۶ از سوره توبه یکی از خصوصیات مشرکان ، نادانی بیان شده است.در این آیه آمده است:
وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ ؛ و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنان قومى نادانند.»در تفسیر المیزان ذیل این آیه آمده است:«پس وقتى مشرکى پناه مى‏خواهد تا از نزدیک دعوت دینى را بررسى نموده و اگر آن را حق دید و حقانیتش برایش روشن شد پیروى کند واجب است او را پناه دهند تا کلام خدا را بشنود، و در نتیجه پرده جهل از روى دلش کنار رفته و حجت خدا برایش تمام شود.( طباطبایی،پیشین،ج‏۹، ص ۲۰۶)
آیه الله مکارم شیرازی در تفسیر امری که در این آیه در رفتار با مشرکین شده است می فرمایند:« اگر درهاى کسب آگاهى به روى آنها بازگردد، این امید مى‏رود که از بت پرستى که زاییده جهل و نادانى است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند.»( مکارم شیرازی،پیشین، ج ۷،ص ۲۹۴)
۵-۱-۴-پیروی از هوا وهوس
در مکتب قرآن دو راه بیشتر برای انتخاب انسان وجود ندارد یا انسان عبد خداوند است واو را می پرستد یا طاغوت را معبود خود قرار داده است.از مصادیق طاغوت خود انسان است ،به این معنی که انسان خود را قبله آمال وتلاشهایش در زندگی قرار دهد.این مرض قلبی انسان را از عبودیت پروردگار دور ساخته،سبب می شود از درک حقیقت ناتوان گردد.خداوند در آیه ۲۳ سوره جاثیه می فرماید:
أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَهً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ ؛ پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده‏اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمى‏گیرید؟»
این آیه خطابی است به پیامبر(صلی الله علیه وآله)که « اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و انکار و انواع مخالفتها زدند نه به خاطر آن بوده که منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع کننده و در آئینت جاى شک و تردید است بلکه به خاطر این است که آنها پیرو فرمان عقل و منطق نیستند، معبود آنها هواى نفسشان است.» (مکارم شیرازی،پیشین، ج‏۱۵، ص ۱۰۰)
اطاعت از هوا وهوس که به دلیل خود پرستی انسان است،سبب عدم پذیرش دین حق وافتادن در ورطه هلاکت ونابودی می گردد.
امام علی (علیه السلام)می فرمایند:«إِنَّکَ إِنْ أَطَعْتَ‏ هَوَاکَ‏ أَصَمَّکَ‏ وَ أَعْمَاکَ وَ أَفْسَدَ مُنْقَلَبَکَ وَ أَرْدَاکَ؛ (تمیمی آمدی،۱۳۶۶ش ،ص ۳۰۷)
بدرستى که تو اگر خواهش خود را فرمانبرى ؛ترا کر وکور گرداند ، و جاى بازگشت ترا تباه ، و ترا هلاک گرداند یا ترا در هلاکت با پستى مرتبه بیندازد.
کر و کور شدن در اینجا به این دلیل است که کسى که تابع هوى و خواهش خود باشد به پند وموعظه ای که مخالف نظرش باشد گوش نمی دهد وآنچه بر خلاف میلش باشد نمی بیند به همین دلیل متنبه نمی شود ؛گویا کر وکور گردیده است.
۵-۱-۵-قساوت قلب:
روح انسان مانند لوح سفیدی است که دراثر ارتکاب گناهان لکه های سیاهی روی آن ایجاد میگردد.در بدو امر اگر اقدام به رفع این لکه ها گردد،به راحتی روح انسان به پاکی قبل خود بر می گردد؛اما اکر بدون پاک کردن لوح دل از گناهان با توبه،همواره به تکرار معاصی پرداخته شود؛لوح سفید به لوح سیاهی بدل می گرددکه دیگر امکان پاک کردن آن وجود ندارد؛این در واقع همان حالتی است که به آن قساوت قلب گفته می شود.
امام خمینی در این باره می فرمایند:« باید دانست که از براى هر یک از اعمال صالحه یا سیّئه چنانچه در عالم ملکوت صورتى است مناسب با آن، در ملکوت نفس نیز صورتى است که به واسطه آن در باطن ملکوت نفس یا نورانیّت حاصل شود و قلب مطهّر و منوّر گردد، و در این صورت نفس چون آئینه صقیل صافى گردد که لایق تجلّیات غیبیّه و ظهور حقایق و معارف در آن شود، و یا ملکوت نفس ظلمانى و پلید شود، و در این صورت قلب چون آئینه زنگار زده و چرکین گردد که حصول معارف الهیّه و حقایق غیبیّه در آن عکس نیفکند. و چون قلب در این صورت کم کم در تحت سلطه شیطان واقع شود و متصرّف مملکت روح ابلیس گردد، سمع و بصر و سایر قوا نیز به تصرف آن پلید در آید، و سمع از معارف و مواعظ الهى بکلّى بسته شود، و چشم آیات باهره الهیّه را نبیند و از حق و آثار و آیات او کور گردد، و دل تفقّه در دین نکند و از تفکر در آیات و بیّنات و تذکّر حق و اسماء و صفات محروم گردد.»( خمینی،۱۳۸۸ الف، ص ۲۰۱)
قساوت قلب آثار سوء بسیاری دارد؛از جمله اینکه سبب عدم استجابت دعا می گردد.این نکته در روایات آمده است؛از جمله در روایتی ازامام صادق(علیه السلام)آمده است:« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ‏ قَاسٍ‏؛خداوند دعای کسی را که قساوت قلب دارد را نمی شنود.»
از دیگر آثار آن می توان به تاثیر ناپذیری از آیات وهشدارهای الهی،به انحاء مختلف،نام برد. به این نکته در آیه ۱۷ از سوره قمراشاره شده است:وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ؛ و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان کرده‏ایم پس آیا پندگیرنده‏اى هست؟»
آیه الله مکارم به این نکته اشاره می فر
مایند که قرآن هیچ پیچیدگى ندارد و شرایط تاثیر، وآنچه لازمه تاثیر گذاردن یک سخن است؛ در آن جمع است؛اماگاهی قلب انسان،مانند زمینی که گیاه در آن نمی روید، آمادگی وتوان پذیرش قرآن را از دست داده است.از نظر ایشان به همین دلیل است که هر زمان که دلهاى آماده با قرآن تماس یابد، مجذوب آن مى‏شود . در طول تاریخ اسلام نمونه‏هاى عجیب و شگفت‏انگیزى از تاثیر عمیق قرآن در دلهاى آماده دیده مى‏شود.(مکارم شیرازی،پیشین، ج‏۲۳، اقتباس ازص ۳۶)
بنابر این برای تاثیر پذیری از آیات نورانی قرآن در مسیر انس با قرآن،باید جان خود را آماده پذیرش ودریافت آنها قرار دهیم وبا مراقبت از خود از دچار شدن به این مرض خطر ناک قلب جلوگیری نماییم.
در دعای ۴۲ از صحیفه سجادیه ، امام سجاد(علیه اسلام)می فرمایند:«وَ لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ زَاجِراً، وَ لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَهُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِراً، حَتَّى تُوصِلَ‏ إِلَى‏ قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِی ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی عَلَى صَلَابَتِهَا عَنِ احْتِمَالِه‏؛اعضا و جوارح ما را از ارتکاب گناهان مانع آید و طومار عبرتها را که به دست غفلت پیچیده شده پیش روى ما بگشاید، تا عجایب قرآن و مثلها و قصه‏هاى هشدار دهنده آن- که کوههاى سخت از تحمل آن ناتوانند- به دلهاى ما راه یابد.»(علی بن الحسین،۱۳۷۵ ش، ص ۲۵۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت