۱-۱- مقدمه

 

 

توسعه اطلاعات و پیشرفت سریع فناوری در دههی اخیر تحولی عظیم در تمام جنبه‌های زندگی و فعالیت‌های بشر ایجاد کرده و باعث حرکت به سمت اقتصاد دانش محور و منجر به تغییر پارادایم حاکم بر اقتصاد صنعتی شده است. به گونه‌ای که امروزه میتوان شاهد اقتصادی مبتنی بر دانش و اطلاعات بود که اساس و بنیان آن بر محور دارایی‌های نامشهود و سرمایه فکری استوار است. در چنین فضایی سرمایه‌های فکری سازمان‌ها بیش از پیش به عنوان مزیت‌های رقابتی مورد توجه قرار گرفته است و در حقیقت جهان پس از انقلاب کشاورزی و صنعتی که در آن زمین، سرمایه و نیروی کار منابع اصلی به حساب می‌آمدند شاهد انقلابی اطلاعاتی است که درآن منابع اصلی بر پایه دانش و اطلاعات شکل گرفته است. در عصر دانش، سرمایه فکری موضوعی با اهمیت می‌باشد و با حرکت در هزاره سوم، قدرت فکری ارزشمندتر از قدرت ماهیچه‌ای، قدرت مکانیکی و یا حتی قدرت فنی است (مجتهد زاده،۱۳۸۱).
سرمایه فکری مجموعه‌ای از دارایی‌های دانش محور است که در مشتریان، فرآیندها، اطلاعات، علائم تجاری، منابع انسانی و سیستمهای سازمان تجلی مییابد و به یک سازمان اختصاص داشته و در زمره ویژگی‌های آن محسوب میشود و از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به طور قابل ملاحظه‌ای به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر میشود.
بارنی چهار معیار تعیین کننده در ایجاد مزیت رقابتی را به شرح زیر معرفی می نماید:
ایجاد ارزش برای مشتریان،
کمیابی منابع،
قابلیت تقلید پذیری،
قابلیت جانشینی.
تنها منابعی که از این ویژگی‌ها برخوردارند، منابع نامشهود سازمانها می‌باشند (انواری رستمی و رستمی، ۱۳۸۲)
شناسایی علت یا علل افزایش فاصله بین ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت‌ها نیز سبب پژوهش‌های بسیار زیادی شده است. جستجوی ارزش دارایی‌های نامشهودی که صورت‌های مالی قادر به نشان دادن آن‌ها نمی‌باشد اساس این پژوهش‌ها را تشکیل می‌دهد.
لو(۲۰۰۱)در پژوهش‌های خود نشان داده است که در طول سال‌های ۱۹۹۷_۲۰۰۱ نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ۵۰۰ شرکت آمریکایی از ۱تا ۵ افزایش یافته است و این موضوع بیانگر این است که حدود ۸۰% از ارزش بازار شرکت در گزارش‌های مالی نشان داده شده است. محدودیت‌های صورت های مالی در توضیح ارزش شرکت این حقیقت را بیان می‌کند که ارزش اقتصادی منابع فقط منحصر به ارزش کالاهای مادی نیست بلکه سرمایه فکری را هم در بر می‌گیرد با توجه به اهمیت سرمایه فکری به وضوح روشن است که سنجش سرمایه فکری شرکت‌ها شاخصی مهم در تعیین توان رقابتی شرکت‌ها برای بقاء و رشد در اقتصاد جدید است(همتی و همکاران، ۱۳۸۹).
بنتیس موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمان‌ها را تا حد کمی مبتنی بر تخصیص استراتژیک منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر دانش می‌داند. در نتیجه چالش مدیران در هزاره جدید آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن در سازمان دانش محور است. از این رو، شناخت و ارزیابی سرمایه‌های فکری و دانشی سازمان‌ها می‌تواند از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و زمینه را برای ورود سازمان‌ها به این عرصه فراهم می‌نماید. این در حالی است که بسیاری از سازمان‌های کنونی حتی در کشورهای صنعتی آمادگی لازم برای ورود به عرصه اقتصاد دانش محور را نداشته و اقدامات زیادی را در این راستا انجام نداده‌اند و در این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر سرمایه فکری به عنوان یک منبع استراتژیک دنیای امروز بر عملکرد مالی و ارزش بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستیم.

 

 

۱-۲- تشریح و بیان مسأله تحقیق

 

 

با وقوع انقلاب تکنولوژی و فناوری اطلاعات، از سالهای بعد از ۱۹۹۰، الگوی اقتصاد جهانی، تغییر اساسی کرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است(قلیچ لی و مشبکی، ۱۳۸۵).
سرمایه، در مورد مؤسسه‌ها، به هر دارایی برمی‌گردد که باعث ایجاد جریان‌های نقدی آتی شود. بیشتر دارایی‌های شناخته شده، ماهیت مشهود و عینی دارند، بنابراین، سرمایه مشهود به دارایی‌های فیزیکی و مالی سازمان اشاره دارد. ارزش این دارایی‌ها به طور ادواری (توسط شرکت‌های بخش عمومی) افشا می‌شود و به آسانی بر روی ترازنامه به دست آمده از ثبت‌های مالی این شرکت‌ها، یافت می‌شود. اهمیت دارایی‌های نامشهود (مانند: مهارت‌های نیروی کار و سازمان) در تعیین سودهای آتی به طور فزاینده‌ای در حال افزایش است. علاوه بر این، شناسایی کردن این دارایی‌ها مشکلتر است و این سختی مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلاً گزارش نمی‌شوند. همین امر باعث شده است که این دارایی‌ها برای جهان خارج از مؤسسه، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند. توماس استوارت یکی از پیشگامان مطالعه در این زمینه، اصطلاح پولی «سرمایه  فکری» را برای این دارایی‌ها مطرح کرد. یکی از مهمترین وظایف مدیران، مدیریت سرمایه‌های فکری است. سرمایه فکری شامل سه گونه دارایی نامحسوس است، ساختار داخلی، ساختار خارجی و شایستگیهای انسانی. در حسابداری سنتی تا بحال لزومی در توجه به ارزش این گونه دارایی‌ها و انعکاس آن در صورت‌های مالی وجود نداشته است. اما مطالعه ارزش شرکتها در بازارهای پول و سرمایه نشان از آن دارد که برخی شرکت‌ها علیرغم آنکه دارایی مشهود چندانی نداشته، اما از ارزش بیشتری نسبت به سایر شرکتها مشابه برخوردار بوده‌اند. این مطلب عمدتاً به دلیل جایگاه شرکت به لحاظ آینده‌ای روشن، دانش کارکنان، مدیریت موثر یا به عبارت دیگر سرمایه‌های فکری شرکتها بوده است. از دهه ‎۱۹۷۰ محققان زیادی مطالعات خود را بر روی این موضوع متمرکز نموده‌اند. الگوهای زیادی نیز در این راستا ارائه شده که هر یک قسمتی از نیازهای تحقیقاتی در این زمینه را برطرف نموده است(دستگیر، محمدی،۱۳۸۸ ).
اهمیت سرمایه فکری تا به آنجا پیش رفته است که بحاردواج در مقالات و اظهارات خود ارزشمندترین و مهمترین منابع یک شرکت را سرمایه‌های فکری و دارایی‌های نامشهود آن می‌داند. به نظر وی دارایی‌های مشهود می‌توانند به راحتی کپی برداری شوند و یا در یک بازار آزاد خریداری گردند، بنابراین آنها نمی‌توانند داراییهای استراتژیک یک شرکت باشند و مزیتهای رقابتی برای آن شرکت ایجاد کنند(رضایی و همکاران،۱۳۸۹).
این تحقیق در پی کسب شواهد تجربی در زمینه ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتها می‌باشد.
مهمترین معیار ارزیابی بر پایه ارزش به کار رفته در این پژوهش، ارزش ایجاد شده برای سهامداران (csv)[1] میباشد. این روش در سال (۲۰۰۱) توسط پابلو فرناندز[۲] مطرح شده است و به طور کلی بیانگر این موضوع است که یک شرکت زمانی ارزش برای سهامدارن ایجاد میکند که بازده صاحبان سهام از بازده مورد انتظار آنها بیشتر باشد و یا به عبارتی دیگر شرکتی، در پایان سال مالی ارزش برای سهامداران خود ایجاد می‌کند، که ارزش ایجاد شده آن شرکت بالغ بر پیش بینیها باشد(فرناندز،۲۰۰۱).
با توجه به توضیحات ارائه شده در تحقیق حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای سوالات زیر هستیم:
تأثیر کارایی سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکتها چگونه است؟ و همچنین بررسی اینکه تأثیر کارایی سرمایه فکری بر ارزش بازار به ارزش دفتری چگونه است؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت