از آنجا که دانشگاه ها به عنوان متولیان اصلی تربیت و پرورش منابع انسانی متخصص در جامعه، نقش اساسی دارند، توجه به مقوله ی کارآفرینی دانشگاهی به توسعه ی بهتر این امر کمک می کند.
شاید تغییر رویکرد دانشجویان و دانش آموختگان از کارجویی به کارآفرینی به سبب درک این مطلب است که در دنیای امروز دانش آموخته ای نسبت به سایرین دارای مزیت رقابتی است که پا را از حوزه ی دانش و محفوظات خود فراتر گذاشته و در حل مسائل عملی آن محدوده ی تخصصی، مهارت داشته وموفق عمل کند. به همین دلیل است که آموزش کارآفرینی در دو حالت ساخت یافته با برنامه های آموزشی گوناگون و گاهی با صرف وقت زیاد یا کارگاه ها و سمینارهای آموزشی کوتاه مدت مورد توجه بیشتری قرار می گیرد.
دانشگاه می تواند و انتظار می رود که با تکیه بر رسالت اصلی خود یعنی آموزش و پژوهش، در تسهیل مسیر کارآفرینی نقش بسزایی داشته باشد. برای تبدیل انسانهای عادی به انسانهای کارآفرین و پشتیبانی همه جانبه ازآنها نیاز به یک جهاد فراگیر در آموزش گسترش زمینه های فناورانه و پشتیبانی مالی میباشد.در همین راستا وبا هدف بهره وری و بهبودکیفی وکمی برگزاری اینگونه دوره های آموزشی ضرورت انجام تحقیق با محوریت بررسی اثربخشی دوره های آموزشی کارآفرینی بر دانش کسب وکار، انگیزش و رغبت شغلی دانشجویان ضروری می باشد .

 

۱-۴-اهداف تحقیق

 

هدف اصلی: شناخت میزان اثر بخشی دوره های آموزشی کارآفرینی بر روی دانش مدیریت کسب وکار، انگیزش و رغبت شغلی دانشجویان
اهداف ویژه:
تعیین میزان اثرگذاری آموزش مهارتهای کارآفرینی بر دانش کسب و کار دانشجویان
تعیین میزان اثرگذاری آموزش مهارتهای کارآفرینی بر انگیزش شغلی دانشجویان
تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای کارآفرینی بر رغبت شغلی دانشجویان

 

۱-۶-فرضیه‌های تحقیق

 

۱- دانش کسب و کار دانشجویان شرکت کننده در دوره های آموزشی مهارت های کارآفرینی بیشتر از دانشجویان است که در این دوره ها شرکت نکرده اند.
۲- انگیزش شغلی دانشجویان شرکت کننده در دوره های آموزشی مهارتهای کارآفرینی بیشتر از دانشجویانی است که در این دوره ها شرکت نکرده اند.
۳- رغبت شغلی دانشجویان شرکت کننده در دوره های آموزشی مهارتهای کارآفرینی بیشتر از دانشجویانی است که در این دوره ها شرکت نکرده اند.

 

۱-۱۲-متغیرها و تعریف عملیاتی آنها

 

خلاقیت[۱] : یعنی بکار گیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یا تبلور یک فکر یا مفهوم جدید است و نیز برخی خلاقیت را به ترکیب ایده ها یا ایجاد پیوستگی بین ایده ها تعبیر نموده اند
نوآوری[۲] : نوآوری بکار گیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت می باشد د ر واقع نو آوری عملی ساختن ایده ناشی از خلاقیت را امکان پذیر می سازد و آن را بصورت یک محصول جدید یا خدمت تازه ارائه می نماید .
کارآفرینی[۳]: بنابر تعریف واژه نامه وبستر کارآفرین کسی است که متعهد می شود یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل نماید.از دیدگاه روانشناسان معتقدند کارآفرین کسی است که بوسیله نیروهای شخصی خود به پیش می رود، نیروهایی از قبیل نیاز به کسب کردن یا رسیدن به چیزی، تجزبه نمودن، انجام دادن یا شاید فرار از قدرت اختیار دیگران. از دیدگاه مدیران فرایند اداره و راهبری سازمان و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه را کارآفرینی می نامند.
رغبت شغلی : میزان خشنودی فرد از محتوی و شرایط شغلش ، به ویژه از جهت انگیزه‌های درونی شغل.جنبه‌های مثبت یا منفی طرز تلقّی فرد نسبت به شغلش.
دانش کسب و کار: مجموع اطلاعاتی میباشد که به شخص جویای کار کمک میکند تا بامحیط اقتصادی وشرایط کسب وکار پیرامون خود آشنا شود وبهتر بتواند در فضای جامعه به شغل مورد نظر خود بپردازد، این اطلاعات میتواند در زمینه قوانین تجارت،قوانین مالیاتی،مدیریت مالی وحسابداری واصول ثبت شرکت و سایر فنون و قوانین باشد.
انگیزش : حالتی در افراد که آنان را به انجام رفتار وعمل خاصی متمایل می سازد.

 

فصل دوم

 

ادبیات و پیشینه پژوهش

 

۲-۱-مقدمه

 

مباحث مربوط به کارآفرینی به ویژه کارآفرینی دانشی عمر چندانی ندارند. در کشور ما، با عنایتی که برنامه ی سوم توسعه ی اقتصاد

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

ی، اجتماعی و فرهنگی کشور به موضوع کارآفرینی داشته است، تصویب طرح توسعه ی کارآفرینی در دانشگا ه های کشور (کاراد( انجام شده که به فعالیتهایی در سطح برخی از دانشگا ههای کشور منجر شده است. اگرچه آموزش به تنهایی زمینه ساز توسعه ی کارآفرینی و ایجاد کسب و کار مؤثر نیست اما به عنوان جزئی از یک سیستم توسعه بسیار حائز اهمیت است.
بررسی های انجام شده در ایالات متحده، اروپا و کشورهای جنوب شرقی آسیا نشان می دهد که اگر آموزش های کارآفرینی در کنار سایر اقدامات ترغیب کننده و تسهیل کننده قرار گیرند، اثربخشی قابل توجهی خواهند داشت. (شهرکی پور، بنی سی:۱۳۸۴)
در دهه ی ۷۰ میلادی دانشگاه های آمریکا به خاطر چیرگی بر توسعه ی فناوری های جدید و عدم انتقال آن به شرکت ها و بخش خصوصی مورد انتقاد قرار گرفتند. تا اینکه کنگره ی آمریکا قانون “بای دل” را جهت “یکسان سازی حق امتیاز” تصویب کرد.این قانون محدودیت بهره گیری از مالکیت حق امتیاز را برای دانشگاه هایی که از کمک های دولتی استفاده می کردند مرتفع می ساخت( فردمن و دیگران[۴] ، مترجم طالبی ، زارعی یکتا ، ۲۰۰۲)
بررسی ها نشان داد که این قانون ، دانشگاه را به نیروهای اجرایی و کارآفرینانی که به دنبال تجاری سازی تکنولوژی های دانش بنیان هستند ، نزدیک تر می کند(جنسون و ترسبی[۵] ۲۰۰۱: ص ۹۱) .
دنبال این قانون بسیاری از دانشگاه ها برای مدیریت و حفاظت از دارایی فکریشان،دفاتر انتقال تکنولوژی راه اندازی کردند. نقش این دفاتر که گاهی دفاتر حق امتیاز تکنولوژی نیز نامیده می شوند، تسهیل انتقال دانش تجاری (گسترش تکنولوژیک ) ازطریق دادن حق امتیاز اختراعات و سایر شکل های دارایی فکری منتج از تحقیقات دانشگاهی به صنایع بود، به طوری که حق امتیاز دانشگاه ها از ۳۰۰ مورد در سال ۱۹۸۰ به۳۷۰۰مورد در سال ۱۹۹۹ رسید. مهم تر از آن، محصولات زیادی از صنایع کلیدی استراتژیک یا فناوری بالا از جمله رایانه، داروسازی، بیوتکنولوژی و … از طریق فرآیند انتقال تکنولوژی از دانشگاه به صنعت توسعه پیدا کرده اند.(طالبی ، زارعی یکتا ، ۱۳۸۷)
از این رو در این تحقیق مطالب مورد نظر را در چهار بخش مجزا شامل کارآفرینی ، دانش کسب و کار ، انگیزش و رغبت شغلی مورد بررسی قرار می دهیم .

 

۲-۲- بخش اول : کارآفرینی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت