منابع مقالات علمی : پژوهشی در ساختار روایی آثار نمایشی فتحعلی آخوندزاده با تاکید بر نظریه … |
تی آن وابسته نیست، بلکه کاملا تابع تفاوت های درونی نظامی است که به آن تعلق دارد. به گفته سوسور، «فقط تفاوت ها وجود دارنند، بدون هر گونه وجه ایجابی.»” (همان: ۴۶۰-۴۵۹)
«ماهیت اختیاری» نشانه را می توان مهمترین کشف سوسور تلقی کرد. بسیاری از بحث هایی را که او در زمینه زبان شناسی مطرح می کند، جز به موجب ارجاع به این خصلت اساسی نشانه قابل طرح نیست. این امر هر چند ساده و رسا به نظر می رسد، اما از از ابعاد و ملزوماتی برخوردار است که بسط و شکوفایی درخور آنها می تواند ظرفیت تحول بسیار بنیانی و اساسی را در علوم انسانی برای ما آشکار نماید.
سوسور گرچه آشکارا ساختارگرایی را بر زبان جاری می سازد، اما با تمرکز بر اهمیت رابطه ها و نظامی که
Signifier (1)
Signified (2)
بر مبنای آن شکل می گیرد، آنچه را که به صورت زمزمه های خاموش، دغدغه های ضمنی و مکنون در درون نظریات متفکران پیشین نهفته بود، صراحت می بخشد.
۲-۴-۲ کلود لوی استروس
لوی استروس و رولان بارت را می توان جدی ترین پیروان فردینان سوسور تلقی کرد. آنچه را که سوسور در زبان شناسی انجام داده بود، استروس و بارت در حوزه های دیگر حیات اجتماعی از جمله انسان شناسی، اسطوره شناسی، نقد ادبی و نشانه شناسی تعمیم دادند. کمتر متفکر و نظریه پردازی را می توان یافت که در عین وفاداری نسبتا دقیق به ایده ها و اصول بنیادین یک جریان فکری، حوزه ها و قلمرو وسیع دیگری را به آن اضافه نماید. لوی استروس با تاثیرپذیری از نظریه زبان شناسی سوسور، یک عمر در مسیر بسط ساختارگرایی در قلمرو انسان شناسی و اسطوره شناسی گام برداشت. از نظر استروس، میان ساختارهای زبانی و ساختارهای اجتماعی شباهت زیاد وجود دارد. ساختار زبانی و ساختار حاکم بر جامعه انسانی دو چیز نیستند، بلکه یک چیز هستند. ساختار اجتماعی همان ساختار زبانی است، اما در الگو و جلوه ای متفاوت. از نگاه او، ساختارگرایی امری فطری است که ریشه در طبیعت و سرشت ذهن آدمیان دارد. ساختارگرایی چه در عرصه زبان شناسی و چه در عرصه زبانی، تجلیات ساختار درونی ذهن آدمی است.
” نقطه حرکت تفکر ساختار لوی – استروس در باور او به وجود فرایندها و ساز و کارهای مشابه در اندیشه انسان است. این فرایندها، خارج از زمان و مکان قرار می گیرند؛ یعنی در زمان های متفاوت و در مکان های متفاوت تغییری نمی کنند، البته این ساختارها به باور لوی – استروس، عمیق ترین ساختارهای ذهنی انسان هستند که ساختارهای دیگری بر فراز آنها فرو نشسته است.” (فکوهی،۱۳۸۶: ۱۸۷)
انسان شناسی معاصر غالبا به بررسی سازمان جوامع خاص می پردازد. این رشته غالبا به صورتی از کارکردگرایی گرایش دارد، زیرا نهاد ها و پدیده های اجتماعی را بر حسب فایده علمی آنها در آن فرهنگ بررسی می کند. بررسی آرای لوی استروس به عنوان انسان شناس معاصر فرانسوی که سهم بسیار مهمی در ارتباط با پیوند دادن ساختارگرایی و اسطوره شناسی حائز اهمیت می نماید.
اعتقاد استروس بر این اساس استوار است که یک ساکن دارای امتیاز در جهان نیست، بلکه یک نمونه ی در حال گذر است که رد پای او هر چند به صورت بسیار کمرنگ در هنگام متمایز شدن باقی می ماند و این طبعت نیست که انسان را می سازد بلکه فرهنگ است که سازنده ی انسان است.
استروس این پرسش کلیدی را مطرح می کند که چرا علی رغم تفاوت های بسیار در زمینه ی فرهنگ های مختلف، اسطوره ها شبیه یکدیگر هستند. او در پاسخ به آن پرسش متذکر می شود که اسطوره یک زبان است، چرا که باید روایت شود و البته نسبت به زبان پیچیده تر است. لوی استروس شباهت های زبان و اسطوره را چنین بیان می کند: “
۱- اسطوره از واحدهایی ساخته می شود که طبق قوانین خاصی در کنار یکدیگر قرار می گیرند.
۲- این واحدها به ایجاد مناسباتی با یکدیگر می پردازند که بر مبنای تضاد است و همین امر پایه ساختار اسطوره را شکل می دهد.
[جمعه 1399-09-21] [ 12:55:00 ب.ظ ]
|