دخانیات وجود دارد.

رابطه معنی داری بین گرایش استراتژیک و عملکرد در شرکت دخانیات وجود دارد.

رابطه معنی داری بین گرایش استراتژیک و نوآوری در شرکت دخانیات وجود دارد.

رابطه معنی داری بین نوآوری و عملکرد در شرکت دخانیات وجود دارد.

 

واژگان کلیدی: نوآوری، گرایش استراتژیک، عملکرد، مدیریت دانش، شرکت دخانیات

فصل اول

کلیات پژوهش

1-1- مقدمه

در اقتصاد مبتنی بر تولید انبوه، اندازه‌گیری عملکرد نسبتا ساده است، به عنوان مثال‌ می‌توان خروجی تولید را محاسبه و با عملکرد گذشته و یا با الگوها مقایسه و ارزیابی‌ نمود، اما در اقتصاد مبتنی بر دانش، اندازه‌گیری عملکرد سخت‌تر است سازمان‌های امروز باید زرنگ تر، سریع تر، و چابک تر باشند. پیچیدگی جهان قرن بیست‌ و یک، فضای انقلاب را تسریع نموده است و آن هایی که نمی‌توانند یاد بگیرند، سازگار شوند و تغییرات را بپذیرند؛ به سادگی نابود خواهند شد. یادگیری ما را نجات خواهد داد و این امر بواسطه مدیریت بر دانش سازمانی صورت خواهد گرفت(خوش سیما و همکاران،1384). مدیریت دانش در چند سال اخیر پیشرفت قابل توجهی داشته است و در برنامه های‌ دانشگاهی و اقتصادی بسیاری از کشورها نقش کلیدی را ایفا کرده است. در کشور ما، هم درسطح دانشگاهی وهم درسطح ملی توجه خاصی رابه خود جلب کرده است. برگزاری کنفرانس­های بین المللی در کشور و نقش حساس و قابل توجه آن در برنامه چهارم توسعه اقتصادی نیز مشهود است. چنان که برنامه چهارم توسعه اقتصادی کشور”اقتصاد مبتنی بر دانش‌”می باشد. مدیریت دانش پدیده ای نوظهور است که تغییرات زیادی در نقش افراد جامعه ایجاد کرده است. این پدیده جدید، فرهنگ «اشتراک دانش» را ترویج می‌کند و به همگان می‌آموزد که حتی اگر مسئول بخشی از یک فرایند هستند، درباره کل فرایند بیندیشند. با تبدیل دانش به یک منبع راهبردی برای سازمان‌ها، نیاز مبرمی به ایجاد روش‌های تولید، اشتراک و به کارگیری دانش در سازمان ها به وجود آمده است(فرهادی،1383). اما در این میان با توجه به استراتژیک بوده حوزه های دانشی در سازمان و این موضوع که مدیریت دانش صحیح به عنوان یک مزیت رقابتی شناخته می شود، لازم است تا هماهنگی مناسبی بین برنامه های مدیریت دانش و استراتژی ها و نوع استراتژی انتخاب شده در سازمان به وجود بیاید. در این فصل از تحقیق تلاش می شود تا کلیاتی از طرح تحقیق در قالب بیان مسئله و اهمیت موضوع و هم چنین اهداف و سوالات در کنار روش تحقیق و مدل مفهومی ارائه گردد.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت