چکیده:
پیشرفت بیمه با توسعه اقتصادی کشور مقارن است. توسعه بیمه به بهبود وضع معیشت افراد کشور و حفظ ثروت ملی و تشکیل پساندازهای بزرگ کمک میکند. هنگامی که اقتصاد یک کشور متکی به بیمه و تأمین ناشی از آن نباشد، اقتصاد در معرض تهدید خطرهای بیشماری است.
هر ساله در گوشه و کنار جهان حوادث زیادی رخ میدهد و این حوادث، زیانهای مادی و جانی شدیدی را به مردم وارد میکند. میزان زیانهای بیمه شده ناشی از این حوادث حاکی از حجم خسارتهای وارده بر شرکتهای بیمه و روند صعودی افزایش خسارت وارده بر شرکتهای بیمه است؛ به طوری که در برخی مواقع شرکتهای بیمه با خطر ورشکستگی مواجه میشوند. شرکتهای بیمه به طور سنتی راهکار استفاده از بیمه اتکایی را پیش میگیرند تا از این بحرانها نجات یابند و از تمرکز زیان این ریسکها بر روی خود بکاهند. اما باید توجه داشت که شرکتهای بیمه اتکایی نیز ظرفیت تمرکز ریسک و ذخیرهسازی محدودی دارند.
در این میان یکی از ابزارهای کارآمد و موثر برای حل این مشکل، ارتباط مستقیم بین صنعت بیمه و بازار سرمایه تحت عنوان مفهومی به نام “اوراق بهادارسازی ریسک” است. این اوراق به اوراق بهادار بیمهای معروف است. اوراق بهادارسازی ریسکهای بیمهای فرآیندی نزدیک به بیمه اتکایی است.
از طرفی در کشور ما مشکل مضاعف است؛ زیرا کشور، با تحریمهای مالی و بینالمللی روبهرو است و استفاده از ظرفیت بیمههای اتکایی خارجی نیز با محدودیت مواجه میشود. همچنین در چنین مواقعی هزینه استفاده از بیمه اتکایی بالا میرود. بنابراین و با توجه به بررسیها و مطالعات انجام شده و جمعآوری نظرات خبرگان با روش دلفی و تحلیل آن نظرات با تکنیک تم “صندوق سرمایهگذاری بیمهای به منظور افزایش ظرفیت بیمه اتکایی” پیشنهاد شد.
واژههای کلیدی: بیمهی اتکایی، صندوق سرمایهگذاری، ضریب نفوذ بیمه، افزایش ظرفیت بیمهی اتکایی
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
رشد اقتصادی بدون توسعه مالی امکانپذیر نیست. توسعه مالی، ابزار، مؤسسات و بازارهای را در بر میگیرد. در این میان، مؤسسات مالی بخش اساسی بازار مالی را تشکیل میدهند. در واقع، این مؤسسات زمینهساز رشد ابزار و بازار مالی هستند. بر پایه تحقیقات متعدد، مؤسسات و ابزارهای مالی، رابطهای مثبت با توسعه و رشد اقتصادی دارند و اغلب اقتصاددانان، رشد مالی را مقدمهای برای ایجاد جهش در فرآیند توسعه اقتصادی میدانند.
مؤسسات مالی با هدفهای ارایه خدمت به جامعه، تامین رشد و سهم بازار و ایجاد حداکثر بازدهی به فعالیت میپردازند. انواع خدمات مالی قابل ارایه توسط مؤسسات مالی، طیف گستردهای از نیازهای فعالان اقتصادی را پوشش میدهد. مؤسسات مالی در دو گروه واسطههای مالی و مؤسسات تخصصی دستهبندی میشوند. در گروه واسطههای مالی میتوان از بانکهای تجاری، اتحادیههای پولی، بانکهای و مؤسسات پسانداز، شرکتهای بیمه عمر و اموال، صندوقهای بازنشستگی را نام برد. در گروه دوم مؤسسات مالی تخصصی هستند؛ کارگزاران اوراق بهادار، شرکتهای تامین سرمایه و بانکهای رهنی از آن جملهاند. بنابراین مؤسسات مالی یک نقش مهم و اساسی در تبدیل امکانات اقتصادی از قبیل زمین، نیروی انسانی، مدیریت و… را به انواع مختلف داراییهای مالی عهدهدار هستند. ایفای این نقش علاوه بر اینکه داراییهای موجود در اقتصاد را نقدینگی و جریان بیشتری میبخشد، تحول و توسعه اقتصادی را نیز امکانپذیر میسازد.
بازار مالی، بازاری است که داراییهای مالی در آن خلق، مبادله و داد و ستد میشوند. اولین کارکرد بازار مالی، انتقال وجوه مازاد افراد علاقهمند به سرمایهگذاری به افراد نیازمند به سرمایه است. دومین کارکرد آن توزیع ریسک بین ارایهکنندگان وجوه و گیرندگان است که اصطلاحاً به آن پوشش ریسک میگویند. بر اساس کارکرد سوم داد و ستد بین خریداران و فروشندگان در بازار مالی، قیمت دارایی مورد مبادله را تعیین میکند و در نتیجه نرخ بازده دارایی مالی تعیین میشود. کارکرد چهارم بازار مالی ایجاد سازوکارتسهیل داد و ستد که به آن نقدشوندگی میگویند، است. (Dixon Rob & Phil Holmes, 1995)
در بازار مالی، مؤسسات مالی در سه گروه بازار پول، بازار سرمایه و بازار پوشش ریسک فعالیت دارند. در این مجموعه گسترده، فعالیت انواع مؤسسات مالی در تأمین مالی، خدمات مالی و سرمایهگذاری، تقلیل و توزیع ریسک خلاصه میشود. مؤسسات بازارهای پول را بانکهای تجاری، بانکهای تخصصی و مؤسسات مالی و اعتباری غیربانکی تشکیل میدهند. در بازار سرمایه، شرکتهای کارگزاری، شرکتهای سرمایهگذاری و شرکتهای تامین سرمایه عمدهترین فعالان بازار هستند. بازار پوشش ریسک شامل مؤسسات خرید دین، بیمهگران و بیمهگران اتکایی است. میتوان چنین نتیجه گرفت که بازار مالی در یک جامعه، در شرایطی مطلوب از سه بازار پول، سرمایه و پوشش ریسک تشکیل شده است. ابعاد تکامل یافته این ساختار که بنا بر نظریه اقتصاددانان معاصر، بهویژه ریبزنسکی (1985) در سه موقعیت تدریجی شکل میگیرد، در بیشتر جوامع در حال توسعه با نارساییها همراه است.
بر اساس نظریه فازهای توسعهیافتگی مالی که اولین بار در سال 1985 توسط ریبزنسکی، اقتصاددان انگلیسی مطرح شد، کشورهای جهان را در یکی از فازهای سهگانه قرار داده است. او معتقد است، هر قدر اقتصاد تکامل یافتهتر باشد، بازار مالی آن نیز در فاز تکامل یافتهتری متجلی میگردد.
فاز اول “بانکمحوری” نام دارد. در این وضعیت که اغلب کشورهای در حال توسعه در آن قرار دارند، بانکها به عنوان منابع انحصاری تامین مالی در کنار بعضی تشکیلات محدود سرمایهگذاری فعالیت دارند و توسعه مالی در ابعاد فراگیر دیده نمیشود. در این موقعیت، بازار مالی به طور عمده منحصر به شبکه بانکی تشکیل دهنده بازار پول است و بازار سرمایه در این وضعیت در افق محدود، با شعاع عمل ضعیف و در قلمرو سیستم بانکی فعالیت میکند.
فاز دوم با عنوان”بازار محوری” بیان شده است. معمولاً در کشورهایی قابل مشاهده است که از نظر اقتصادی با توسعه مالی همراه هستند و به همین علت در آنها ارایه تسهیلات و تامین مالی بانکها منحصر و محدود نیست. در این حالت شبکه گسترده تامین مالی و سرمایهگذاری متشکل از بازار پول و بازار سرمایه است.
بر خلاف فاز اول و دوم، در فاز سوم یا در شرایط استقرار سیستم مالی “کاملاً بازار” محور هر سه بازار پول، سرمایه و پوشش ریسک فعال هستند و علاوه بر انواع مؤسسات پولی و مالی، نهادهای تقلیل و توزیع ریسک و بیمهای حضور فعال دارند. در نتیجه موجب توسعه بازارهای مالی شده و روند سرمایهگذاری و نقدشوندگی را تسهیل میکند. این بازارهای مالی علاوه بر تفکیک ریسک و سرمایهگذاری، افراد را قادر به ایجاد تنوع در سرمایهگذاری میکنند. (Rybczinski, 1985)
[شنبه 1399-01-09] [ 01:50:00 ب.ظ ]
|