نی داری نشان نداده است.
در تعریف وقف خود که در فصل دوم ذکر شد، آمده است که وقف خود اشاره به درگیری خیلی شدید در کار و یک حسی از مهم بودن، شور و شوق، غرور و چالش را تجربه کردن دارد .با توجه به این تعریف از وقف خود، شاید دلیل اینکه این فرضیه رد شده است را باید در محیط آموزش و پرورش جستجو کرد. ناکافی بودن حقوق دریافتی در مقابل مخارج زندگی، توجه نداشتن به مساله ی اشتیاق شغلی و رعایت فاکتورهای آن، توجه ناکافی به شایستگی های عملی و تجربی کارکنان و ارتقاء رتبه براساس یک شرایط یکنواخت و یکسان، عدم خوش بینی نسبت به شرایط فعلی و آینده ی شغلی خویش و چالشی نبودن محیط کار و… را می توان از جمله دلایل احتمالی اینکه نمونه مورد پژوهش، شاید به دنبال یک اشتیاق کلی و نیروگذاری فیزیکی باشند اما از لحاظ هیجانی به طور کامل، خود را وقف این ارگان نمی کنند، ذکر کرد.
دو مفهوم خوش بینی و ریسک پذیری را که از جمله مهارت های پنج گانه HLT بوده و مورد آموزش در جلسات آموزش گروه آزمایش می باشند را به خوبی می توان در تعریف ذکر شده از وقف خود یافت.
توتن و نیدرمیر[۲۹۹] (۲۰۰۴) در مطالعه ای دریافتند که افراد خوش بین سطح پایین تری از استرس شغلی و تعارض کار یا غیر کاری را دریافت می کنند. همچنین آنها دریافتند که افراد خوش بین، سطح بالاتری از عملکرد و رضایت و سطح کمتری از تمایل به ترک شغل را از خود به نمایش می گذارند.
بهراد ،کلانتری و مولوی (در دست چاپ) در پژوهش مداخله ای خود به بررسی خوش بینی بر سلامت روان پرداختند که در مجموع، یافته های این پژوهش نشان می دهد که بین خوش بینی با سلامت روانی رابطه وجود دارد. آنها همچنین اثربخشی خوش بینی بر سلامت روان را به عنوان یافته ی مطالعاتی خود بیان کرده اند.
بررسی رابطه ی میان انگیزه ی پیشرفت و خوش بینی، موضوع مقاله ای است که نوری و جان بزرگی (۱۳۸۷)، آن را بررسی کرده اند که یافته ها از وجود رابطه ی معنا دار میان خوش بینی با انگیزه ی پیشرفت حکایت دارد .
اما در مورد مهارت دوم یعنی ریسک پذیری، برویهن، مرلی و روجر[۳۰۰] (۲۰۱۴)، در پژوهش شان نشان دادند که درک ریسک و اعتماد به نفس بالا، به طور قوی ای بر رفتار ریسک پذیری حرفه ای تاثیر می گذارد .
همچنین فسلر، تیوخین، هولبروک، گرویس و اسنایدر[۳۰۱] (۲۰۱۴) دریافتند که مردانی که از لحاظ فیزیکی مستعد ریسک پذیری اند، بزرگتر، قوی تر و خشن ترند از کسانی که از ریسک پذیری گریزانند.
فرضیه ی چهارم: مشاوره ی شغلی به شیوه ی نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT)، بر جذب دبیران مؤثر است.
در جدول ۱۵-۴ مشاهده می شود که ارزش F بدست آمده برای تفاوت تاثیر بین گروه گواه و آزمایش برابر با ۹۹/۴۴ است. این مقدار با درجه آزادی ۱ بر روی ۳۵ در سطح (۰۰۰/۰ p<) معنی دار است. این معنی داری نشان می دهد فرضیه ی فرعی سوم پژوهش تایید شده است و مشاوره ی شغلی به شیوه ی نظریه ی یادگیری موضع تصادفی کرامبولتز بر مولفه ی جذب دبیران دبیرستانهای شهرکرد تاثیر معنی دار داشته است. این نشان می دهد که موارد آموزش داده شده در نشست هایی که برای گروه آزمایش ترتیب داده شده بود، بر میزان جذب گروه تاثیر گذار بوده است .
در فصل دوم، جذب اینگونه تعریف شد: به طور کامل متمرکز شدن و شادمان بودن در کار که به موجب آن زمان به سرعت می گذرد و جدا کردن فرد از کارش دشوار است . این مفهوم از اشتیاق شغلی اشاره به جنبه ی شناختی این مفهوم دارد.
معنا داری اثر مشاوره ی شغلی به شیوه ی نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده (HLT)، بر جذب دبیران، نشان می دهد که دبیران آموزش و پرورش در هنگامی که مشغول به کار آموزش خویش هستند، کاملا با آن آمیخته شده و به نوعی از انجام این کار لذت می برند.
به نظر می رسد که بتوان مفهوم کنجکاوی را از دل تعریف جذب استنباط کرد. چرا که به نوعی می توان گفت که اگر فرد در کاری که مشغول انجامش است، بدان علاقمند باشد، آنقدر غرق فعالیتش می شود که گذر زمان اصلا برایش معنایی ندارد.
جووانوویچ و برداریچ[۳۰۲] (۲۰۱۲) در مطالعه ای که پیرامون کنجکاوی انجام داده اند، به این نتیجه رسیدندکه بین کنجکاوی و شاخصه های مثبت بهزیستی روانی در نوجوانی رابطه ی مثبتی وجود دارد. در واقع در این پژوهش یافت شد که با تشویق کنجکاوی افراد می توان به رشد استعدادها و یادگیری الگوهای رفتاری جدید کمک بخشید.
لیتمن[۳۰۳](۲۰۰۸)، در پژوهشی، به بررسی دو مفهوم علاقه و نقص در پدیده ی کنجکاوی پرداخت. نتایج او حاکی از آن داشت که علاقه ی همراه با کنجکاوی شناختی، با تاثیر مثبت انگیزشی کاوش های متعدد و مختلف، یادگیری چیزهای جدید به طور کامل و یادگیری مسلط هدفمند مرتبط است. همچنین نقص همراه با کنجکاوی شناختی، مواردی همچون کاهش مبهمات،کاوش های خاص،کسب اطلاعاتی که در مجموعه ی دانش موجود نباشند و یادگیری عملکردی هدفمند را در بر می گیرند.لازم به ذکر است که نتایج در مرحله پیگیری هم این فرضیه را تایید کردند.

