چکیده

چگونگی ارتقاء سطح اثربخشی آموزشی برای تحقق اقتصاد دانایی محور به عنوان یکی از چالش‎های اساسی پیش روی مدیران و برنامه ریزان قرار داشته و در این خصوص سیاست های مختلفی به کار گرفته شده است که تغییر در سازوکارهای تأمین و تخصیص منابع مالی یکی از مهم ترین آنان به شمار می‌رود. امروزه تأمین مالی آموزشی بر اثر تقاضای فزاینده برای آن، از یک سو و محدودیت عمومی منابع مالی این بخش، از سوی دیگر با مشکل مواجه گشته است. در ایران، پژوهش هاى معدودی برای ارزیابی میزان و نحوه تأثیر عوامل آموزشی انجام شده است، اما تأثیر و اهمیت منابع مالی در عملکرد آموزشی، به ویژه در مناطق آموزش و پرورش استان گیلان مورد بررسى قرار نگرفته است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر منابع مالی بر عملکرد آموزشی مناطق آموزش و پرورش استان گیلان صورت پذیرفته است و پژوهشی کاربردی از نوع توصیفی می باشد و به لحاظ شیوه جمع آوری داده ها در زمره پژوهش های اسنادی محسوب می گردد. جامعه آماری تحقیق، کلیه مناطق 33 گانه آموزش و پرورش استان گیلان از آغاز سال 1388 تا پایان سال 1392 می باشد. در راستای آزمون فرضیه های تحقیق و تجزیه و تحلیل داده ها از مدل داده‌های تلفیقی و روش های تخمین از جمله مدل اثرات تصادفی، روش حداقل مربعات تعمیم یافته، آزمون چاو، آزمون هاسمن و آزمون دوربین واتسون بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشانگر تایید هر شش فرضیه فرعی بوده، ولی در فرضیه سوم وچهارم معناداری بیشتر بوده و در عملکرد اموزشی بیشتر موثر می‎باشند و نتایج تحقیق حاکی از آن است که  کمک مردمی در عملکرد آموزشی موثرتر  بوده و با آن ارتباط معنا داری دارد.

 

کلید واژه: عملکرد آموزشی، منابع مالی، آموزش و پرورش

 

فصل اول

کلیات تحقیق

 

1-1 مقدمه

عصر حاضر با بروز و ظهور پدیده جهانی شدن، تغییرات و تحولات اساسی ساختاری بی‌شماری را در ابعاد اقتصادی، تجاری و همچنین منابع انسانی به سازمان‌های در عرصه رقابت تحمیل نموده است. چالش‌های جدید فرا روی سازمان‌ها، اهمیت جایگاه برنامه‌ریزی راهبردی را برای مدیران بیش از پیش روشن ساخته، چرا که امروزه تفکر راهبردی و حرکت بر مبنای راهبردها، سازمان‌ها را برای رویارویی و انطباق‌پذیری موفقیت‌آمیز با محیطی چنین رقابتی و پویا توانمند می‌سازد که در این راستا، ارزیابی عملکرد  درونی سازمان و ارزیابی محیط رقابتی که سازمان در آن فعالیت می‌کند به منزله دو ابزار نیرومند در اختیار مدیران به شمار می‌رود که به واسطه ارائه شناخت بهتر و حقیقی تر از وضعیت موجود سازمان، آن را به وضعیت مطلوب و ایده آل خود که در سند چشم‌انداز سازمان ترسیم شده است، رهنمون می‌سازد (صابری، 1392).

آموزش و پرورش همواره ارتباط نزدیکی با پیشرفت جوامع داشته و در اغلب کشورها توجه به اقتصاد مبتنی بر دانش در اولویت خاصی قرار دارد. مدل نظری رشد اقتصادی بر مکانیزم های مختلفی که آموزش و پرورش از طریق آن  می تواند رشد اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد، تأکید کرده است(موریل و اسمیت، 2011). چگونگی ارتقا سطح اثربخشی آموزشی برای تحقق اقتصاد دانایی محور به عنوان یکی از چالش های اساسی پیش روی مدیران و برنامه ریزان قرار داشته و در این خصوص سیاست های مختلفی به کار گرفته شده است که تغییر در سازکارهای تأمین و تخصیص منابع مالی یکی از مهم ترین آنان به شمار می‌رود.

امروزه تأمین مالی آموزشی بر اثر تقاضای فزاینده برای آن، از یک سو و محدودیت عمومی منابع مالی این بخش، از سوی دیگر با مشکل مواجه گشته است. این مشکل در طی دهه 1980 با کاهش سهم هزینه‌های آموزشی در تولید ناخالص ملی آغاز شد که دلیل اصلی آن محدودیت عرضه منابع مالی دولتی بود. این روند در چند سال اخیر در کشورهای در حال توسعه که در اغلب آن ها تأمین مالی آموزشی بر عهده دولت بود، نیز آغاز شده است.

در ایران، پژوهش هاى معدودی برای ارزیابی میزان و نحوه تأثیر عوامل آموزشی انجام شده است، اما تأثیر و اهمیت منابع مالی در عملکرد آموزشی، به ویژه در مناطق آموزش و پرورش استان گیلان مورد بررسى قرار نگرفته است، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر منابع مالی بر عملکرد آموزشی مناطق آموزش و پرورش استان گیلان صورت پذیرفته است.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت