کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



  فیدهای XML
 



 

۲-۴ استنتاجات از نظریات ارائه شده در حوزه های مختلف مفهوم فضا

 

 

با جمع بندی مجموع نظرات افراد مختلف در خصوص فضای شهری و نیز با توجه به نتایج ارایه شده در حوزه فضا می توان نتیجه گیری کرد که فضای شهری، حوزه ای است از فضا که در شاخه سوم یعنی فضای هستی قابل تعریف است. با توجه به طبقه بندی ارایه شده در بخش قبلی، فضای هستی در شاخه ای تقسیم بندی گردید که ارتباط بشر را با یک کلیت فرهنگی و اجتماعی پیوند می زند و از این رو فضای شهری حوزه ای از فضای هستی فلسفی است.
این موضوع از سال های پس از جنگ جهانی دوم همواره بحث اصلی اندیشمندان رسته های مختلف بوده است و از جمله جغرافیدانان: (هربرت: ۱۹۸۱، هاروی: ۱۹۶۱)، مردم شناسان: ( لویاشتراوس: ۱۹۶۳)، باستان شناسان: ( هولدز: ۱۹۷۸، اکو: ۱۹۷۲)، جامعه شناسان: (گیدنز: ۱۹۸۱) و برنامه ریزی شهری (کستلز: ۱۹۷۱، بنتلی: ۱۹۹۹) بدان پرداخته اند. از این رو چنین به نظر می رسد که برای شناخت فضای شهری بستر زندگی عمومی و اجتماعی مردم تلقی می شود و همچنین باید با تاکید بر تاثیر نیروهای اجتماعی و فرهنگی در شکل گیری فضای شهری، نقش این عامل را در درجات بالاتری خاطر نشان نمود. “بنابراین عواملی که بنیان های اصلی فضاهای شهری را شکل می دهند، برآیند نیروهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، دینی و سیاسی هستند”.
از آن جایی که فضاهای اجتماعی حاوی اطلاعات تاریخی می باشند که در طول زمان پدید آمده و توسط عناصر فرهنگی منتقل شده اند، بنابراین فضاهای شهری در بردارنده شاخص های تاریخی هستند و از این رو فضاهای شهری، عامل انتقال میراث فرهنگی جامعه در طول زمان هستند و همین کیفیت فضای شهری است که ” به عنوان سازوکار بزرگ برگزیننده ای عمل می کند که به گونه ای خطا ناپذیر، افرادی را که برای زندگی محیطی خاص از همه مناسب ترند، گزینش کی نماید”.
به همین جهت دست به ایجاد اجتماع می زند و از این رو فضای شهری، حاصل اندیشه ای اجتماعی محسوب می شود و در سایه تفکر اجتماعی و سایر شاخص های مربوط به آن است که این فضا شکل می گیرد. این شاخص ها در بخش های “عملکرد”، “تعامل اجتماعی” و “تعامل بین فرهنگ اجتماع” مورد بحث واقع می شود.

 

 

۲-۵ فضای شهری، اندیشه های اجتماعی

 

 

۲-۵-۱ عملکرد

 

 

عملکردهای فضاهای شهری، دارای ابعاد گوناگونی می باشد و مکان های عمومی نتیجه عملکردهای انسانی با ابعاد اجتماعی و عمومی است. این عملکرد های انسانی دارای خصلت های چند بعدی هستند و ضرورتا در فضا شکل می یابند.
عملکردهای ناشی از فعالیت های انسانی در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده و معطوف به هدف معینی می باشند و ضامن بقای جامعه و تداوم بخش زندگی عمومی و اجتماعی مردمان آن جامعه می باشند. بنابراین انتظام عملکرد، مهم ترین وجه فضای شهری است و شناخت آن به منزله شناخت مهم ترین وجه فضای شهری بوده و “انتظام عملکرد است که در آمیختگی رفتارهای انسانی جامعه را باعث می شود”. و از این روست که “تنظیم عملکردهای شهری، از عناصر اساسی و اصلی طراحی شهری به حساب می آید”. البته باید در نظر داشت که تنظیم عملکردهای شهری به خودی خود جزو اصول صرف بوده و ترتیب آن باید با رفتارها و فعالیت های مردم و نحوه استفاده آنان از محیط سازگاری و مطابقت داشته باشد. درضمن با دسته بندی عملکردهای مختلفی که در طول روز دارد مشخص گردد. مردم مختلف، کارهای مختلفی انجام می دهند و بین آن ها می تواند تضادها و برخوردهایی وجود داشته باشد، اما به ندرت ممکن است بین فرم ها وعملکردها تطابق وجود نداشته باشد.
عملکردهای شهری، بر اساس هم پیوندی میان آن ها نیز طبقه بندی است و پس از طبقه بندی آن هاست که نوبت به تحلیل پیوند های میان آن ها می رسد. این عملکردها می توانند دارای دو حالت کلی می باشند که یا عملکردهای رسمی هستند و یا غیر رسمی، عملکردهای رسمی، عملکردهایی هستند که توسط طراحان شهری، برنامه ریزان و دست اندر کاران امور شهری از قبل برای یک فضای شهری در نظر گرفته می شوند در حالی که عملکردهای غیر رسمی، در مکان معین و از پیش تعیین شده ای به ظهور نمی رسند، بلکه در فضای عمومی شکل می گیرند. این عملکردها به طرق مختلف به طور خود به خود و ارگانیک و یا در نبود برنامه از پیش تعین شده، برخاسته از رفتارهای اجتماعی و اقتصادی در فضای شهری حاصل می شوند.

 

 

۲-۵-۲ تعامل اجتماعی

 

 

فضای شهری ظرف و مکان بروز زندگی اجتماعی فرد جامعه است که بر اساس پایه های فکری خرد گرایانه، مشارکت مدنی آحاد جامعه و رفتارهای جمعی شکل گرفته بر پایه ارزش های انسانی شکل می گیرد.
این تعامل اجتماعی و مشارکت مردمی را می توان عنصر اصلی و اساسی محتوای فضای شهری بر شمرد که روابط انسانی و فعالیت های شهری را تحت تاثیر خود قرار می دهد. در باز شناسی مفهوم تعامل اجتماعی به عنوان پایدار فضای شهری “این مفهوم معطوف به مجموعه پویش ها، گرایش ها و نگرش هایی است که بر پایه عقلانیت جمعی، باورهای مردم سالاری، خود باوری، خردگرایی و قانون گرایی است”. به عبارت دیگر، اگر پیشرفت تمدن شهرنشینی و شهرگرایی و جامعه بشری را در طول تاریخ معطوف و در ارتباط با رشد روابط انسانی و تعامل اجتماعی افراد جامعه در نظر بگیریم و از آن جایی که تعاملات اجتماعی در کامل ترین تعریف خود، در تمامی ابعاد قابل ظهور می رسد، از این رو می توان فضای شهری را مکان ظهور تعامل اجتماعی قلمداد نمود و این چنین است که فضای شهری علاوه بر تاثیر پذیرفتن در شکل گیری خود از تعاملات اجتماعی، به آن شکل نیز می دهد و “از این روست که فضای شهری به واسطه محتوای شکل دهنده خود، مرکز نمادین پایداری ارزش های مردمی است که به بیان قدرت خویش می پردازند و آن را در فضا متبلور می سازند.

 

 

۲-۵-۳ تعامل بین فرهنگ و اجتماع

 

 

شهر به طور کلی قوانین حاکم بر روابط فرهنگی مردمان یک جامعه را در خود به نمایش می گذارد. فرهنگ در اشیا، اشکال، ترسیمات، ابزار و محیط فیزیکی ظاهر می شود و طراحی خانه ها و ساختارهای عمومی به طور صریح بازتاب ارزش ها و اعتقادات یک فرهنگ می باشند.
از اینرو فرهنگ مستقیما از طریق نظام فعالیت ها و با ارایه دستورالعمل های معین ناظر بر انجام فعالیت ها مستقیما بر فضا و محیط شهری تاثیر می گذارد و فضای شهری را محصولی فرهنگی می نمایاند. لذا فضای شهری با رویکردی اجتماعی، به عنوان فضایی ساخته شده، محصول فرهنگی به شمار می آید که تحت تاثیر نیروهای برخاسته از فرهنگ و اجتماع شکل گرفته است. این نیروها مجموعه قوانین و هنجارهای نهادینه شده جامعه است که به واسطه ارزش ها از قدرت و نیروی لازم برای به هنجار کردن مردم برخوردار است و همین نیروها هستند که در تعامل بین فرهنگ و اجتماع به خلق فضای شهری منجر می شوند، به طوریکه توسلی در این خصوص می گوید: “همین نیروها و تعاملات فرهنگی و اجتماعی است که در طول اعصار به شکل گیری توده و فضا منجر شده است”.
مثال این مورد را می توان در شکل گیری فضاهای شهری مختلف در طول تاریخ پیگیری نمود.
فضای شهری آگواری یونان باستان، برخاسته از تفکرات فلسفی و نظرات اقشار عامه مردم در جامعه آن زمان یونان باستان بوده است. در روم باستان، تفکرات مردمی با نظر حکومتی در قالب فوروم خود را می نمایاند و در قرون وسطی استقرار حکومت های محلی، بافت های متراکم و فشرده را متجلی می نماید.
در دوران رنسانس، رشد تفکرات علمی و کشف حقایق فیزیکی و از جمله کرویت زمین و مرکز عالم نبودن زمین، فضاهای شهری خاص خود را به وجود می آورد که در آن میان تاثیرات بازرگانی و تجارت نیز در آن مشهود است و عناصر پیرامون میدان های شهری، از کلیساها و کاخ شاهان، به ساختمان شهرداری و خانه بازرگانان تغییر می یابد. در دوران انقلاب صنعتی، روح زمانه که همانا تحولات شگرف صنعتی و فن آورانه است، فضای شهری را به شدت تحت تاثیر خود قرار می دهد و اکنون در ابتدای قرون حاضر فضاهای شهری، بر اساس تفکرات فرهنگی، اجتماع، مشارکت های مردمی، مردم سالاری، قانون گرایی، عقلانیت، برابری و همانند آن ها عمیقا تاثیر پذیرفته و شکل می گیرد و از این رو فضاهای شهری حاصل و نتیجه تعامل فرهنگ و اجتماع می شود که رابطه ای دو سویه باهم دارند.

 

 

۲-۵-۴ ساختار فضایی

 

 

ساختار فضایی شهر حاصل فرآیندهای تاریخی و شرایط متحول اقتصادی – اجتماعی و سیاسی است. ساختار فضایی شهر اعم از ساختار کالبدی شهر می باشد. ساختار فضایی شهر شیوه به طور نسبی پایدار تشکل عناصر و عوامل شهر می باشد که چگونگی استقرار و نحوه ارتباط آنها را با درجه معینی از انتظام و ظرفیت عملکردی سامان می بخشد (حسن زاده رونیزی، ۱۳۸۷: ۱۸).

 

 

۲-۶ دیدگاه های رایج در ارتباط با ساختار فضایی

 

 

۲-۶-۱ دیدگاه سیستمی

 

 

برا اساس این دیدگاه شهر به مثابه سیستمی عمل می کند متشکل از مجموعه ای بیشمار از زیر سیستم ها که در یکدیگر تاثیر متفاوت می گذارند و در کل، مجموعه ای پیچیده را پدید می آورند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-21] [ 01:01:00 ب.ظ ]




کرستوفر الکساندر و بی وی دوشی از جمله مهمترین برنامه ریزان شهری هستند که به تبیین دیدگاههای خود در خصوص ساختار فضایی شهر پرداخته اند. این دو محقق ساختار اصلی شهر یا را در مقابل پرکننده ها قرار می دهند و معتقدند در هر شهری می توان به دنبال چندین عامل یا عنصر بود تا از طریق آنها ساخت شهر را شناخت.
این عوامل عبارتند از:
شبکه اصلی دسترسی
مراکز عمده فعالیتی
عناصر اصلی شهر
این سه عامل روی هم ساختار اصلی شهر را تشکیل می دهند. یکی از راههای شناخت ساختار فضایی یک شهر، رسم شبکه ی اصلی دسترسی است. اگر شبکه ها را ساخت اصلی بنامیم در آن صورت سایر قسمتهای شهر نقش فرعی را بازی می کنند. در مرحله بعد مراکز فعالیتهای عمده و اساسی شهر را تعیین می کنیم و در سومین مرحله عناصر اصلی شهر نظیر ایستگاهها، فروشگاههای تجاری عمده در خیابانهای عمده در خیابانهای اصلی شهر را تعیین می کنیم. با انطباق این سه نقشه روی هم ساختار شهر را مشخص می سازیم. (همان، ۲۵).

 

 

۲-۷-۵ ادموندبیکن

 

 

یکی از نظریه پردازان ساختار فضایی شهر که به ارائه نقطه نظرات خود پرداخته، ادموندبیکن است.
وی معتقد است شهر از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت اصلی و قسمت فرعی. به اعتقاد وی به دلیل اندازه و وسعت جغرافیایی شهرهای امروزی، طراحان قادر به طراحی همزمان کل شهر نیستند. چنانچه طراح به جای طراحی کل شهر، تنها شبکه ارتباطی و ساختمانهای اصلی آن را طراحی کند، شهرها قابلیت انعطاف، گسترش و اصلاح را خواهند یافت.
برنامه ریزان شهری می توانند با طراحی شبکه ارتباطی اصلی، بناهای اصلی را بهم پیوند داده، در کل طرح شهر وحدت ایجاد نموده و شهر منسجمی را پدید آورند. آنچه اهمیت دارد این است که بتوان میان آنچه اصلی و فرعی است تمایز قائل شود.
به نظربیکن ساخت اصلی نیروهای سازمان دهنده شهر است و اگر طراح عمدتا به طراحی آن بپردازد در کار طراحی موفقیت بیشتری کسب خواهد نمود وی در طراحی شهر فیلادلفیا به ارائه یک ساختار اصلی می پردازد که اجزا و عناصر آن دارای ارتباط و اتصال کالبدی و نظام یافته است (E.Bacon. 1974: 253).

 

 

۲-۷-۶ سیلویرمبر

 

 

سیلویرمبر اعتقاد دارد که هر قدر از مرکز شهر به پیرامون آن پیش می رویم به همان اندازه دسترسی امکانات و وسایل حمل و نقل کمتر شده، در نتیجه قیمت زمین پایین می آید. اصولا در حواشی شهرها جابجایی انسانها به منظور انجام خرید های روزانه برای رفتن به سر کار با مشکلاتی روبروست.
در حواشی شهر اصولا زمین ارزان است و ساخت مسکن برای طبقات کم درآمد در پیرامون شهرها عملی است. و اگر این ساخت در محدوده جغرافیایی شهری بزرگ انجام گیرد حومه شهر زیر پوشش ساختمانی می رود.

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۷-۷ فومیهیکوماکی

 

 

از دیگر محققانی که در این زمینه بحث نموده فومیهیکوماکی است. ماکی می گوید در هر شهری می توان یک بدنه اصلی یافت که اجزا و عناصر آن دارای ساخت هستند و سایر قسمتهای شهر ساخت فرعی را تشکیل می دهند.
از دید وی شهر یک موجود زنده است و بنابراین باید در طول زمان تغییر و تحول پیدا کند.
در این ساختار ارتباط بین اجزا و عناصر مجموعه دارای اهمیت اصلی است. اتصال بین ساختمان ها، فضاهای عمومی و عناصر اصلی شهرمنجر به ایجاد یک ساختار قوی در شهر می گردد (بحرینی، ۱۳۷۷: ۳۶).

 

 

۲-۷-۸ دیوید کرین

 

 

از دیگر اندیشمندان امور شهری که در خصوص ساختار شهر به ارائه دیدگاههای خود پرداخته، دیوید کرین است. وی بر این اعتقاد است که شهر دو قسمت دارد: بخشهای اصلی و بخشهای فرعی.
بر اساس دیدگاه دیوید کرین یکی از اهداف مورد نظر طراح شهری ایجاد یک ساخت شهری است که عناصر بخش عمومی در درجه اول اهمیت قرار دارند. وی می افزاید که مسئولیتهای بخش عمومی را اگر چه دستخوش تحول است می توان به چهار مبحث اصلی تقسیم کرد:
سیستم حرکت شهر
سیستم فضای باز و سبز شهر
خدمات بخش عمومی
تاسیسات زیربنایی شهری
این عوامل ابزار اصلی برنامه ریزی شهری اند و ساختار شهر باید به نحوی طراحی شود که عوامل فوق نقش اصلی را در شکل گیری آن ایفا می کنند. بدیهی است این عوامل که در کنترل بخش عمومی است، هدایت فعالیتهای مربوط به بخش خصوصی و دیگر عناصر شهری را که در رده های پایین تر سلسله مراتب عناصر شهری قرار دارند به عهده می گیرد. هر گونه تغییر و تحول در اجزای شهری می تواند خود را در ساخت شهر منطبق کند و در یک نظام کلی هماهنگ شود (پاکدامن، ۱۳۷۲: ۳۷).

 

 

۲-۷-۹ کوین لینچ

 

 

کوین لینچ از جمله صاحب نظران مسائل شهری است. اگر چه در مورد ساختار شهر به طور مستقیم بحث نمی کند اما در کتب خود به مطالبی اشاره می کند که به موضوع ساختار شهر مرتبط است.
لینچ اظهار می کند که شهر یک کلیت مادی است که توسط اذهان یا شعور های انسانی ساکن در آن ادراک می شود. ایجاد انتظام های ذهنی برای درک کلیت فوق ضرورت دارند. آنچه از واقعیت کلیت شهر اهمیت می یابد، وجود تصویری خوانا، الگوهای قابل تشخیص ار بلوک ها و فضاهای شهری و قابلیت تصویر برداری ذهنی از آنهاست. تمایز عناصر اصلی شهر و وحدت آنها، اساس و اسکلت تصویر ذهنی از شهر را به وجود می آورد. وی تشریح فضایی- کالبدی محیط شهری برای هر هدفی را مستلزم اطلاع از الگوی ساختاری آن می داند و ترکیب عناصر شهری را در شبکه بهم پیوسته و متصل از عناصر مختلف تفهیم می کند (حمیدی، ۱۳۷۶: ۴۹).
همچنین وی که بارگیری عناصر اساسی را در سیمای شهر را از اقدامات اساسی طراحی شهری دانسته و آن را متشکل از راه، لبه، گره و نشانه می داندو با ایجاد یک نظام کلی از عناصر فوق سعی می کند تصویری یکپارچه از قلمرو کلی شهر ارائه نماید.
از نظر لینچ شهر خوب شهری است که تداوم فرهنگی را ارتقا بخشیده و بر حس ارتباط در زمان و فضا
بیفزاید و زمینه رشد فردی را فراهم و یا آن را تشدید کند، یعنی توسعه ضمن تداوم به صورت باز و با برقراری ارتباط (لینچ، ۱۳۷۶: ۱۵۰).

 

 

۲-۷-۱۰ ابنزر هاوارد

 

 

هاوارد در قرن نوزدهم طرح شهری را ارائه داد که در مساحتی معادل ۴۰۰ هکتار جمعیت ۳۲ هزار نفری را اسکان می داد. شهر با کمربند ۲۰۰ هکتاری از حومه جدا می شد.
هاوارد به دنبال کارکرد جدید شهرو روستا و ایجاد هماهنگی اجتماعی- انسانی با طبیعت بود. مالکیت و ارزش زمین و زاغه های شهر مورد توجه او بود.
هاوارد از اندیشه های آرمان گرایان، رادیکال ها، ملی گرایان و اصلاح گرایان بهره بسیار برد.
وی زمانی نظریه خود را مطرح کرد که لندن با رشد سریع و مهاجرت شدید روستایی، ازدحام، زاغه های ناسالم و کاهش سطح زندگی سالم مواجه بود (زیاری، ۱۳۷۸: ۲۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ب.ظ ]




۲-۸-۱ الگوی افقی

 

 

توسعه و گسترش شهر با اشغال سطح زمین و فضای بیشتر انجام می گیرد. مشکلات شهری همانند تراکم ترافیک، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، اتلاف وقت و … با گسترش پهندشتی شهر کاهش می یابد.
زمین مناسب برای کاربریهای متنوع به وفور یافت می شود. فقر یا اختلاف طبقاتی مانع دسترسی زمین و هوای آزاد نیست. همه افراد جامعه از آزادی و حق انتخاب برای دستیابی به مساکن مورد علاقه خود برخوردارند. استرتون از تخصیص اراضی برای افراد دار و ندار در شهرهای استرالیا سخن می گوید که با الگوی توسعه افقی شهر میسر شده است. طبیعت گرایی و اعتقاد به عدالت اجتماعی در این الگو مشهود است. شهر لس آنجلس آمریکا و شهر پهن دشتیبرودایکر نمونه ای از شهر با الگوی توسعه افقی است.

 

برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۸-۲ الگوی گسترش عمودی

 

 

فلسفه وجودی شهر، تقابل با طبیعت است. مسالمت آمیز نبودن همزیستی شهر و طبیعت، صدمات سنگینی بر طبیعت و محیط زیست وارد کرده است و تخریب اراضی کشاورزی، بالا بودن سطح اشغال جاده و افزایش سرانه کاربریها و … از نتایج توسعه افقی شهر است. می توان با کاهش گسترده های شهری، آلودگی هوای ناشی از تردد اتومبیل در یک پهنه وسیع را کاهش داد.
حفاظت از محیط زیست و دستیابی به توسعه پایدار در محیط های شهری تنها با شهر محدود شده میسر است. با افزایش تراکم ساختمانی و ترافیک فعالیتها و تغییر در فرم ساخت شهر می توان از توسعه بی رویه افقی شهر جلوگیری کرد. شهر متراکم نیویورک در این دسته جای می گیرد.

 

 

۲-۸-۳ الگوی گسترش منفصل

 

 

به لحاظ ماهیت هسته ای و تمرکز گرایی شهرها برای واگذاری مسکن به اقشار مختلف اجتماعی و نیز حل مشکلات ازدحام در مادر شهرها، مراکز شهرنشینی متعددی می توان در پیرامون مادر شهر تدارک دید. با تمرکز زدایی از مادر شهر، خدمات رسانی و مدیریت شهری تسهیل می شود. نو شهرهای انگلیس با چنین الگویی بر پا شده اند.

 

 

۲-۹ فضای عمومی:

 

 

فضاهای عمومی یک شهر در واقع صحنه هایی به شمار می روند که زندگی شهروندان با بازیگری خود آنها به تصویر کشیده شده می شود. در واقع سخن در این است که چنین فضاهایی محل حضور و برخورد و تعامل شهروندان با یکدیگر به شمار می روند (پورجعفر و همکاران، ۱۳۸۸: ۷۱).
در واقع فضاهایی هستند که امکان مناسبات اجتماعی، مراودات شهروندی، برخوردها و تعاملات اجتماعی را فراهم می کند. فضاهایی که شهروندان را در کنار هم قرار می دهد و شرایطی را برای رابطه های با واسطه و بی واسطه برای ساکنین یک شهر فراهم می نماید. در واقع می توان گفت چنین فضاهاییازاهمیت زیادی برخوردار هستند که آن هم بیشتر به خاطر کمک به شکل گیری تعاملات اجتماعی و ایجاد بستر مشترکی برای فعالیت های کارکردی و مراسم پیوند دهنده افراد اجتماع است.
از جمله فضاهای عمومی که در ارتباط دائم با آن هستیم فضاهای شهری می باشند که خود نیز زیر مجموعه ای از فضاهای باز هستند.

 

 

۲-۱۰ مفهوم فضای شهری:

 

 

فضای شهری یکی از عناصر ساخت فضای شهری است که همراه با تاریخ یک ملت در ادوار مختلف به وجود می آید، شکل می گیرد و دگرگون می شود. این عناصر که فعالیت های مختلف فرهنگی، اجتماعی؛ اقتصادی یا سیاسی همواره در آن جریان داشته، همیشه با قلب تاریخ شهر می تپیده و سرگذشت شهر را رقم می زده است. (قاسم زاده، ۱۳۹۰: ۴۴). راب کریر نظر خود را درباره فضای شهری اینگونه بیان می کند “اگربخواهیم فضای شهری را بدون تحمیل معیارهای زیبا شناختی روشن کنیم ناگریزیم فضاهای بین ساختمان ها را در شهرها و سار مکان ها فضای شهری قلمداد کنیم”. (کریر,۱۳۸۶: ۱۵). فضای شهری تنها یک مفهوم کالبدی نیست، بلکه اندر کنش تعاملات شهروندی و فعالیت های شهری را نیز در برمیگیرد. یعنی کالبدی از شهر را مجسم می کند که مکان برقراری فعالیت های شهری یا عرصه بروز تمایلات اجتماعی است. تیبالدز فضای شهری را بخشی از بافت شهری می داند که عموم مردم به آن دسترسی فیزیکی و بصری دارند. (پورجعفر و همکاران، ۱۳۸۸: ۳۲). در واقع فضاهای شهری بخشی از فضاهای باز و عمومی شهرها هستند که به نوعی تبلور ماهیت زندگی جمعی می باشند. یعنی جایی که شهروندان در آن حضور دارند.
در این فضا فرصت آن وجود دارد که برخی از مرزهای اجتماعی شکسته شوند و برخوردهای از پیش تدوین نیافته به وقوع بپیوندند و افراد در یک محیط اجتماعی جدید با هم اختلاط یابند. بنابراین شرط اساسی برای اینکه فضای عمومی ، فضای شهری تلقی شود این است که آن تعامل و تقابل اجتماعی صورت گیرد. در واقع فضای شهری به مثابه بستری برای ارتقاء کیفیت امکانات و عناصر شهری تلقی می شود. (قاسم زاده، ۱۳۹۰: ۴۴).

 

 

۲-۱۱ مفاهیم فضای شهری ، مکان شهری

 

 

در اینجا، تعریفی متفاوت از فضای شهری، به عنوان فرضیه اصلی مقاله ارائه میشود: “فضای شهری، مکان تعامل و گفت و گوی نیروهای مختلف و تاثیر گذار بر روند تحولات شهری است”. شرط ابتدایی برای اطلاق عنوان فضای شهری، برخوردار بودن از بستری است که در آن نیروهای گوناگون با یکدیگر تعامل داشته باشند. از آنجا که چنین گفت و گوها و مفاهمه ها در طی تاریخ بیشتر در خیابان و میدان ها رخ داده برخی اعتقاد بر آن است که تنها باید خیابان و میدان را اجزای اصلی فضای شهری به حساب آورد. (سلطانی و نامداریان،۱۳۸۹: ۱۲۷)
پس فضای شهری فضایی است که در آن نیروهای موثر بر روند تحولات شهری به گونه ای قرار گرفته است که فرصت را برای انتخاب عموم فراهم کند و ضمن اینکه هریک از نیروهای بیان شده در این فضا خود را آشکار می کند، به بازآشنایی دیگری هم می پردازد و در نهایت به فهم مشترک نائل می شود. از این تعریف این گونه بر می آید که هر یک از نیروهای موثر بر تحولات شهری خویشتن خویش را درقالب گفت و گو با دیگر نیروها می جوید و مفهوم می یابد. این، با تعریف ماهوی شهرتناسب دارد (محمدی ماکرانی، ۱۳۸۶).
وجود هریک از این نیروها به تنهایی، نه تنها فضای شهری مناسبی را تعریف نخواهد کرد بلکه خود این نیرو نیز به درستی تعریف نخواهد شد و هویت آن آشکارنمی شود. برای بررسی ماهیت هریک از نیروها، لازم است نخست فضاهای شهری آن شهر خاص مورد مداقه قرار گیرد. از اینجا، ارتباط متقابل نیروها و نیزاز هر کدام به دیگری به خوبی مشخص می شود.
چیزی که در حکمت متعالیه آن را، وحدت تشکیکی وجود یا وحدت در عین کثرت در عین وحدت می گویند. هر نیرو در جهت آشکارساختن هویت خود به دیگری نیازمند است و به آن نیز کمک میکند.
باختین معتقد است که انسان در رابطه با غیر معنا می یابد و انسان از دریچه چشم دیگری به خود نگاه می کند. بروسکوئن نیز “رابطه گفت و گویی” را مهم ترین نوع روابط انسانی در اجتماع می داند. شاید صحیح تر آن باشد که ارتباط نیروها، یک ارتباط پایدار شناختی فرض شود، به این مفهوم که نیروی اجتماعی به معنای صرف وجود ندارد. بلکه این نیرو نسبی بوده و در قیاس با دیگر نیروها مفهوم می یابد. فضای شهری این فرصت را فراهم می سازد که نیروها باز آشنایی همدیگر بپردازند و گرنه یک نیرو به صورت مجرد نمی تواند به ابزار شخصیت خود بپردازد، زمانی که دیگر نیروهایی که در تحولات شهری موثر هستند وجود نداشته باشد. پس اگر یک مکان، تنها یکی از نیروها وجود داشته باشد زمینه برای شکل گیری فضای شهری مناسب نخواهد بود. یعنی فضای شهری پدیدارشناسی نیروهای موثر برتحولات شهری است.
از مزایای نگاه پدیدار شناختی به فضای شهری این خواهد بود که از تفکیک و جداسازی حوزه های مختلف که سبب کاهش کیفیت فضای شهری می شود جلوگیری می کند و دیگر اینکه به اختلاط حداقلی کاربری های گوناگون خواهد پرداخت (سلطانی و دیگران، ۱۳۸۹: ۱۲۷).

 

 

۲-۱۲ مکان شهری و تفاوت آن با فضای شهری

 

 

درحالی که فضا را باز و انتزاعی می بینیم، مکان بخشی از فضاست که به وسیله شخص یا چیزی اشغال شده است و واجد بار معنایی و ارزشی است (مدنی پور، ۱۳۸۴: ۳۲). مکان مرکز ” ارزش محسوس” است، همراه با امنیت و پایداری که در آن نیازهای زیست شناختی برآورده می شود.
هویت یک مکان آمیزه ای خاص است از روابط اجتماعی و بدین علت، همواره “بدون ثبات، مجادله ای وچند گانه” می شود (همان،۳۳). به عبارتی دیگر و چنانکه تاکنون در میان طراحان شهری مرسوم بوده است، مکان تکامل یافته فضا است. یک فضای خام، تبدیل به مکانی سرشار از معنا و اشاره می شود و با منطقی حسی و معین، مکان به عنوان یک جزو کوچکتری می شود که با مداخله انسانی تغییر کرده و مفهومی خاص یافته است. رسالت معماری وشهرسازی را می توان در این موضوع دانست که فضای خام را به مکان تبدیل کنند که به مفهوم بالفعل سازی محتوای بالقوه محیط می باشد چنانکه پیش تر گفته شد، فضای شهری را میتوان مکانی دانست که نیروهای گوناگون در آن به گفت و گو می پردازند. بنابراین، ممکن است حوزه ای شامل تعریف مکان باشد ولی فضای شهری را پوشش ندهد و برعکس.
اگر حوزه ای بخواهد فضای شهری باشد هم باید مکان باشد و هم محل گفت و گو و تعامل نیروها. بسیاری از فضاهای کنونی شهرها حتی مکان شهری نشده اند و هنوز فاصله زیادی تا فضای شهری دارند (سلطانی و دیگران، ۱۳۸۹: ۱۲۸)

 

 

۲-۱۲-۱ نمونه های موردی

 

 

یکی از نمونه های خوب فضای شهری، در شهرهای تاریخی ایران، بازار است. بازار به عنوان صحنه ی حضور نیروهای گوناگون، می تواند یک فضای شهر کامل محسوب شود. حجره، و تیمچه و راسته محل حضور نیروی اقتصادی بوده واز سوی دیگر، با حضور عناصری همچون گرمابه، مسجد و مدرسه، بستر برای حضور نیروهای اجتماعی فراهم بوده است. به واسطه ی حضور قوی دولت به عنوان صاحب سرمایه و ناظر بر تنسیق امور، نیروی سیاسی نیز در این مکان حضور داشته است. شهروندان زیادی نیز به این فضا رفت و آمد داشته و به نوعی، محل دیدار برنامه ریزی نشده بوده است و همه این عوامل به شکل گیری یک هویت قوی کمک می نموده است. راسته های بازار تا اندازه ای نقش معبر را برای دسترسی های همجوار داشته است. به همین دلیل، می توان بازار را نمونه ای موفق از فضای شهری دانست. بنابراین، برخی از معیارهای ذکر شده برای تعریف فضای شهری همچون باز بودن و مسقف نبودن و محصوریت فضایی قابل بازنگری است. آرامگاه حافظیه به عنوان یک مکان تاریخی هویت ساز و فرح بخش در سطح کشور و چه بسا جهان شناخته شده است. حافظیه بیشتر به یک مکان شهری می ماند نه فضای شهری؛ از آن رو مکان شهری است که ایجاد تصویر ذهنی قوی می کند، بخشی از هویت شهروندان است، در آن حضور پیدا می کنند و دمی را با آن حضرت می آسایند. ولی همان طور که ذکر شد، محل گفت و گوی نیروها نیست و بر این اساس، شرط فضای شهری را ندارد. از این گونه است یک پارک شهری یا بقعه متبرکه حضرت شاه چراغ(ع) در شیراز که همه مکانهای شهری مهم هستند ولی لزوما فضای شهری نیستند. اگر بقعه متبرکه شاهچراغ بخواهد به فضای شهری تبدیل گردد باید با حفظ مقیاس، این مکان مهم شهری را به گونه ای به مکان های دیگر شهری اتصال داد که فرصت حضور و تعامل نیروهای گوناگون تاثیرگذار بر تحولات شهری فراهم شود.
از طرفی دیگر، میدان نقش جهان الگوی خوبی از فضای شهری است. در این میدان، شاهد گفت و گوی نیروهای موثر بر روند تحولات شهری با همدیگر به زیباترین شکل هستیم که در کمال احترام به یکدیگر و بودن سعی در غلبه برهم همزیستی دارند. از یک طرف بازارقیصریه به عنوان نیروی اقتصادی شمال میدان را در اختیار گرفته است. در سمت غرب کاخ عالی پو به عنوان نماینده حاکمیت و نیروی سیاسی، در سمت جنوب و شرق میدان مسجد امام و مسجد شیخ لطف الله به عنوان لایه های گوناگون اجتماعی گرد هم نشسته اند (همان، ۱۲۸).

 

 

۲-۱۳ مطلوبیت و کیفیت فضای شهری:

 

 

کیفیت واژه ای است که در تمامی رشته های هنری و علمی و صنعتی به کار به شکل شهودی(درون ذهنی ) درک و به صورت مستمر در چارچوب گفتمان حوزه های مزبور به کار برده می شود. کیفیت در حالت عادی به معنای کاملا واضح برای وصف درجه کمال اشیا و پدیده ها بکار برده می شود و با این حال تعیین نمودن این که چه چیز ها و چه خصوصیاتی واقعاً درجه کمال شی هستند امری دشوار است. فرهنگ انگلیسی آکسفورد در ذیل واژه”کیفیت” چهار معنا به ترتیب زیر ارائه م کند:
درجه خوبی و ارزش چیزها
خوبی و کمال به مفهوم تمام
صفات و خصوصیات
جنبه ویژه و علایمممیز ه(گلکار، ۱۳۸۰).
کیفیت به آن ویژگی مشخصه یک چیز یا پدیده اطلاق می شودکه تأثیر عاطفی و عقلانی خاصی بر انسان می گذارد. منظور از کیفیت از طرفی خاصیت ها و ویژگی های اصلی یک چیز است. از طرف دیگر کیفیت کلیت و سیستمی از جز کیفیت هایی است که آن چیز را به وجود آوردهاند. به همین خاطر می توان یکبار با دیدگاهی کلی نگرانه ویژگی های اساسی و ماهوی یک چیز را بررسی نمود یا می توان بار دیگر از دیدگاهی جزئی نگرانه تک کیفیت ها را بررسی نمود. (شمسی، ۱۳۸۶: ۵۴). در گذشته فضاهای شهری نقش بسیار مهمی در زندگی فردی و اجتماعی مردم داشتند و بسیاری ازفعالیت های گروهی و اجتماعی مردم در کالبد این فضاهای شهری جریان می یافت و همین امر باعث ارتباط پیوسته ساکنان هر محله می شد. اما امروزه دگرگونی های عظیمی که در ساختار و نهادهای اجتماعی شهرها صورت گرفته و همچنین جهت گیری نظام سرمایه گذاری بر ساخت فضاهای شهری باعث تضعیف احساس تعلق مردم به محله ها و فضاهای شهری شده است. این موضوع باعث شده که مردم در حفاظت این فضاها تلاش نکنندو شهر خود را خانه ی خود ندانند. همچنین این امر باعث بروز تاثیر منفی و کاهش محیط بر زندگی شهروندان شده است. (کرمی و همکاران، ۱۳۸۵). می توان گفت شهروندان و فضاهای شهری همواره در ارتباط مداوم با یکدیگر بوده اند، در واقع همان گونه که فضاهای شهری متاثر از شهروندان و فعالیت های آن هاست، فضاها نیز می توانند بر روی مردم، رفتار آن ها، احساسات، روابط و تعاملات آ ن ها اثرگذار باشند. امروزه نیز فضاهای شهری نقش مهمی بر فعالیت شهروندان دارند، هرچند که ماشینی شدن و رشد سریع شهرنشینی باعث کم توجهی به این فضاها شده است. در نتیجه بی توجهی به این فضاها به تدریج برکیفیت محیط اثر گذاشته و همچنین می تواند روابط شهروندان و حتی حضورشان در اینگونه فضاها را تحت تاثیر قرار دهد. یک فضای شهری متناسب با نیازهای زمانی و مکانی افراد جامعه، خصلت مطلوب یا نامطلوب پیدا کند. بسته به میزان هم خوانی یا ناهم نوایی کارکردی با اهداف مورد نظر انتظار مقیاس و حجم روابط، تطابق وتناسب با نیازهای روزمره گروه های اجتماعی و هم خوانی با کلیت ساختار شهر، فضای شهری میتواند از وجوه برجسته تری از نظام مطلوب بهره بگیرد(پورجعفر و همکاران، ۱۳۸۸: ۷۵).
فضاها و مکان های زندگی شهری به رغم هدف مشترک شان در تامین برخی نیازهای انسانی مانند هر مصنوع دیگر بشری تاثیرات متفاوتی بر روان و احساس آدمی به عنوان طبیعی ترین و فطری ترین معیار سنجش انسانی بر جای می گذارند. انسان به هنگام حرکت و تردد در برخی از مکانها و فضاهای شهری از حضور در آنها احساس آرامش و راحتی می کند. و در مقابل در برخی فضاهای دیگر دچار تشویش و اضطراب می گردد. بدون شک با هر دیدگاه و منظری که به محیط ها و فضاهای شهری بنگریم برخی فضاها محیطی خلاق، سرشار از تنوع واجد معنی بوده و با تقویت و ارتباط انسان با محیط، محیط زیستی مطلوب به وجود می آورند در حالی که بعضی فضاهای دیگر فاقد این قابلیت ها بوده و قادر نیستند ارتباط مناسبی با مردم و استفاده کنندگان خود برقرار سازند. در واقع کیفیت محیط شهری در توجه توام به جنبه های کیفی و کمی عناصر شهری و اجزای تشکیل دهنده آنها نهفته است.( خادمی و دیگران، ۱۳۸۹: ۵۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ب.ظ ]




پیچیدگی مفهوم فضا، همانند سایر علوم متافیزیکی، باعث شده است تا برخی ازمتفکران در برابر شکارمفهومی آن عاجز بمانند. برای مثال کیت و پایل اظهار میدارند “به ندرت روشن است که فضا، واقعی، پنداری، نمادین، استعاری یا چیز دیگر است” و یا آندرو سایر، جامعه شناس شهری رئالیست به اسرارآمیز بودن فضا با وجود آشنا بودن آن اشاره می کند. به هر حال، به رغم پیچیدگی، تلاش برای دستیابی به فضای مفهومی آن کماکان و بی وقفه از زمانیکه بشرفکرت آموخت و پیرامون مفهوم متافیزیکی و انتزاعی به تأمل و تفکر پرداخت، با توجه به فراز و نشیبهایی و با توجه به تأثیر و تأثرمتقابل بین حوزه های مختلف فکری، از جمله تبادل بین فلسفه و علم ، و به ویژه علم فیزیک، و سایر عوامل و تعیینات بیرونی ادامه داشته است.(افروغ، ۱۳۷۷: ۱).
در علم فضا، فضا فی نفسه متغیر مستقلی است که می تواند نقش و تأثیر عمده ای در نگرشها، رفتارها و فرآیندهای اجتماعی داشته باشد.برخورد جوهری با فضا به مثابه آن است که فضا، محتوایی تعیین کننده داشته و می تواند مستقلاً علت پیدایی حوادث خاص باشد. فضا، شیئی مستقل و برخوردار از نیروی علی است. سنتاجغرافی دانهای انسانی که نقش فضا را در تبیین پدیده های فرهنگی- اجتماعی و روانی مهم دانسته اند، سعی کرده اند تا جوامع مختلف را براساس ماهیت و مقولات فضایی آنها تحلیل کنند و دنیای اجتماعی را از زاویه تمایزات فضایی آنها دیده و تبیین نمایند. تلاش جغرافیدانان به تعبیر ورلن، تحلیل و علت یابی مکانی وجوه غیر مادی روانشناختی و فرهنگی- اجتماعی در دنیای فیزیکی است.
بسیاری از طرفداران این نحله سعی می کنند از مقولات فضایی مثل فاصله، طول، عرض، ارتفاع و… مقولات مورد استفاده درتوصیف موقعیت ها و حرکات اشیای مادی، کما بیش و متأثر از رویکرد هندسی، مکانیکی خود برای توصیف و تبیین سایر پدیده های غیرمادی استفاده کنند. البته به کارگیری این مقولات اختصاص به جغرافیدانان نداشته است، بلکه شماری از جامعه شناسان از جمله جورج زیمل نیز به گونه ای از این مقولات برای نظریه پردازیهای خود و تبیین رفتارهای اجتماعی بهره جسته است،هرچند استفاده از این مقولات دلیلی برای فضاگرایی آنان نیست.
در این بین، گرایشی قابل تامل وجود دارد که تمام کسانی که به نحوی شرایط جغرافیایی یا عوامل فیزیک یا مادی را در تبیین پدیدههای روانی و فرهنگی- اجتماعی عمده می کنند در مقوله فضاگرایی جای گیرند. برپایه این گرایش، تمام جبرگراییهای زیستی، جغرافیایی، جنسی و نژادی و کم وبیش تبیینات زیست شناسی اجتماعی، محکوم به علت گرایی فضایی اند. (همان، ۹).
ناکارآمدی فضا گرایی در دهه ۶۰ در اثر عواملی از قبیل پیشرفت فیزیک نوین، ظهور، فرهنگهای متفاوت در شرایط جغرافیایی یکسان، اهمیت عوامل انسانی و تسلط روز افزون انسان بر طبیعت که در کل باهرگونه فضا گرایی و تحلیل تک عاملی جبر گرایانه چالش داشت، واکنشهایی برانگیخت. یک طرف طیف این واکنش را مارکسیست ها تشکیل می دادندکه به طور کامل قضا را نفی کردند. به نظر آنان، تمامی روابط و فرآیندهای فضایی در واقع روابط اجتماعیند که شکل فضایی پیدا کرده اند. فضا از طریق روابط اجتماعی و رفتارهای اجتماعی مادی ساخته می شوند. در این بین، جغرافیدانان صرفا نقشه برادران علوم اجتماعیند که آثار فرآیندهایی که در رشته های دیگر از جمله جامعه شناسی، اقتصاد و غیره، تحلیل می شوند نقشه برداری می کنند. آنچه جغرافیدانان ترسیم می کنند، یعنی شکل فضایی روابط اجتماعی جالب است، اما فاقد هرگونه اثر مادی است. (همان،۱۰).
لوفور فضا را نه یک موجود ذهنی و نه یک موجود عینی می داند، بلکه از دید وی، فضا یک واقعیت اجتماعی است و به تعبیر خود وی، مجموعه ای از روابط و اشکال اجتماعی است. فضا یک محصول تولیدی است، اما برخلاف سایر محصول های ساده، شامل اشیای تولید شده و روابط متقابل بین آنها نیز می باشد. او براین باور است که هر شیوه ی تولیدی، فضای خود را دارا است. از دید لوفور فضای فیزیکی(طبیعی) در حال محو شدن بوده و هر جامعه ای و طبعا هرشیوه ی تولیدی فضای خود را به وجود می آورد. (همان،۱۷).

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

 

۲-۱۶-۱ دیدگاه فضایی جورج زیمل:

 

 

جورج زیمل در مقایسه باسایر پیشگامان جامعه شناسی بیشترین استفاده را ازمقولات فضایی را به خود اختصاص داده است. قصد زیمل ساخته و پرداخته کردن ” هندسه زندگی اجتماعی” بوده است.
زیمل جامعه را کنش متقابل بینافراد تعریف می کند و وظیفه علم را توصیف صورتهایی می داند که کنشهای مختلف به خود می گیرد. صرف نظر از اهمیت اعداد که در جامعه شناسی صوری وی عمدتا استعاره ای ریاضی است و در نظریه پردازیهای وی نقش اساسی دارد، استفاده از استعاره های هندسی و مقولات فضایی از جمله فاصله و تأثیر ش بر روابط اجتماعی، او را درقلمرو معدود جامعه شناسانی قرار می دهد که در نظریه پردازیهای خود به فضا توجه داشته است. در اندیشه وی سه وجه اساسی ابعاد فضایی جهان فیزیکی که می تواند در نظریه پردازی های سطح خود موثر باشد به عبارت زیر است:
منحصر به فرد بودن فضای جغرافیایی؛
تحرک یا بی تحرکی اشیا و مصنوعات موجود در این فضا؛
نزدیکی یا فاصله عاملان از یکدیگر واز اشیا ساکن و بی تحرک؛
منحصر به فرد بودن فضا از دید زیمل بدان معناست که اگر یک شی را تنها از یک زاویه استقرار فضایی لحاظ کنیم، همیشه منحصر به فرد خواهد بود. به توصیفی دیگر در هر زمان خاص، یک شی تنها می تواند یک موضع خاص را اشغال کند. حتی اگر ازهر حیث شبیه یکدیگر باشند، تنها بدین لحاظ که فضای متفاوتی اشغال کرده اند، از یکدیگر متمایز خواهند بود.
موقعیت تعریف شده فضایی اشیا مادی بی تحرک نیز محور اجتماعی با اهمیتی برای تعاملات انسانی است. این موقعیت مشخص و تعریف شده می تواند یک ساختمان و یا یک روستا و یا یک شهر خاص باشد. نقاط ثابت در جهان فیزیکی، محوری عمده برای روابط اجتماعی عاملان بوده و در واقع زمینه ای اجتماعی برای تمام عاملانی است که به نحوی این اشیای ساکن و موقعیت های تعریف شده فضایی را در کنشهای روزمره خود ادغام کرده اند.
مقوله سوم زیمل، ریشه در مقوله مواضع منحصر به فرد اشیا در جهان فیزیکی دارد. به دلیل آنکه اشیا و اجسام عاملان، همزمان نمی توانند موضع مشابهی اشغال کنند، همواره فاصله ای بین آنها وجود دارد که می توان با توجه به یک معیار واحد سنجش فضایی آنها را نزدیک یا دور دانست. کانون توجه زیمل، فاصله بین عاملان بویژه تغییراتی است که به دلیل فاصله اجتماعی بین عاملان در روابط اجتماعی ایجاد می شود. (همان، ۳۳-۳۵).

 

 

۲-۱۶-۲ دیدگاه فضایی امیل دورکیم:

 

 

دورکیم برخلاف فلسفه متعارف، معتقد است که مفاهیم عمده تفکر انسانی، زمان، فضا، علیّت و غیره به نحوی ریشه در جامعه دارد. ازسوی دیگر تحلیلی که وی از دین ارائه می کند، در نهایت آنها را با ماهیت روابط اجتماعی پیوند می زند. به تعبیر دورکیم کارکرد اصلی دین تنظیم نیازها و کنشهای انسانی از طریق اعتقاد به امر مقدس و اتصال افراد از طریق آیینها و مناسک جمعی به گروه است. چون عقاید مذهبی درونی شده اند، و به نوبه خود نیاز تعلق به آیینها و شرکت در مناسک گوناگون را ایجاد می کند. با شرکت افراد در این مناسک، عقاید مذهبی درونی شده، و استحکام می یابند و بدین ترتیب وظیفه تنظیم و اتصال افراد به اوامر و نواحی گروه تقویت می شود.
به نظر وی، دینتنها یکسری احساس و رفتار نیست، حتی مهمترین مقولات تفکر، شامل تفکر در مورد زمان و مکان نیز دنیای دین شکل گرفته است. مفهوم زمان نیز ابتدا از شمردن فاصله بین مراسم دینی نشات گرفته است. اما جدا از تقلیل گرایی جامعه ای و تحلیل مقولات ذهنی و دینی به جامعه، در اندیشه دورکیم هرچند اشیای مادی و آرایش فضایی این اشیا برخوردار از هیچ نیروی اساسی نیستند اما تا حدی سرعت و جهت تحولات اجتماعی بستگی به آنها دارد.(همان،۳۷).

 

 

۲-۱۶-۳ دیدگاه فضایی موریس هالبواکس:

 

 

موریس هالبواکس با تأسی به دور کیم به تحلیل رابطه فرد و جامعه می پردازد. مطابق نظریه وی حافظه و ارزشیابی عاملان همواره تابع شرایط اجتماعی است. به تعبیر وی، افراد در کنشهای خود همواره به حافظه جمعی توجه داشته و به سوی آن جهت گیری می کنند و طبعا توسط آن تعیین می یابند. وی حافظه جمعی را برحسب تمایزات و ابعاد فضایی و زمانی آن تحلیل می کند.هالبواکس محیط مادی یک واحد جغرافیایی را که در آن حافظه جمعی حفظ می شود جزیی از جامعه می داند که بیانگر شیوه زندگی مشترک افراد است. اگر چه عناصر محیط مادی برخوردار از تواناییها و ظرفیتهای عاملان نیستند، اما ما آنها را درک می کنیم، چون حاوی معنایی هستند که به راحتی فهم می شوند، همچنین توسط گروهی شکل گرفته اند که ما عضوی از آن هستیم: “مکان و گروه، هرکدام نشان از دیگری دارند”. در این رابطه متقابل، حافظه های جمعی به محیط های فیزیکی کنش انتقال می یابد. به زعم هالبواکس، دوشادوش دگرگونی جهان اجتماعی جهان اجتماعی، معنای نمادین محیط مادی آن نیز تغییرمی کند. و همراه با تغییر محیط مادی، گروه نیز دگرگون می شود.
در این بین، معنای محتوای نمادین مصنوعات مادینامتحرک برای تضمین و تأمین جهتگیریهای اجتماعی، آشکار می شود. در اندیشه هالبواکس، محتوای نمادین تنظیمات فضایی و بی تحرکی فضایی آن به رغم تغییرات اجتماعی بیانگر تداوم، و هم انتقال دهنده حافظه جمعی از نسلی به نسل دیگر است(همان،۳۸).

 

 

۲-۱۶-۴ دیدگاه فضایی ویلفردوپارتو:

 

 

پارتو الگوهای فضایی را در آرایش اشیا و مصنوعات مادی و در رابطه با نحوه کنش تحلیل می کرد. در بحث کنشهای منطقی، تلویحاً به اهمیت تمایزات فضایی وجوه فیزیکی موقعیتهای کنش توجه داشت. در نظریه وی، کنش منطقی تناسبی با شرایط عینی موقعیت کنش دارد، هرچند رابطه بین کنش و شرایط عینی در نظریه وی روشن نیست. در اندیشه وی اهمیت عناصر فضایی در پیوند با روابط عاطفی نسبت به مکتبهای مختلف مورد بحث قرار می گیرد.
پارتو عوامل تعیین کننده کنشهای غیر منطقی را بازمانده ها می نامد. این عوامل، از مشاهده و استدلال صحیح به دست نمی آید، بلکه ریشه در بعد عاطفی افراد دارند. پارتو یکی از انواع بازمانده ها را بقای پیوند مردم با مکانها” می نامد. وی بر این عقیده است اهمیت رابطه عاطفی با مکانها ریشه در پیوند و رابطه با خانواده و اجتماع دارد. در اندیشه پارتو الگوهای موجود درآرایش فضایی اشیا و مصنوعات مادی، محشون از نمادهایی است که از محتوای روابط عاطفی روابط اجتماعی به آنها منتقل شده است. دنیای فیزیکی به لحاظ نمادین توسط دنیای اجتماعی شکل میگیرد و دنیای فیزیکی نمادین نیز به نوبه خود کنشهای اجتماعی را شکل و سازمان می دهد. ریمونآرون، پیوند و رابطه افراد با یکدیگر و مکانهای خاص را در اندیشه پارتو جزو بازمانده هایی می داند که هدف آنها بقای مجموعه ها- حفظ تدابیر موجود، پذیرش قطعی فرامین و امتناع از تغییر- می باشد. (همان، ۴۰).

 

 

۲-۱۶-۵ دیدگاه فضایی ماکس وبر:

 

 

مارکس وبر، جهان فیزیکی را فی نفسه فاقد معنا می داند، اما معتقد است که جهان فیزیکی می تواند نقشی به مثابه شرایط و یا پیامدهایی داشته باشد که کنش عقلانی و هدف دار به آن توجه داشته و به سوی آن جهتگیری کند. جهان فیزیکی در رابطه با فعالیتهای هدف دار ومعنادار می تواند یا نقشی در پیشبرد اهداف عاملان ایفا کند ویا محدودکننده آن باشد.
از دید وی، جهان مصنوعات فیزیکی و مادی ازاهمیت زیادی برای اشکال مختلفی از روابط اجتماعی و تقسیم کار برخوردار است. هرچه انسان به طور مستمرو پایدار درمعرض محیطی از مصنوعات مادی، (برای مثال زندگی شهری)، قرار گیرد، فعالیتهای او بیشتر تخصصی می شود. وبربه تعبیر ورلن، از سه زاویه مصنوعات را مهم می داند. ۱) این مصنوعات درچارچوب فرایند و سیرتکاملی عقلانیت در جهان غرب با اهمیتند؛ ۲) عامل محدود کننده ای برای نفوذ و اقتدار فرهمندیند؛ ۳) محیط بر کنشهای متمایز فردیند.

 

 

۲-۱۶-۶ دیدگاه فضایی پیتریمسوروکین:

 

 

سوروکین به منظور ارائه الگوی فضایی برای جهان اجتماعی متکی برجهان فیزیکی-هندسی تلاشهایی از خود نشان داد. پدیده های اجتماعی- فرهنگی، همیشه جایی نمود پیدا می کنند، این پدیده ها همواره موقعیتی را در زمینه اجتماعی اشغال می کنند و از این زاویه با سایر پدیده ها مرتبط می شوند. بنابراین، گونه ای از برداشت فضایی برای توصیف و ساختمند کردن پدیده های اجتماعی- فرهنگی الزامی است. با وصف براین، پدیده های اجتماعی- فرهنگی به مثابه معانی محض، ماهیتا مادی نبوده و از طول، اندازه یا حجم برخوردار نیستند. بنابراین صحیح نیست آنها را جزء جهان فیزیکی به حساب آوریم. “معانی محض، کاملا خارج از هرگونه فضای جغرافیایی قرار دارند، چه این فضا، فضای سه بعدی مکانیکی کلاسیک باشد، چه فضای لوباچوسکیوریمن و چه هرگونه فضای مکانیکی، هندسی وتوپو لوژی دیگر”. (همان، ۴۱).

 

 

۲-۱۶-۷ دیدگاه فضایی تالکوتپارسونز:

 

 

کونا معتقد است که فضا در مراحل مختلف توسعه نظریه کنش از دید پارسونز، معانی متفاوتی داشته است. پارسونز در کتاب ساختار کنش اجتماعی، اهمیت مقولات اقلیدسی- مکانیکی را برای الگوی صوری کنش و در کتاب نظام اجتماعی، اهمیت به فضا به معنای اراضی آن را در تحولات مربوط به هستی جامعه بررسی می کند. در ساختار کنش اجتماعی، پارسونز در ابعاد گوناگون فضایی موجود در مفهوم مکانیکی- اقلیدسی فضا را نسبت به نظریه کنش، نامربوط می داند. “به همان معنا که پدیده های کنش ذاتاًزمانیند، فضایی نیستند”. با هرکنشی یک دوره زمانی وجود دارد که دامنه آن از طراحی هدف تا انتخاب وسیله کنش مربوط وسعت دارد. در این سطح انتزاعی ، نه مفهوم فضایی مکانیکی- اقلیدسی و نه بعد فضایی جهان فیزیکی، هیچکدام در نمایش صوری مراحل مختلف این دوره زمانی، نقشی ندارند. بدین ترتیب، درک ساختار صوری کنشهای اجتماعی، ربطی به نمایش فضایی جهان فیزیکی ندارند.(همان، ۴۲).

 

 

۲-۱۶-۸ دیدگاه فضایی شوتز و لاکمن:

 

 

از دید شوتز، تجارب جسمانی وفیزیکی عامل به موقعیت او در جهان فیزیکی بستگی داردو بعد فضایی در ساخت و فهم بنیاد دنیای اجتماعی، عنصری حیاتی است. شوتزعلاقمند دو جنبه از بعد فضایی جهان فیزیکی است: چگونه جهان روزمره عامل، ساختی فضایی پیدا می کند؟ و این امر چه نتایجی برای فرآیندهای ذهنی در ساخت واقعیت های اجتماعی دارد؟
“انسان در قالب نگرش طبیعی، عمدتا علاقمند به آن بخش ازجهان زندگی روزمره است که درون محدوده اش بوده و به صورت دایره زمانی و مکانی، اطراف او را گرفته است. مکانی که جسم من در جهان اشغال می کند، حضور بالفعل من، نقطه عزیمت وضعیت من در فضا ست”.
از دید شوتز و لاکمن، حضور مستقیم و بلافصل جسم در جهان فیزیکی، نقطه عزیمت تمام جهتگیریها در این جهان است. ابعاد و فواصل جهت گیری، عطف به این حضور بلافصل تعیین می یابد وبا سایر عوامل سازنده بعد فضایی- فیزیکی جهان عامل در رابطه با آن عمل می کند. شوتز بین جهان فیزیکی در محدوده دسترسی مستقیم و محدوده دسترسی بالقوه تمایز قائل می شود.
این نکته، اساس بحث شوتز در خصوص آرایش فضایی جهان زندگی روزمره از چشم انداز عاملان فعال محسوب می شود. شوتز ولاکمن ابعاد فضایی جهان فیزیک و جهان اجتماعی کنش را در رابطه متقابل می بینند. اگر این ایده شوتز و لاکمن را بپذیریم که جهان فیزیکی بلا فصل، پیش شرطی برای تعامل چهره به چهره است، روشن است که الگوی فضایی تحرک ناشی از جنب و جوش جسم انسانی وجه با اهمیتی در ساخت روابط اجتماعی است. ازیک سو، بعد فضایی وارد تفکیک اجتماعی شناخت و ناشناختگی، آشنایی و بیگانگی، نزدیکی و فاصله اجتماعی بین عاملان،وازسوی دیگر، تفکیک اجتماعی، وجه محوری تجربه ذهنی سازمان فضایی جهان زندگی می شود.
به علاوه، جهان مصنوعات نیز در اندیشه شوتز نقش مهمی در انتقال سنتهای مربوط به معانی میان ذهنی ایفا می کند. اهمیت مصنوعات مادی نامتحرک درون فضاهای کنش و فضاهای فیزیکی روزمره برای ساخت ذخیره های شناخت عاملان کاملا آشکار است. از طریق تداوم زمانی، فیزیکی و وجه نمادین آنها، این مصنوعات عامل مهمی در تمایز یافتگی فضایی جهان اجتماعیاند. البته اینها عواملی هستند که همیشه و فقط از طریق عامل انسانی ساخته و بازسازی می شوند، عاملی که به نوبه خود توسط جهان اجتماعی شکل می گیرد. (همان،۴۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:00:00 ب.ظ ]




ازسنتها و مکاتب جامعه شناسی که با تاکید بر زمینه مند بودن کنشها و اعمال، نقشی عمده در حوزه مورد مطالعه ایفا کرده است، سنت پدیدار شناختی به معنای عام است. تاکید بر زمینه مندی کنش و اعمال، وجهی از رویکردهای به لحاظ فرهنگی حساس مثل تعامل گرایی نمادین، جامعه شناسی معرفت، روش شناسی مردمی و پدیدار شناسی اجتماعی است. سنت مزبور براین نکته تاکید دارد که مردم، زندگی را در زمینه های انتزاعی “جامعه توده وار” تجربه نمی کنند. شناخت آنها در زمینه های اجتماعی به دست می آید که در آن معنا از طریق ارتباطات و تعامل با افرادی معدود به کنشها و حوادث نسبت داده میشود. زمینه هایی که عمدتا تحت نفوذ و سیطره چشم انداز گروه های مرجع است. در زندگی روزمره یک چنین زمینه هایی، مرزهایی برای یادگیری و تفسیر اجتماعی فراهم می کنند. گارفینکل بنیانگذار مکتب روش شناسی مردمی در جامعه شناسی به این نکته اشاره می کند که معانی یی که دو نفر به هر گونه تعاملی نسبت می دهند، متصل به زمان و مکان آن موقعیت است. به نظر وی، تعامل اجتماعی تنها در زمینه قابل فهمند و تناسب زمینه ای در کانون توجهات روش شناسی مردمی قرار دارد.
یکی ازعناصر طرح مفهومی کنش متقابل نمادی، زمینه و عرصه کنش متقابل است. زمینه واقعی، محلی است که کنش متقابل در آن رخ می دهد (اتاق، خیابان، کوچه، محله، اداره، قهوه خانه و غیره…) و قلمرو کنش، رفتاری است که در داخل زمینه ها نمودار می شود. هرزمینه فیزیکی اعم از اینکه محصور باشد یا نه بافرض بر اینکه بیش از دوعامل درآن حضور داشته باشد، می تواند به طور خودکار به یک “عرصه” تبدیل گردد. زمینه ها غیر قابل تغییراند در حالی که عرصه ها توسط افراد اجتماعی به وجود می آیند.
بدون تردید شوتزولاکمن در میان سایرین، نقشی عمده در تفسیرهای پدیدار شناختی ازمکان و معانی منسوب به مکان داشته اند، که همراه با سایر جامعه شناسانی که آرای شان به اختصار بررسی شد، سهمی اساسی در مناقشات و مباحث جاری دارند. سهمی که به روشنی در مفهوم “محلیت” گیدنز؛ “نظم نمایشی- اظهاری” دیکنز؛ “ناحیه جلو- عقب”گافمن؛ “محوری” هری؛ “جغرافیایی شناخت” تریفت؛ “جغرافیای زمان” هاگراستراند، و مفهوم”هویت مکان” رلف مشهود است(همان،۴۶).

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

 

۲-۱۷ سرمایه اجتماعی:

 

 

سابقه نظری مفهوم سرمایه اجتماعی به اوایل قرن بیستم برمی گردد که برای اولین بار توسط هانیفان و سپس، در سال ۱۹۶۱، توسط جین جاکوبز مطرح شد، ولی استفاده از آن در عرصه سیاست اجتماعی در چند دهه اخیر رواج یافته است. اکنون در بسیاری از رشته های علمی از جمله جامعه شناسی، علوم سیاسی و اقتصاد از سرمایه اجتماعی سخن گفته می شود(توکلی و همکاران، ۱۳۸۷: ۱۴۴).
لفظ و معنای سرمایه اجتماعی قدمت طولانی ای در علوم اجتماعی دارد. اما معنایی که امروز از اصطلاح سرمایه اجتماعی برداشت می شود به بیش از هشتاد سال پیش، به نوشته های لیدا جی هانیفانباز می گردد که رئیس شورای مدارس ویرجنیای غربی بود. هانیفان برای بیان اهمیت مشارکت اجتماعی در ارتقا عملکرد مدارس به مفهوم سرمایه اجتماعی متوسل می شود و آنرا بدین گونه توصیف می کند (هانیفان، ۱۹۱۶: ۱۳۰).
آن دسته از مفاهیم اساسی که در زندگی روزمره افراد اهمیت بسیاری دارد: یعنی حسن نیت، مصاحبت، همدلی و مراوده اجتماعی بین افراد و خانواده ها که یک واحد اجتماعی را شکل می دهند. اگر یک فرد با همسایه خود ارتباط برقرار کند و آن دو این ارتباط را با دیگر همسایگان برقرار سازند، در این صورت یک انباشت از سرمایه اجتماعی به وجود می آید که خود می تواند نیازهای اجتماعی فرد را بر آورد ساخته و از نظر اجتماعی این قابلیت را در خود دارد که برای پیشبرد مداوم شرایط زندگی در کل اجتماع عمل کند.
بعد از هانیفان ایده سرمایه اجتماعی به مدت چندین دهه به دست فراموشی سپرده شد. اما در دهه ۱۹۵۰ توسط یک گروه از جامعه شناسان شهری کانادایی (سیلی، سیم و لوزلی ۱۹۵۶)، در دهه ۱۹۶۰ توسط یک نظریه پرداز مبادله ( هومانس ۱۹۶۱) و یک صاحب نظر در زمینه شهری (ژاکوبس ۱۹۶۱) و در دهه ۱۹۷۰ توسط یک اقتصاد دان ( لوری ۱۹۷۷) احیا شد.
جالب اینکه، هیچ یک از نویسندگان به اثر اولیه در این حوزه اشاره ای نکردند، اما همه آنها برای نشان دادن اهمیت نیاز حیاتی به پیوندهای اجتماعی از همان بار معنایی استفاده نمودند. با این وجود، پژوهش بنیادی کلمن درباره آموزش و پاتنام درباره مشارکت مدنی و عملکرد نهادها الهام بخش آثار فعلی که متشکل از مطالعاتی درباره این ۹ حوزه اصلی است، شدند: خانواده ورفتار جوانان، تعلیم و تربیت، حیات اجتماعی (مجازی و مدنی)، کار و سازمانها، دموکراسی و حکومت، کنش جمعی، بهداشت عمومی و محیط زیست، جرم و خشونت و توسعه اقتصادی (شجاعی باغینی، ۱۳۷۸: ۹۳).
سرمایه اجتماعی مفهومی جدید است که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان از جمله از جامعه شناسان قرار دارد. اهمیت سرمایه اجتماعی که مبین ” کنشهای معین و مشخصی از کنش گران” در درون “ساختارهای اجتماعی” می باشد، در مقایسه با سرمایه فیزیکی، اقتصادی و انسانی روز به روز بیشتر مکشوف می شود. همان طور که سرمایه فیزیکی با ایجاد تغییرات در مواد جهت شکل دادن به ابزارهایی که تولید را تسهیل می کندبه وجود می آید و از جنبه ای ملموس و قابل مشاهده برخوردار است، سرمایه انسانی با تغییر دادن افراد برای کسب مهارت ها و توانایی هایی به آنها پدید می آید و افراد را توانا می سازد تا به شیوه های جدید رفتار کنند و بنابراین کمتر ملموس بوده و در مهارت ها و دانشی که فرد کسب کرده تجسم می یابد. اما سرمایه اجتماعی حتی کمتر از این ملموس بوده و در روابط میان افراد تجسم می یابد و موقعی سرمایه اجتماعی به وجود می آید که روابط میان افراد به شیوه ای دگرگون شود که کنش را تسهیل نماید (کلمن، ۱۳۷۷: ۴۶۵).
کلمن سازمان اجتماعی را پدید آورنده سرمایه اجتماعی در نظر می گیرد، وی معتقد است که سرمایه اجتماعی با کار کردش تعریف می شود، به زعم وی شی واحدی نیست بلکه انواع چیزهای گوناگون است که دو ویژگی مشترک دارند: همه آنها جنبه ای از ساخت اجتماعی هستند و کنشهای معین افراد را در درون ساختار تسهیل می کنند. سرمایه اجتماعی، مانند شکل های دیگر سرمایه مولد است و دست یابی به هدف های معین را که در نبود آن دستیافتنی نخواهد بود امکان پذیر می سازد (همان: ۴۶۴).
بوردیوسرمایه اجتماعی را یکی از اشکال “سرمایه” می داند. سرمایه از نظر او سه شکل بنیادی دارد “سرمایه اقتصادی” که قابل تبدیل شدن به پول است و به شکل حقوق مالکیت قابل نهادینه شدن است. “سرمایه فرهنگی” که در برخی شرایط به سرمایه اقتصادی تبدیل می شود و به شکل کیفیات آموزشی نهادینه می گردد و “سرمایه اجتماعی” که از تعهدات اجتماعی ساخته شده است و تحت برخی شرایط قابل تبدیل شدن به سرمایه اقتصادی می باشد و یا ممکن است که در شکل یک عنوان اشرافی نهادینه شود(بوردیو،۱۹۸۵: ۲۴۳).
رابرت پاتنام موفقیت در غلبه بر معضلات عمل جمعی و فرصت طلبی را که در نهایت به ضررخود افراد تمام می شود به زمینه اجتماعی گسترده آن مربوط می داند. به گونه ای که همکاری داوطلبانه در جامعه ای که سرمایه اجتماعی عظیمی را در شکل هنجارهای عمل متقابل و شبکه های مشارکت مدنی به ارث برده، بهتر صورت می گیرد. در اینجا اشاره مختصری به تعریف هر یک از این عناصر و تاثیر آنها بریکدیگر و ایجاد سرمایه اجتماعی به صورت مختصر می پردازیم:
شبکه های مشارکت مدنی: شبکه های مشارکت یکی از اشکال ضروری سرمایه اجتماعی می باشند و هرچه این شبکه ها در جامعه ای مترامتر باشند احتمال همکاری شهروندان در جهت منافع متقابل بیشتر است. شبکه های مشارکت مدنی، هزینه های بالقوه عهد شکنی را در هر معامله ای افزایش می دهند. فرصت طلبی منافعی را که فرد انتظار دارد از دیگر معا
ملاتهم زمانش ومعاملات آینده نصیبش شود به خطر می اندازد. شبکه های مشارکت مدنی در زبان تئوری بازی های تکرار پیوند درونی بازی ها را افزایش می دهند (پاتنام، ۱۳۸۰: ۲۹۷).
شبکه های مشارکت مدنی، هنجارهای قوی معامله را تقویت می کنند، شبکه های مشارکت مدنی ارتباط را تسهیل می کنند و جریان اطلاعات را در مورد قابل اعتماد بودن افراد بهبود می بخشند. شبکه های مشارکت مدنی تجسم موفقیت پیشینیان در همکاری هستند که می توانند به عنوان یک چارچوب فرهنگی شفاف برای آینده عمل نمایند. البته شبکه های مشارکت مدنی مورد نظر کلمن و پاتنام شامل شبکه های افقی می باشد، نه عمودی، زیاد در شبکه های عمودی جریان اطلاعات غیر موثق تر از جریان افقی اطلاعات هستند و بخشی از آن به این دلیل است که اطلاعات قابل اتکا و درست مانع بهره کشی و استعمار محسوب می شوند. مهم تر از اینکه مجازاتهایی که از هنجارهای معامله متقابل در مقابل تهدید فرصت طلبی حمایت می کند در شبکه های عمودی، کمتر اجرا می گردند (پاتنام، ۱۳۸۰: ۲۹۸؛ کلمن، ۱۳۹۰: ۲۸۳_۲۸۷).
از طرف دیگر هنجارهای معامله متقابل یکی از مولدترین اجزای سرمایه اجتماعی است. جوامعی که در آنها از این هنجاری پیروی می شود به گونه ای موثر می توانند برفرصت طلبی فائق آمده ومشکلات علمی جمعی را حل نمایند(آلوینگولدنر، ۱۶۰-۱۶۱).
گرانووتر معتقد است هنگامی که توافقاتی در چارچوب بزرگ تر روابط شخصی و شبکه های اجتماعی حاصل می شود اعتماد ایجاد می گردد و انگیزه تخلف از مقررات رنگ می بازد (گرانووتر،۱۹۸۲: ۶۱-۸۸).
سومین عنصر اعتماد می باشد. اعتماد باعث تسهیل همکاری می شود و هرچه اعتماد در جامعه ای بالاتر باشد احتمال همکاری هم بیشتر می شود و خود همکاری نیز اعتماد ایجاد می کند. اعتماد که یکی از عناصر ضروری تقویت همکاری است عنصر غیر اختیاری و ناآگاهانه نمی باشد. اعتماد مستلزم پیش بینی رفتار بازیگر مستقل است. “شما برای انجام دادن کاری صرفا به این دلیل که فردی (یانهادی) می گوید آن را انجام خواهد داد به او اعتماد نمی کنید. بلکه شما تنها به این دلیل به او اعتماد می کنیدکه با توجه به شناختتان از خلق و خوی او، انتخاب های ممکن او، تبعات شان و توانایی او حدس می زنید که او انجام دادن این کار را بر می گزیند” (پاتنام، ۱۳۸۰: ۲۹۲).
پاتنام در چگونگی فرایند تبدیل اعتماد فردی به اعتماد جمعی معتقد است که اعتماد اجتماعی در جوامع مدرن پیچیده از دو منبع مرتبط یعنی هنجارهای معامله متقابل و شبکه های مدنی ناشی می شود. وی در بحث تقدم و تأخر سه عامل مذکور که منابع سرمایه اجتماعی را می سازند معتقد است:
“اعتماد اجتماعی به هنجارهای معامله متقابل، شبکه های مشارکت مدنی و همکاری موفقیت آمیز متقابلاً یکدیگر را تقویت می کنند. وجود نهادهای همکاری جویانه کارآمد مستلزم مهارت ها و اعتماد بین اشخاص می باشد، اما آن مهارت ها و این اعتماد نیز به نوبه خود به وسیله همکاری سازمان یافته تلقین می شوند. هنجارها و شبکه های مدنی به رفاه اقتصادی کمک می نمایند و به نوبه خود نیز توسط رفاه تقویت می شوند” (پاتنام، ۱۳۸۰: ۳۰۹).
وی به یک نوع “تحلیل تعادلی” به جای تحلیل خطی در رابطه این سه عنصر با یکدیگر معتقد است. مباحث و مطالعات فوکویاما نیز مانند پاتنام در سطح کلان مطرح شده است وسرمایه اجتماعی را در سطح کشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادی می بیند و بنابراین تعریف او از سرمایه اجتماعی یک تعریف جمعی بوده و سرمایه اجتماعی دارایی گروه ها و جوامع تلقی می شود. به زعم وی، “سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است درآن سهیم هستند. هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی می کنند اساسا باید شامل سجایای ازقبیل صداقت، ادای تعهدات و ارتباط دوجانبه باشند” (فوکویاما، ۱۳۷۹:۱۱-۱۲).
فوکویاما مانند پاتنامهنجارهای همیاری راشالوده سرمایه اجتماعی معرفی می نماید و می نویسد: “فرض براین است که سرمایه اجتماعی وجودهنجارهای رفتاری مبتنی برتشریک مساعی را منعکس کند”. هنجارها و ارزش هایی که در این تعریف جای می گیرد از هنجارساده مشترک بین دودسته گرفته تا نظام های ارزشی پیچیده که مذاهب سازمان یافته ایجاد کرده اند ادامه می یابد(همان: ۷۰).
ازطرف دیگر،شبکه باسازمان مبتنی بر سلسله مراتب متفاوت است زیرا شبکه براساس هنجارهای غیررسمی مشترک استوار است و نه ارتباط مبتنی بر اقتدار رسمی (همان: ۷۱) .
سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای “نظام اجتماعی” است که از یکطرف موجب ارتقای سطح همکاریهای اعضای جامعه با یکدیگر و از طرف دیگرنیز باعث کاهش هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد (محسنی تبریزی و همکاران، ۱۳۸۹: ۱۴۸).
این سرمایه از تعامل های هرروزه بین افراد به وجود می آید. این سرمایه، به تنهایی در فرد یا ساختار اجتماعی نهفته نیست، بلکه در فضای تعامل های بین افراد وجود دارد (شریفان ثانی،۱۳۸۰: ۱۶).
امروزه این امر مسلم است که با وجود سرمایه اجتماعی است که می توان به توسعه، جامعه مدنی، معیارهای جهان شمول و بستر زیست اجتماعی دست یافت. چالش های که در کشورهای جهان سوم وجود دارد دگرگونیهایی در جامعه به وجود می آورد که این چالش ها روندی مستقیم بر سرمایه اجتماعی می گذارد (اخترمحققی،۱۳۸۵: ۱۰-۱۴).
مفهوم سرمایه اجتماعی هم اکنون به شدت مورد توجه نهادهای توسعه و نهادهای تحقیقاتی قرار گرفته است و بخشی از این توجه
به تعریف آن معطوف می شود. در ذیل نمونه ای از برخی ازاین تعاریف ارائه می شود: (شجاعی باغینی و همکاران،۱۳۸۷: ۱۹).
فوکویاما: توانایی افراد برای همکاری و تعاون باهم برای اهداف عمومی در گروهها یا سازمانها.
برهم رایان: بافتی از ارتباطات تعاونی شهروندان که به یکدیگر برای رفع مشکلات کمک می کند.
پورتس: توانایی افراد برای منافع پایدار از طریق عضویت در شبکه های اجتماعی یا ساختار اجتماعی دیگر.
پاتنام: سرمایه اجتماعی را ارتباط های افقی بین افرادی می داند که در جهت کسب منافع متقابل را در اجتماع تقویت می کند. بنابراین تعاریف سرمایه اجتماعی یک دسته از کنش های اجتماعی است که یا خود با دوام هستند یا بر روی آنهایی که بادوام هستند تاثیر می گذارند.
با جمع بندی این نظریات می توان سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از هنجارها، شبکه ها، ارزشها ودرکی دانست که همکاری در درون گروهها و بین گروهها را در جهت کسب منافع متقابل تسهیل می کند. (شریفیان، ۱۳۸۰: ۶).
بانک جهانی: قواعد، هنجارها، تعهدات، بده بستان، و اعتمادو مستقر در روابط اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و ترتیبات نهادی جامعه که اعضا را به دستیابی به اهداف فردی و اجتماعی قادر می سازند.
اکثراین تعاریف بیان کننده این هستند که سرمایه اجتماعی چیست وچه کاری انجام می دهد. در حقیقت به نظر می رسد که در ادبیات سرمایه اجتماعی، درباره اینکه “سرمایه اجتماعی چه کار می کند” توافق گسترده ای وجود دارد تا درباره اینکه “سرمایه اجتماعی چیست” و به طور مشخص، درباره این که “سرمایه اجتماعی، کنش جمعی با منفعت متقابل را تسهیل می کند”، توافق گسترده ای وجود دارد. (شجاعی باغینی، ۱۳۸۷: ۲۰).

 

 

۲-۱۸ شکل گیری سرمایه اجتماعی:

 

 

درایران درچندسال گذشته تحقیقات متعددی درباره سرمایه اجتماعی ویا برخی ازعناصر آن در شکل گیری پژوهش مستقل و یا پیمایش های ملی صورت گرفته که می توان تاثیر برخی ازمتغیرهای مستقل را در سرمایه اجتماعی و یا برخی از عناصر تشکیل دهنده آن ملاحظه نمود.
سرمایه اجتماعی در برخی از تحقیقات با آگاهی، اعتماد (اجتماعی و نهادی)، مشارکت شورایی، اجتماعی و سیاسی و اعتماد به افراد، اعتماد به نهادها و سازمانها، فعالیت گروهی و انجمنی، اعتماد عام (شخصی، تعمیم یافته و نهادی) همیاری تعمیم یافته، بعد هنجاری اعتماد و عمل متقابل و بعد شبکه ای فعالیت اجتماعی، روابط اجتماعی با خانواده، دوستان و همسایگان و اعتماد اجتماعی و اعتماد تعریف و عملیاتی شده است و در برخی از تحقیقات و پیمایشهای ملی نیز برخی از عناصر مفهومی سرمایه اجتماعی مانند اعتماد، راست گویی، دورویی و تقلب، روابط اجتماعی رسمی، رفتارهای مذهبی و مشارکت های غیر رسمی، آگاهی، مطالعه مطبوعات، دیدن تلویزیون، فعالیتهای مذهبی، رفت و آمد خانواده، مشارکت اجتماعی، برگزاری جشن تولد، آگاهی، اعتماد و مشارکت مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است و بررسی رابطه متغیرهای زمینه ای و سایر متغیر ها بر روی هریک از این عناصر مفهومی سرمایه اجتماعی در شان یک فرا تحلیل بوده که به صورت مجزا به آن پرداخته شده است (فیروز آبادی، ۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:59:00 ب.ظ ]