 

 

۳-۵ محدودیت های پژوهش

 

 

۱) این پژوهش در شهر شهرکرد انجام شده و در تعمیم آن به شرایط دیگر باید به تفاوت موقعیت ها توجه نمود.
۲) جامعه ی نمونه ی مورد نظر در این پژوهش شامل ارگان آموزش و پرورش و دبیران زیر مجموعه آن بوده است. لذا در تعمیم نتایج به سایر گروه ها باید به این مساله توجه شود.

 

 

۴-۵ پیشنهادهای پژوهش

 

 

پیشنهادات کاربردی : باتوجه به تاثیر رویکرد مشاوره شغلی به شیوه ی نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده بر افزایش اشتیاق شغلی دبیران پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره شغلی و همچنین سازمان ها به این رویکرد و مساله ی ایجاد و شناسایی فرصت های بالقوه تصادفی توجه ویژه ای شود.
پیشنهادات پژوهشی
۱) به منظور کنترل تاثیر شخصیت و تجربه ی مشاور در نتایج پژوهش،تکرار پژوهش توسط مشاوران دیگر پیشنهاد می گردد.
۲) بررسی تاثیر مشاوره شغلی به سبک نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده ی HLT))، در اکتشاف شغلی و بی تصمیمی شغلی پیشنهاد می گردد.
۳) با توجه به اینکه پژوهش حاضر در محیط آموزش و پرورش و بر روی دبیران اجرا شده است پیشنهاد می شود پژوهشهای مشابهی در مورد سایر افراد به خصوص دانش آموزان انجام شود.
۴) باتوجه به اینکه نیروی انسانی وکار هرکشوری را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی مبتنی بر رویکرد نظریه ی یادگیری موضع تصادفی برنامه ریزی شده ی (HLT)، برای دانشجویان دانشگاه پیاده سازی شود.

 

 

منابع و مآخذ:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت