رقیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عوامل محیطی

 

با توجه به شاخصهای بیان شده در جدول ۲-۱ میتوان نتیجه گرفت که این الگوها بیشتر به جنبه فنی توجه داشتهاند. از طرفی، همانگونه که ذکر شد، این الگوها برای سنجیدن آمادگی در سطح جامعه و ملی مناسب هستند نه سطح سازمانی که مورد تحقیق این پژوهش میباشد. همچنین توجه به جدول ۲-۲ که نشان دهنده تفاوت شاخصهای مورد استفاده در این پژوهش و الگوهای مذکور است، جامعیت مدل این تحقیق را مشخص میکند. لذا مدل الهی و حسنزاده شامل عوامل فنی، سازمانی و بینسازمانی برای شناسایی عوامل موثر بر آمادگی سازمان در استفاده از بازار الکترونیکی مناسبتر از الگوهای ذکر شده میباشند.
۲-۵٫ بنگاه های کوچک و متوسط[۱۹]:
سازمانهای کوچک و متوسط نیروی تاثیرگذاری در فرآیند توسعه اقتصادی کشورها میباشند که به علت نداشتن متولی و سازمانی که بصورت جدی، مطالبهگر توجه به جایگاه این سازمانها در برنامهریزی کلان کشور گردد، از ایفای رسالت خود در توسعه اقتصادی کشور بازماندهاند. شرکتها و سازمانهای کوچک و متوسط بر اساس معیارهای مختلفی تعریف میشوند. برخی از این معیارها عبارتند از: حجم اشتغال، حجم سرمایه، حجم تولید، نوع تکنولوژی و صادراتی بودن تولیدات، میزان گردش مالی و… (سمیع زاده و چهارسوقی،۱۳۸۷).
تحولات پیچیده و سریع تکنولوژی و فناوری اطلاعات[۲۰] چند دهه اخیر و نیز شتابگیری روند جهانی شدن موجب شده است تا جوامع تلاش کنند تا بیش از پیش خود را برای پذیرش تغییرات و تحول آماده کنند. آنچه که تا چند دهه پیش به عنوان یک امتیاز اقتصادی تلقی میشد عبارت بود از برپایی و فعال نگه داشتن شرکتهای بزرگ و چنین استدلال میشد که هر چه این شرکتها بزرگتر باشند اقتصاد پویاتر و قدرتمندتر میگردد. اگر چه این تفکر طی چندین دهه رونق گرفت و بر پایه آن شرکتهای غول پیکری هم پدیدار شدند، ولی تحولات اخیر و به ویژه فناوری اطلاعات و ارتباطات پیچیدهتر شدن فرایندهای مدیریتی و تصمیمگیری، نیاز به تصمیمگیریهای آنی و ضروری و تجارب حاصل از فعالیتهای بنگاههای کوچک و متوسط اهمیت این بنگاهها را نمایان ساخته است (لعلی،۱۳۸۲).
واژه «سازمانهای کوچک و متوسط» در تعداد کمی از کشورها به صورت استاندارد تعریف شده است. به عنوان مثال، قبلاًً هریک از اعضای اتحادیه اروپا به طور سنتی، تعریفی از آن را ارائه می کرد. مثلاً آلمان سازمانهایی که تعداد کارکنان آن۵۰۰ نفر و بلژیک سازمانهایی که تعداد کارکنان آن ۱۰۰نفر باشد را کوچک و متوسط میدانست. پس از ارائه یک تعریف اولیه در سال ۱۹۹۶میلادی، اتحادیه اروپا در سال۲۰۰۳ این مفهوم را استاندارد کرد و در تعریفی که هماکنون در اتحادیه اروپا مورد اجراست. کمیسیون اروپا در سال ۲۰۰۳ترکیبی از تعداد کارکنان، گردش مالی سالانه و یا ترازنامه سالانه را مبنا قرار داد. در تعریف ارائه شده، سازمانهایی با تعداد کارکنان کمتر از ۵۰نفر را “کوچک” و سازمانهای با کمتر از ۲۵۰نفر را “متوسط” نامیده اند، ضمن آنکه بنگاههایی با تعداد کارکنان کمتر از ۱۰ نفر را خیلی کوچک (میکرو) مینامند. اکثر کشورها همین تعریف را مورد اجرا قرار میدهند (معاونت برنامهریزی و امور اقتصادی،۱۳۸۸).
گردش مالی سالانه ۵۰، ۱۰و۲ میلیون یورو و تراز سالانه ۴۳ ،۱۰ و۲ میلیون یورو نیز به عنوان حدود تعریف شده برای سه نوع بنگاه متوسط، کوچک و خیلی کوچک پیش بینی شده است. آلمان از سال ۲۰۰۵میلادی از تعریف اتحادیه اروپا استفاده کرد. در مقابل امریکا، صنایع با کمتر از ۱۰۰نفر را کوچک و صنایع با کمتر از ۵۰۰ نفر را متوسط می نامد. شایان ذکر است که به گزارش کمیسیون اروپا (۲۰۰۵)، میزان اشتغال متوسط کل بنگاهها در اتحادیه اروپا ۶ نفر است و ۹۹درصد شرکتهای اتحادیه اروپا را بنگاههای کوچک و متوسط تشکیل می دهند که تعداد کارکنان آن در مجموع حدود ۷۵ میلیون نفر است (موحدی،۱۳۹۰). به نقل از ویکی پدیا[۲۱]، در برخی کشورهای اروپایی و نیز آمریکا، بنگاههای با تعداد کمتر از ۱۰ نفر را دفاتر کوچک نامیده و برای آنها محدوده خاصی در حوزه بنگاههای کوچک و متوسط در نظر میگیرند.
