چکیده:
تصمیم گیری در مورد ساختار سرمایه،یکی از چالش بر انگیزترین و مشکلترین مسایل پیش روی شرکتها، اما در عین حال حیاتی ترین تصمیم در مورد ادامه بقای آنها است.هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و چرخه عمر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. تئوری سلسله مراتبی عبارت است ازتخصیص بهینه منابع مالی که بر اساس آن می توان تصمیم گرفت در کدام شرکت سرمایه گذاری نمود.متغیر مستقل عبارت است از کسری مالی و متغیر های وابسته عبارت اند از بدهی ها،حقوق صاحبان سهام و سود انباشته.متغیر کنترلی نیز عبارت است از اندازه شرکت.روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و اسناد کاوی صورتهای مالی می باشد. تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق در سه قسمت تهیه شده است:در قسمت اول متغیرهای تحقیق توصیف می شوند.در قسمت دوم یعنی فرض آماری،به آزمون فرضیات پرداخته می شود.و در قسمت سوم یعنی خلاصه یافته ها،نتایج حاصل از فرض آماری خلاصه و جمع بندی می شود.داده های اولیه برای محاسبه متغیرهای مذکور از طریق سایت بورس اوراق بهادار تهران و نرمافزار رهآورد نوین استخراج و پس از انتقال به صفحه گسترده EXCEL محاسبه و مورد پردازش قرار گرفته است و سپس با توجه به نوع فرضیه، به تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیهها از تحلیل رگرسیون به وسیله نرم افزار EVIWES استفاده میشود.
بطور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که تئوری سلسله مراتبی، الگوهای مالی شرکت های بلوغ یافته و مرحله افول را بهتر از شرکت های در حال رشد در بورس اوراق بهادارتهران نشان می دهد.
فصل اول: بیان کلیات
1-1- مقدمه
بحث ساختار سرمایه به چگونگی ترکیب منابع تأمین مالی شرکت، از قبیل بدهیهای کوتاهمدت، اوراق قرضه، بدهی بلندمدت، سهام ممتاز و سهام عادی اشاره دارد. برخی شرکتها هیچ برنامهی از پیش تعیین شدهای را برای ساختار سرمایهی خود در نظر نمیگیرند و تنها به تناسب تصمیمات مالی اتخاذ شده توسط مدیریت مالی، بدون هیچ گونه برنامهریزی مشخصی اقدام به تغییر ساختار سرمایهی شرکت میکنند. این شرکتها اگر چه ممکن است در کوتاهمدت به موفقیت دستیابند، اما سرانجام در تأمین منابع مالی لازم برای فعالیتهای خود با مشکلات عمدهای مواجه میشوند. چنین شرکتهایی ممکن است قادر نباشند استفادهی بهینهای از منابع موجود خود داشته باشند. در نتیجه، این واقعیت بیش از پیش محرز میشود که یک شرکت باید ساختار سرمایهی خود را به گونهای برنامهریزی نماید که قادر باشد میزان بهرهوری از وجوه را حداکثر نموده و وضعیت خود را با سهولت بیشتری با تغییر شرایط وفق دهد(هامپتون و دیگران[1]، 1389، 167). شرکتها ناچارند ساختار سرمایهی اولیهی خود را هنگام تأسیس و راهاندازی واحد انتفاعی طرحریزی نموده و سپس هرگاه برای انجام سرمایهگذاریها نیاز به تأمین وجوه باشد، تصمیمات ساختار سرمایه تحت تأثیر قرار میگیرد.
2-1- بیان مسئله
تصمیمات مربوط به تامین مالی و تعیین ترکیب بهینه ساختار سرمایه از یک طرف و توجه به ریسک شرکت، بویژه ریسک مرتبط با توان بازپرداخت بدهی ها، از طرف دیگر از جمله مسائلی است که در تصمیم گیری مدیریت حائر اهمیت است (جولا, 1389). یکی از مهمترین اجزای هر فعالیت اقتصادی فراهم کردن منابع مالی مورد نیاز است؛ که این منابع را می توان از محل حقوق صاحبان سهام یا بدهی تامین کرد. در همین راستا مدیران مالی در شرکت ها تضمین بهترین ترکیب منابع تامین مالی یا به عبارت دیگر ساختار سرمایه می باشد و تصمیمات اتخاذ شده در این زمینه در راستای افزایش ارزش شرکت است. موضوع ساختار سرمایه از جمله مسائلی است که تاکنون تحقیقات و آزمون های زیادی بر روی آن انجام شده است و در حال حاضر نیز تحقیقات نظری و بررسی های تجربی در مورد آن ادامه دارد (کشاورز, 1391).
سرمایه گذاری یک امر ضروری و حیاتی در رشد و توسعه اقتصادی هر کشوری است. برای اینکه وجوه لازم جهت سرمایه گذاری فراهم آید، باید یکسری منابع برای تامین مالی وجود داشته باشد. بنابراین مدیران مالی می بایست در تامین مالی ضمن در نظر داشتن منابع مختلف، به ریسک و بازده شرکت و تاثیر آن بر روی ریسک و بازده سهام عادی شرکت در بازار بورس نیز توجه داشته باشند. عواملی که ریسک یک شرکت را تعیین می کنند متعددند. یکی از این عوامل ساختار سرمایه شرکت می باشند. از جمله اینکه شرکت در ساختار سرمایه خود چقدر آورده سهامداران و چقدر بدهی دارد. به این علت که استفاده از بدهی موجب ایجاد یکسری تعهدات ثابت( هزینه های مالی) برای شرکت می شود؛ لذا این تعهدات ثابت، ریسک شرکت را بالا می برد چرا که اگر شرکت نتواند اصل و فرع وام را بازپرداخت کند به درماندگی مالی گرفتار می گردد (جولا, 1389). ارزیابی مطلوبیت یک بستر سرمایه گذاری در وضعیت نامطمئن بر اساس مقادیر ریسک و بازده آن است. یکی از مسائل مهم اثرگذار بر ریسک و بازده سهام عادی نیز، تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه است. استفاده از بدهی ارزان قیمت ممکن است باعث کاهش هزینه سرمایه شرکت شود، ولی از طرفی ممکن است موجب افزایش ریسک مالی و هزینه ورشکستگی نیز شود (خرم, 1383).
در تحقیق حاضر در جستجوی پاسخگویی به این سوال هستیم که در تعیین ساختار سرمایه چه مقدار از تئوری سلسه مراتبی پیروی می کنیم. به عبارتی می خواهیم بدانیم با توجه به چرخه ی حیاتی که سازمان در آن قرار دارد، چگونه ساختاری برای تامین مالی انتخاب می شود؛ شرکت در این دوره از حیاتش چه مقدار ریسک پذیر و یا ریسک گریز می باشد و اینکه در انتخاب ساختار سرمایه اش، میزان بازده و سودآوری را مد نظر قرار می دهد؟
پاسخگویی به این سوالات در قالب چرخه ی عمر سازمانی پیگیری می شوند و سعی می کنیم تا شرکتهای تولیدی را در سه دسته شرکت های در حال رشد ، شرکت های بلوغ یافته و پیر و شرکتهای در حال افول دسته بندی کرده و فرضیه تحقیق را مورد بررسی قرار دهیم.
1-3- بیان ضرورت و اهمیت موضوع
تصمیمگیری در مورد ساختار سرمایه، یکی از چالشبرانگیزترین و مشکلترین مسایل پیشروی شرکتها، اما در عین حال حیاتی ترین تصمیم در مورد ادامهی بقای آنها است. با مراجعه به تحقیقات و متون دانشگاهی مشاهده میشود که عمدهترین دلایل ناکامی شرکتها فقدان یا عدم کفایت سرمایهگذاری و تامین مالی نامناسب و ناکافی آنان است. اغلب مالکان شرکتهای کوچک ازمهارتهای تجاری قوی برخوردار نبوده و به این ترتیب فهم واستنباط درستی از شرایط و نحوهی فعالیت بازارهای مالی و عرضهکنندگان منابع تامین مالی ندارند. به عنوان مثال، مالکان اینگونه شرکتها ممکن است ترکیب نامناسبی از منابع (بدهی در مقابل سرمایه) را انتخاب کنند، یا اینکه منابعی را تحصیل کنند که تعهدات و محدودیتهای نقدینگی بالایی را برای آنان به دنبال داشته باشد و یا قراردادهایی منعقد کنند که تعهدات هزینهیی بالایی را برای آنان به دنبال داشته باشد. حتی ممکن است برای تامین مالی به عرضهکنندگان منابعی مراجعه کنند که کار کردن با آنها مشکل ساز باشد. بنابراین، ممکن است ضعفهای موجود منجر به سرمایهگذاری نامناسبی شود که ادامهی بقا و حیات شرکت را تهدید کند. ساختار سرمایهی نامناسب برای هر شرکتی و یا به طور خاص در مورد شرکتهای کوچک همهی زمینههای فعالیت یک شرکت را تحت تاثیر قرار میدهد و میتواند منجر به بروز مسایلی نظیر عدم کارایی در بازاریابی محصولات، عدم کارآمدی و ناتوانی در بکارگیری مناسب نیروی انسانی و موارد مشابه شود (اوتامی، 2012).
با این وجود تا کنون تحقیق جامعی در این زمینه در ایران صورت نگرفته است. این در حالیست که با بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و چرخه عمر شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میتوان بسیاری از تعهدات و زیان های ناشی از ساختار سرمایه را با توجه به چرخه عمر سازمانی که شرکتها در آن قرار گرفته اند را شناسایی و کنترل نموده و با ارائه راهکارهای مناسب ترکیب بهینه ساختار سرمایه را برای شرکتها (در مرحله رشد ، بلوغ و افول ) تعیین نمود . در این تحقیق با توجه به اهمیت بررسی هر یک از متغیر ها و تاثیر گذاری آن ها بر هم به بررسی رابطه بین این متغیر ها می پردازیم.
[شنبه 1399-01-09] [ 03:40:00 ب.ظ ]
|