دانلود پایان نامه ارزیابی ریسک زنجیره تامین در صنعت لوازم خانگی استان تهران |
چکیده
امروزه توجه به فرصتها و تهدیدهای موجود در عرصه صنعت و تجارت و ارزیابی توان صنایع و شرکتها در رویارویی با عدم قطعیتها و ریسکهای موجود ضروری و مهم بوده و مدیریت ریسکهای زنجیره تامین بسیار حائز اهمیت میباشد. مدیریت ریسک، فرایند شناسایی عوامل ریسک، ارزیابی آنها و برنامه ریزی برای کاهش اثرات نامطلوب ریسکها میباشد. ارزیابی ریسک یکی از مراحل مهم مدیریت ریسک بوده و با توجه به وجود ریسکهای فراوان و نیز لزوم صرف بهینه منابع در زنجیره تامین، اهمیت زیادی دارد و نادیده گرفتن آن و حتی اجرای ناقص این فرایند ممکن است خسارات جبران ناپذیری را بر بخشهای مختلف زنجیره وارد کند. ارزیابی و رتبهبندی بندی ریسک، برتری هر ریسک را بر اساس شاخصهای مرتبط مشخص کرده و در نتیجه امکان ارایه پاسخ مناسب برای هر ریسک فراهم میگردد.
هدف این پژوهش، از یک طرف شناسایی و اولویت بندی ریسکهایی است که در صنعت لوازم خانگی استان تهران موجود است و از طرف دیگر رتبه بندی شرکت های منتخب تولید کننده لوازم خانگی در استان تهران می باشد. برای شناسایی ریسک ها در ابتدا مدلی عمومی در ریسک زنجیره تامین مبنا قرار داده شده است که 45 ریسک را معرفی کرده و به همراه 5 ریسک معرفی شده توسط خبرگان، به عنوان مدل مفهومی پایان نامه قرار داده شده است. این 50 ریسک توسط 10 خبره با رویکرد دلفی ارزیابی شده و در نهایت 31 ریسک که در صنعت لوازم خانگی احتمال وجود آن می رفت، شناسایی شدند. سپس ریسک های شناسایی شده با روش DANP ارزیابی شدند و ریسک تکنولوژی به عنوان مهمترین ریسک معرفی شد. در نتایج ویکور نشان داد شرکت امرسان و بعد از آن آبسال به عنوان کارخانه هایی که کمترین ریسک را در زنجیره تامینشان داشتند، معرفی شدند.
واژگان کلیدی: ارزیابی ریسک، زنجیره تامین، لوازم خانگی استان تهران، دلفی، DANP، ویکور
مقدمه
به دلیل افزایش عدم قطعیت در زنجیره تأمین و بروز عواملی نظیر مسائل سیاسی، نوسانات تقاضا، تغییرات تکنولوژی، ناپایداریهای مالی و حوادث طبیعی ، سازمانها برای کاهش آسیبپذیری و افزایش قابلیت تحمل زنجیره تأمین خود مجبور بهصرف منابع برای پیشبینی تقاضا، تأمین و عدم قطعیتهای داخلی سازمان شدند. توجه به این عدم قطعیتها و عوامل ایجادکننده ریسکها موجب شد تا مسئله مدیریت ریسک در زنجیره تأمین مطرح شود (وانانی[1] و همکاران، 2009: 16).
در این فصل در ابتدا به بحث و بررسی در خصوص بیان مسئله پژوهش پرداختهشده و در ادامه کار اهمیت و ضرورت پژوهش بحث شده و همچنین اهداف و فرضیات پژوهش بهعنوان شاکلههای فصل اول پژوهش بیان گردیده و در پایان نیز با تعریف متغیرهای پژوهش و بیان محدودیت ها و موانع ، این فصل خاتمه مییابد .
1-2- بیان مسئله
اخیراً سازمانها سعی دارند تا با ایجاد جریانهای فراوان و موازی اطلاعاتی و فیزیکی به سمت زنجیره تأمین پیشرفته و کارا حرکت کنند، تا بتوانند محصولات باکیفیت بالا تولید کرده و در زمان مناسب و روشهای مقرون به صرفه به مشتریان تحویل دهند(جاتنر [2]، 2005: 120).
آیتکن زنجیره تأمین را بهعنوان شبکهای از سازمانهای مستقل و مرتبط با یکدیگر تعریف کرد که با همکاری یکدیگر سعی دارند، مدیریت و بهبود جریان مواد و اطلاعات از تأمینکنندگان تا مصرفکنندگان نهایی را کنترل کنند (آیتکن[3]، 1998). مدیریت زنجیره تأمین به کنترل و بهبود جریان اطلاعات، مواد و پول در سراسر این زنجیره میپردازد (هلو و زکلی[4]، 2005: 5 ) و هدف آن، ایجاد ارزشافزوده، تولید محصولات باکیفیت بالا، کمهزینه و بهموقع بودن و درنهایت ایجاد ارزش برای مشتریان میباشد(فاوست و مگنان[5]، 2004: 67 ).
با توجه به اینکه؛ سازمانها همواره در معرض عدم موفقیت عرضهکنندگانشان در تأمین منابع لازم در موعد مقرر و یا باکیفیت و یا قیمت موردتوافق قرار دارند، با بزرگ شدن زنجیره تأمین، نرخ تأمین منابع لازم، نرخ تقاضای کالای تولیدی با نرخ فزایندهای به سمت عدم قطعیت حرکت خواهد کرد و موضع مدیریت و تقسیم ریسک در سراسر زنجیره تأمین از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد(نرمن و جانسون[6]، 2004: 438 ). بهطورکلی ریسکهای زنجیره تأمین بر خروجیهای زنجیره تأمین اثر میگذارند؛ بهعبارتدیگر، هر اختلال یا ریسکی در زنجیره تأمین، اثر مستقیمی بر ادامه عملیات شرکت و تحویل محصولات و یا خدمت به بازار خواهد گذاشت و تأثیر نهایی بر مشتری وارد خواهد شد(جاتنر، 2005: 122). در این شرایط مدیریت ریسکهای موجود در زنجیره تأمین برای ایجاد تعادل صحیح در سرتاسر زنجیره تأمین، تهیه بهموقع منابع لازم و درنهایت تحویل بهموقع محصولات به مشتریان، لازم به نظر میرسد و میتوان آن را یکی از ملزومات مدیریت موفق در این عرصه دانست. فرایند مدیریت ریسک بر شناسایی ریسکهای موجود و کاهش اثر نامطلوب آنها در زنجیره تأمین تمرکز دارد و از 4 فاز شناسایی، ارزیابی، کنترل یا مدیریت و ردیابی رخدادهای ریسکی تشکیل میشود(ریچه و بریندلی[7]، 2007: 303).
یکی از مهمترین مراحل مدیریت ریسک، ارزیابی و رتبهبندی عوامل ریسک است؛ زیرا با انجام رتبهبندی ریسکها، ارجحیت هر ریسک بر اساس شاخصهای تعیینشده؛ در مقابل سایر ریسکها مشخص و درنتیجه تصمیمگیرنده میتواند در مورد میزان تخصیص منابع موجود برای مقابله با هر ریسک برنامهریزی نماید. بهعبارتیدیگر با رتبهبندی این عوامل، مدیران این بنگاهها از طریق تخصیص بودجهی کافی و زمان لازم، آمادگی موردنیاز برای مقابله با هر یک از این عوامل برحسب اولویت و توان سازمان برای پاسخگویی به هر یک را کسب خواهند کرد. ازاینرو هدف از فاز ارزیابی ریسک، اندازهگیری ریسکها بر اساس شاخصهای مختلف از قبیل میزان تأثیر و احتمال وقوع میباشد. رتبهبندی ریسکهای زنجیره تأمین را میتوان به روشهای مختلف کمی و کیفی انجام داد. در سادهترین و درعینحال متداولترین حالت، رتبه ریسک را بر اساس حاصلضرب مقادیر احتمال و تأثیر به دست میآورند. یکی از مهمترین رویکردهای مدیریت ریسک، استفاده از فنون تصمیمگیری چند شاخصه میباشد (خلیلی، 1384: 194). لذا در این پژوهش هدف، پاسخ به این سوال است که ریسکهای موجود در زنجیره تأمین صنعت لوازمخانگی استان تهران به چه صورت می باشد؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
رقابتِ رو به رشد، از صنعت این را میطلبد که تمرکز بر شایستگیهای محوری و کاهش دامنهی عمودی تولیدکننده را توسعه دهد (افزایش دهد) که به بُعدی جدید از همکاری چندین شرکت در قالب زنجیرههای ارزشافزوده میانجامد. زنجیرههای تأمین امروزی (کنونی) به دلیل کثرت مشتریان، ارائهدهندگان خدمت و تأمینکنندگان مشترک (نسبتاً جهانی) دارای ساختار بسیار پیچیده و به هم وابسته هستند. درک و مدیریت ریسک تغییر در زنجیرهی تأمین مسئلهای پیچیده و موضوعی مهم در فضای کسبوکار (تجارت) میباشد(فول و همکاران[8]، 2011: 839). در فرایند مدیریت ریسک نخستین گام شناسایی ریسکهای زنجیرهی تأمین است. ولی وضوح و مشخص بودن ریسکِ نهفته در زنجیره تأمین تنها پیشنیاز مدیریت ریسک موفق (به عبارتی مؤثر) نیست. انتخاب سنجههای (پیشگیری یا تخفیف) مناسب، ارزیابی ساختاری و «ناحیه تأثیر» انواع مختلف ریسک را تشکیل میدهد ( چوپرا و شودهی[9]، 2004: 59). هرچند که جریانی غنی از ادبیاتِ (تجربی) مربوط به ریسکهای زنجیرهی تأمین و مدیریت آنها و ادبیات مفهومی در ارتباط با مفهوم جدید مدیریت ریسک زنجیره تأمین وجود دارد، اما ارزیابی این عوامل در صنعت لوازمخانگی صورت نگرفته است.
در سالهای اخیر هیچگرایشی از مدیریت بهاندازهی مدیریت ریسک زنجیره تأمین (SCRM) چه از دید کارورزان و چه بهعنوان یک حوزهی (زمینهی) تحقیقی اهمیت پیدا نکرده است. پیشبینیناپذیری محیط کسبوکار، (خواستههای) متغیر مشتری، کنشهای رقبا، در کنار پویایی بازار و ابتکارات پیشرفتیِ پیوسته درون سازمان بدین معنی است که زنجیره تأمین هرگز بهطور واقعی به وضعیت ثابت و پایداری نمیرسد (هیوود و پک[10]، 2004: 72؛ کریستوفر[11]، 1998). این پارامترهای عدم قطعیت میتواند از طریق شبکه زنجیره تأمین پراکنده و تکثیر یابد (ون در وورست و بیولنز[12]، 2002: 412) . هم در نظر و هم در عمل اتفاقنظر گستردهای وجود دارد که برای رقابت در محیطِ پیشبینیناپذیر تجارتِ کنونی که دارای آشفتگی رو به افزون میباشد، مدیریت ریسک در زنجیره تأمین یک قابلیت ضروری است.
صنعت لوازمخانگی ایران با قدمتی فراتر از شش دهه در آستانه ورود به عصر جدید و درک حقیقتی نو میباشد. این صنعت همانند اغلب صنایع داخلی از کشورهای پیشرفته اقتباسشده است ولی به دلیل نبود آمادگی پذیرش آن، عدم وجود فرهنگ صحیح صنعتی در کشور و به وجود نیامدن ساختارهای مناسب، متأسفانه متناسب با شأن و جایگاه تاریخی و تمدن ایران پیشرفت ننموده است. با مروری بر این صنعت مشاهده میشود که علیرغم پیشرفتهای جهانی، ایران در وضعیت دهه پنجاه متوقف مانده و ازنظر فناوری، دانش فنی و نیروهای انسانی آموزشدیده در سطح پایینی قرار دارد (آل ابراهیم و نصیری، 1380: 690).
در صنعت لوازمخانگی همانطور که در فصل 2 اشاره خواهد شد، بخشهایی که در این زنجیره وجود دارند با ریسکهایی مواجه میشوند که میتواند سودآوری شرکتها، وضعیت تولید (کیفیت و زمان) ، مشتریان محصول و زمان توزیع را تحت تأثیر (جهت دار) قرار دهد. با توجه با توضیحات اشارهشده در بالا ، پرداختن به موضوع ریسک در بخش زنجیره تأمین از اهمیت بالایی برخوردار است . با توجه به اینکه ایران در صنعت لوازمخانگی جزء تولیدکنندگان و مونتاژ گران محسوب میشود ارزیابی این مهم در صنعت لوازمخانگی ایران ضروری و حیاتی میباشد.
[شنبه 1399-01-09] [ 03:25:00 ب.ظ ]
|