در اتحادیه اروپا، بنگاههای با تعداد کمتر از۱۰ نفر را بنگاههای خیلی کوچک (میکرو) مینامند. در برخی از کشورها، بنگاههای با تعداد کارکنان ۳۰ تا ۱۹۹ نفر را کوچک و ۲۰۰تا ۹۹۹ نفر را متوسط نامیدهاند. در خصوص تعریف و توصیف بنگاههای کوچک و متوسط در ایران اتفاق نظر قطعی وجود ندارد. وزارتخانهها و مؤسسات مختلف دسته بندیهای متفاوتی برای این بنگاهها دارند. با توجه به تعریف برخی وزارتخانهها (چون جهاد کشاورزی)، بنگاههای کوچک و متوسط روستایی، بنگاههای صنعتی و خدماتی با کمتر از ۵۰ نفر تلقی میشود، درحالیکه برخی وزارتخانههای دیگر(چون تعاون)، تعریف دیگری دارند. تقسیمبندی کارگاههای صنعتی در ایران حاوی نوعی شباهت با توصیف اتحادیه اروپاست (مرکز آمار ایران، ۱۳۸۷).
با توجه به اهمیت بنگاههای کوچک و متوسط و نقشی که در توسعه صنعتی کشور و واکنش سریع به تغییرات و نیازهای متنوع بازار جهانی و توسعه صادرات ایفا میکنند، هماهنگی آنها با شرایط و خواستههای بازار، ازجمله بهکارگیری امکانات تجارت الکترونیکی، یک ضرورت ناگزیر است (موحدی،۱۳۹۰). بنگاههای کوچک و متوسط، در اکثر کشورها به عنوان عناصر مهم در پیشرفتهای اقتصادی-اجتماعی شناخته شدهاند. این بنگاهها خصوصاً در ایجاد فرصتهای شغلی با سرمایهگذاریهای پائین، توسعههای منطقهای، توسعههای سازمانی شرکتهای متکی بر اصول تکنولوژی، نوآوری محصولات و ایجاد روشهای نوین، اهمیت بسزایی دارند (تولایی و علیرضایی،۱۳۸۷).
نگاهی به نظام اقتصادی-اجتماعی در بسیاری از کشورهای پیشرفته و نو توسعه یافتهی جهان نشان میدهد که ایجاد و حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط یکی از اولویتهای اساسی در برنامههای توسعه اقتصادی این کشورها است. این بنگاه های اقتصادی علی رغم آنکه به سرمایه گذاری کمتری نیاز دارند، بازدهی بیشتری داشته و درایجاد اشتغال، ایجاد بستر مناسب برای نوآوری و اختراعات و افزایش صادرات این کشورها، نقش مهمی دارند. در بسیاری از کشورها این بنگاهها، تامینکنندگان اصلی اشتغال جدید، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوریهای جدید بودهاند. از سوی دیگر این صنایع به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد خود می تواند از جاذبههای فراوانی برای بخش خصوصی برخوردار باشد، که این امر بسته به شرایط داخلی اقتصادی کشورها قوانین و سیاستهای حمایتی در کشورهای مختلف به عنوان الگویی موفق برای توانمندسازی علمی و صنعتی معرفی شده است (تولایی و علیرضایی،۱۳۸۷).
شرکتهای متوسط و کوچک در بیشتر کشورهای توسعه یافته به دلایل مختلف مورد توجه و حمایت ویژه دولتها قرار دارند. که از جمله آنها میتوان به تواناییهای لازم جهت جذب سرمایههای محدود و پراکنده موجود در جامعه و هدایت آنها در فعالی های تولیدی و صنعتی اشاره نمود. با توجه به توضیحات فوق ارائه راهکارهایی به منظور تسهیل حضور فعال سازمانهای کوچک و متوسط در چرخه اقتصادی کشور میتواند به توسعه و شکوفایی این سازمانها منجر شود. در این میان با توجه به رشد روزافزون کسبوکارهای الکترونیکی که موج عظیم آن در سالهای اخیر اقتصاد جهان را متحول نموده است، بررسی این پدیده نوظهور در سازمانهای متوسط و کوچک میتواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد (سمیع زاده و چهارسوقی،۱۳۸۷).
۲-۶٫ بکارگیری بازار الکترونیکی توسط بنگاه های کوچک و متوسط

 

۲-۶-۱٫ کسب وکارهای کوچک

 

در حالی که بیش از یکسوم بنگاههای کوچک، تجارت الکترونیکی را عامل توسعه فروش میدانند، استفاده آنها از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای عملیات فروش محدود به فروش و تولید الکترونیکی در سطح ۷ تا ۱۴درصد است. هیچکدام از این سازمانها از این فناوری برای کنترل کیفیت، جست وجوی سفارش یا نگهداری و تعمیرات استفاده نمی کنند. آگاهی محدود (عدم نیاز به فناوری توسط ۳۰درصد از سازمانها)، نیروی غیرکیفی و محدودیت بودجه از مشکلات این بنگاههاست. در این سازمانهای کوچک بیشترین درک نسبت به فناوری در نقشهای مدیریتی تبلور یافته است. در حدود ۴۰درصد، بنگاهها از فناوری در یکی از حوزههای خود بهخصوص در منابع انسانی، مالی و فعالیتهای مدیریتی بهره بردهاند (موحدی و یاقوتی، ۱۳۸۸).

 

۲-۶-۲٫ کسب وکارهای متوسط

 

 
 
 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت